هنرهای تجسمی و انتخابات | نامه نیمه ماه

هنرهای تجسمی و انتخابات | نامه نیمه ماه
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی

فضای جامعه‌ی هنرهای تجسمی در عین تحرک حضور هنرمندان در گالری‌ها دچار التهاب انتخابات ریاست جمهوری گردیده است، اینکه کدام کاندیدا در نظر اهالی فرهنگ اصلح است چندان سخت نیست، اما دلایل این انتخابات چیست. رجوع به آمار و ارقام گذشته و رفتارهای جناح‌های سیاسی در برخورد با هنرمندان خود دلیل کافی برای این انتخاب محسوب می‌شود. با نگاهی به روند رشد و افول مراکز هنری همچون گالری‌ها در چند دهه‌ی گذشته، می‌توان چرایی این انتخابات را مشخص کرد؛ از سویی، توقع و خواستِ پس از این انتخابات از دولت چه می‌تواند باشد؟ شاید مشخص‌ترین نیاز جامعه‌ی هنری به‌خصوص هنرهای تجسمی توجه به رشد فرهنگی است. توسعه‌ی شاخصه‌های هنر و فرهنگ نسبت مستقیم با توسعه‌ی اقتصادی و اقتصاد هنر دارد. در مقام مقایسه از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۶ اعتبارات تخصیص یافته به بخش هنرهای تجسمی از ۴،۳ میلیون، به ۳۲۳ میلیون تومان افزایش یافت، گرچه این اعتبارات بسیار کمتر از اعتبارات تخصیص یافته به بسیاری از طرح‌های ملی بود.

در نگاهی دیگر، در سال ۱۳۶۷، ۴۳۰ مورد نمایشگاه دایر شد که این رقم به ۱۴۲۸  مورد در سال ۱۳۷۶ افزایش یافت. همچنین تعداد گالری‌های خصوصی از هفت عدد در سال ۱۳۶۷ به ۴۶ عدد در سال ۱۳۷۶ رسید.

جالب است که تا برنامه‌ی چهارم توسعه کمتر شاهد برنامه‌ریزی در زمینه‌ی فرهنگ و رابطه ‌ی آن با توسعه و اقتصاد بودیم. در برنامه‌ی چهارم با تحقق درصدی از اهداف تعیین شده، رشد قابل توجهی در این حوزه مشاهده شد. برای مثال، از سال ۱۳۸۰ و در دولت هشتم تعداد نمایشگاه‌ها به ۸۰۱ و در سال ۸۱ به ۲۳۹۱ عدد ‌رسید.

این رقم در سال ۱۳۸۳ به ۶۸۲۰ هم رسید، اما در سال ۱۳۹۰ در دولت دهم شاهد سیر نزولی آن به ۳۷۲۰ عدد بودیم که کاهش ۵۰ درصدی آن را شامل می‌شد.

همچنین در دولت هفتم و هشتم در سال‌های (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) حدود ۲۵۷ گالری در تهران افتتاح شد و بودجه‌ی هنرهای تجسمی از ۳۵۰ میلیون تومان به رقم یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان در سال ۱۳۸۴ رسیده است.۱

فارغ از انتخاب هر جناح سیاسی، سیاستگذاران تمامی جناح‌های سیاسی باید بدانند عدم توجه به مسئله‌ی فرهنگ و هنر  و اقتصاد هنر عواقب گسترده‌ای را در توسعه‌ی اقتصادی به‌همراه دارد.

در چهار سال گذشته، دولت سعی در گسترده کردن فضای فرهنگ داشته است، اما کماکان عدم تخصیص بودجه و طرح‌های جدی در توسعه‌ی نمادهای فرهنگی هنری موضوعی است که به‌شدت رشد اقتصاد نوپای هنرهای تجسمی را مورد تهدید قرار داده است.

با امید به امکان ادامه‌ی مسیر چهارسال گذشته، توجه به راهکارهای جدی در حوزه‌ی تجسمی شامل موارد ذیل می‌باشد:

(آنچه به نظر نگارنده توقعی منطقی و ایجابی اهالی فرهنگ است.)

  1. تقویت نظام آموزشی در هنرهای تجسمی.
  2. ایجاد و تولید فضا، ابزار و خدمات استاندارد مانند تشکیل موزه‌های ملی و تخصصی و حمایت از شرکت‌های خصوصی و انجمن‌های این حوزه.
  3. کمک به توزیع و بازاریابی کالاهای هنرهای تجسمی و شکل دادن به حوزه‌های متعدد فروش با جلب شرکت‌های بزرگ داخلی و خارجی.
  4. تنظیم قوانین و مقررات مرتبط جهت ایجاد امنیت برای تولید آثار هنری، و خرید و فروش و سرمایه‌گذاری در این بخش.
  5. گسترش اطلاعات، شبکه‌ها و رسانه‌ها و ایجاد پایگاه اطلاعاتی هنرهای تجسمی.

تجارب دیگر کشورهای در حال توسعه بیانگر این اصل است که ایجاد زیرساخت‌های بالا تنها امکان رشد و پویایی حوزه‌ی اقتصاد هنر است.

یکی از راهکارهای اصلی دولت برای مبارزه با مسئله‌ی جدی رکود و بیکاری توجه به صنعت توریسم است.  ایا بدون هنر صنعت توریسم رونق می‌گیرد؟

سخت نیست درک این موضوع که فرهنگ و هنر به‌عنوان پیش رانه توسعه‌ی اقتصادی جدی‌ترین بستر توسعه‌ی اقتصاد امروز به شمار می‌رود.

پی نوشت:

• آمار بر گزفته از کتاب  اقتصاد گالری‌ها، نوشته  سیما طاهر خانی

نامه نیمه ماه گذشته را اینجا بخوانید: