مینیمال آرت در پیوند با زیباییشناسی جان دیویی
در ادامه پرونده هنر بیفکر و هنر بافکر
سایت تندیس به قلم آذر امامی
نوشتههای پیشین دربارهی پیوند جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی با اندیشههای زیباشناسانهی جان دیویی بود. در مسیرِ یافتن پیوند میان هنرهایِ نو در آمریکا با اندیشههای زیباشناسانهی دیویی به جنبش دیگری بر میخوریم به نام هنر کمینه یا مینیمال آرت[۱] که نوشتهی پیشِرو آغازِ روایتش خواهد بود.
جنبش مینیمال آرت در پیوند با زیباشناسی جان دیویی
«ریشههای جنبش مینیمالیسم در هنر را باید در هنرِ هنرمندان دوره پس از انقلاب اکتبر روسیه دریافت. در این دوره به میانجیگری هنرمندان ساختارگرا، در عرصههای نقاشی، معماری و مجسمهسازی تمایل به خلاصهنمایی و هندسهگرایی رواج یافت. آثار مالویچ در زمینه نقاشی مانند “سفید روی سفید” از جمله نمونههای متعلق به جریان مینیمال بود که بعدها منبع الهام سایر هنرمندان اروپایی همچون ایو کلین (۶۲-۱۹۲۸) در کارهای تک رنگش، پیرو مانتزونی (۶۳-۱۹۳۳) در سری آکروم، رابرت ریمن (متولد ۱۹۳۰) در میناکاری روی مس روی بومِهای کشیده نشده بر چارچوب و اگنس مارتین (متولد ۱۹۱۲) که آثاری را با شیارهای تقریباً ناپیدا بر روی زمینه ساده و تک رنگ ساخت، قرار گرفت.
این تجربیات هنرمندان روسی در آمریکا توسط رابرت راشنبرگ جوان، در مجموعه تابلوهای تماماً سفید او، و نیز توسط اِد راینهارت در تابلوهای تماماً سیاهی که شیارهای رنگی در آن محو شده بودند، پدیدار شد.»[۲] در ادامه و در سالهای دهه شصت این جنبش در نسبت ویژهای با آثار سه بعدی بهجای دو بعدی در ایالات متحده آمریکا رایج شد. کارل آندره (متولد ۱۹۳۵)،رابرت موریس (متولد ۱۹۳۱)، و دونالد جاد (۹۴-۱۹۲۸) از جمله هنرمندان این جریان هستند که ضمن آفرینش آثاری در این راستا، پژوهشهایی پیرامون ساختارهای مُدولی، فضایی، شبکهیی، و جفتکاری[۳] را انجام داده با این هدف که مسایلی چون فضا، فرم، مقیاس، و محدوده را از نو توضیح دهند و نتیجتاً هرگونه بیانگری و توهم بصری را نفی کنند.
در ادامه مطلب “مینیمال آرت در پیوند با زیباییشناسی جان دیویی” آمده است:
اینان روشی خردگرایانه در ترکیببندی بهکار میبرند: مجموعههای منظم سادهای از واحدهای همانند و جابجا شونده براساس ریاضی، که قابلیت بسط و توسعه دارند.»[۴] خودِ جاد در اینباره چنین میگوید که «فضای حقیقی سه بعدی است و این خصوصیت آنرا از توهم و پندار نجات میدهد. در حجم سه بُعدی از محدودیتهای نقاشی اروپا خبری نیست. یک اثر هنری میتواند به همان اندازه که تخیل میشود قدرتمند و مستحکم باشد. فضای حقیقی ذاتاً بسیار قویتر و ملموستر از آن چیزی است که توسط رنگ و نقاشی به روی سطح صاف بوم خلق میشود.»[۵]
دونالد جاد، هنرمند و نظریهپرداز ” مینی مال آرت ” را متأثر از زیباشناسی جان دیویی دانستهاند؛ در مقالهی تام لدی با نام “زیباشناسی جان دیویی“[۶] از او به نام کسی که از مطالعه و تحسین آثار دیویی سخن گفته، یاد شده است. گرچه که این بخودیِ خود برهانِ استواری بر اثبات تأثیرپذیری دونالد جاد و دیگر هنرمندان مینیمالیست از اندیشههای زیباشناسانهی جان دیویی نمیتواند باشد اما سر رشتهای برای این مهم میشود که در پیِ درستیِ این پیوند گشته و اگر که چنین است نشانههایش را برشمریم. در این راستا به نوشتههایی از دیوید راسکین[۷] برخوردم. در نوشتههای راسکین نیز چنین آمده است که جاد و بسیاری از هنرمندان (هم نسل او) کتاب هنر به منزلهی تجربه را خواندهاند. راسکین تأثیر مطالعهی کتاب دیویی را در این برداشت از هنر نشان میدهد که «هنر نیروی تغییری است که بجای برساختن معنا در پی انتقال است. او این بیان از هنر را وضعیتی پراگماتیکی نام نهاده که در مواجههی جاد و همرسانی خود او ریشه دارد و مطابق با آن چیزی است که دیویی در کتاب هنر به منزلهی تجربه چنین میگوید که بیواسطگی و فردیت نشانههایِ بهم پیوستگی هستیاند، نشانههایی برآمده از وضع اکنونی؛ که معنا، ماهیت، و محتوایی برآمده از گذشتهی مجسم هستند. بنا به این نکته هنر یک نیروی تغییر است از آنجا که مرزی میان خود و جهان ندارد.» مونیک بوتین نیز در مقالهاش[۸] ضمن بیان تأثیرگذاری زیباشناسی جان دیویی بر هنرمندان اکسپرسیونیست از دونالد جاد و آلن کاپرو به مثابه کسانی که کتاب هنر به منزلهی تجربهی جان دیویی را خواندهاند؛ نام میبرد. نکتهای که در مقالهی تام لدی نیز بدان اشارتی رفته است. اما شرح و بسط این ماجرا که جاد و دیگر هنرمندان این جنبش در چه اندیشههایی متأثر از اندیشههای زیباشناسانهی جان دیویی بودهاند مجال دیگری میطلبد و بر همین اساس به نوشتهی پسینی واگذاشته میشود.
مقاله ی مینیمال آرت در پیوند با زیباییشناسی جان دیویی را در بخشهای بعدی این مطلب دنبال کنید.
بخشهای قبلی پرونده هنر بی فکرو هنر با بافکر را در لینک های زیر بخوانید
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- اکسپرسیونیسم انتزاعی در پیوند با زیباشناسی جان دیویی
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- هنر بیفکر و هنر بافکر | اکسپرسیونیسم انتزاعی | بخش چهارم
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- هنر بیفکر و هنر بافکر | اکسپرسیونیسم انتزاعی بخش سوم
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- پرونده هنر بی فکر و هنر با فکر
- هنر بیفکر و هنر بافکر | اکسپرسیونیسم انتزاعی در پیوند با زیباشناسی جان دیویی
- هنر بی فکر و هنر با فکر | ریشههای هنر آوانگارد آمریکا در پیوند با زیباشناسی جان دیویی
[divider style=”solid” top=”10″ bottom=”10″]
[۱] MINIMAL ART
[۲] لوسی اسمیت ادوارد ، آخرین جنبشهای هنری قرن بیستم، ص ۱۸۷
[۳] ASSEMBLAGE
[۴] پاکباز رُویین ، دایره المعارف هنر، ص ۵۶۵
[۵] لوسی اسمیت ادوارد ، آخرین جنبشهای هنری قرن بیستم، ص ۱۹۰
[۶] Dewey’s Aesthetics (Stanford Encyclopedia of Philosophy)
[۷] David Raskin