جکسون پولاک نقطه عطف نقاشی مدرنیستی

جکسون پولاک نقطه عطف نقاشی مدرنیستی
خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان | اوج و افول مدرنیسم | اکسپرسیونیسم انتزاعی، خوانش نوین از مدرنیسم

علیرضا سمیع آذر | موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر

سایت تندیس تلخیص سارا حسینی

 


جکسون پولاک نقطه عطف نقاشی مدرنیستی

بعد از پولاک خیلی از هنرمندان سعی کردند ترکیبی تصادفی از رنگ و بافت ایجاد کنند ولی هیچ کدام نتوانستند آن وجه تغزلی پولاک را بیافرینند. پولاک در این شیوه ابداعی تحت تآثیر شن‌نگاری سرخ پوستان غرب امریکا بود.خط‌ها با حالتی چرخشی و رقص‌وار لایه لایه در سطح بوم به هم تنیده شده و بافتی پویا ایجاد کرده است. به خاطر همین خصیصه کارهای کنشی پولاک گاه نوعی کالیگرافی محسوب می‌شود و در این زمینه الهام‌بخش هنرمندانی از جمله سای تومبلی است.
جکسون پولاک در پاییز سال۱۹۴۷ یعنی آغاز دوره رنگ چکانی‌اش، پروژه‌ای با این مضمون را به گالری گوگنهایم نیویورک پیشنهاد کرد.
من قصد دارم تصاویری بزرگ و متحرک نقاشی کنم که کارکردی بین نقاشی سه‌پایه‌ای و دیواری داشته باشند.قبلاً در این شیوه اثری را برای خانوم پگی گوگنهایم کار کرده‌ام که در ماه می سال ۱۹۴۷درنمایشگاه نقاشی‌های مقیاس بزرگ در موزه مدرن نیویورک به نمایش درآمده است.
من قویاً اعتقاد دارم نقاشی سه‌پایه‌ای، شیوه‌ای در حال منسوخ شدن است و تمایلات مدرنیستی به سمت نقاشی‌های دیواری و تصاویر بزرگ در حرکتند.البته تصور می‌کنم هنوز شرایط لازم برای گذار کامل از نقاشی سه‌پایه‌ای فراهم نشده است. تابلوهایی که من نقاشی می‌کنم، در وضعیتی مابین قرار دارند و در واقع تلاشی هستند برای نمایش سمت و سوی آینده بدون وارد شدن کامل به آن.

جکسون پولاک نقطه عطف نقاشی مدرنیستی
البته این پیشنهاد پولاک بر خلاف قرارداد قبلی که با پگی گوگنهایم در سال۱۹۴۳ داشت (ماهیانه۱۵۰ دلاربه عنوان پیش پرداخت فروش آثارش در نمایشگاه دریافت می‌کرد) به نتیجه‌ای نرسید. با این پیشنهاد خط فکری پولاک مشخص است که وی از مفهوم سنتی نقاشی عبور می‌کند و موضعش نسبت به نقاشی سه‌پایه‌ای هم سو با هنرمندان انقلابی چون ریورا سیکه آیروس و اروزکو بود از این سو که هنر سه‌پایه‌ای هنری تزیینی محسوب می‌شود و توسط قشر خاصی خریدار می‌شود و نقش اجتماعی ندارد.
سیکه ایروس در متن بیانیه‌ای موسوم به اعلامیه اصول سیاسی،اجتماعی و زیباشناسی در سال ۱۹۲۲به صراحت بیان می‌کند:«…ما نقاشی سه‌پایه‌ای را رها می‌کنیم، چرا که سرمایه‌ای ملی است. … هنر نباید بیش از این بیانگررضایتمندی‌های شخصی باشد، بلکه باید هدف مبارزه‌ای عمومی و تعلیم همگانی را دنبال کند». ده سال بعد دیه گو ریورا اعلام می‌کند«…نقاشی دیواری مهمترین هنر برای پرولتاریاست، … در حالی که تابلو سه‌پایه‌ای شیءای لوکس بیش نیست» .
اما کلمنت گرینبرگ که در اواخر دهه۱۹۴۰ از دیدگاه سوسیالیستی فاصله گرفت و دیدگاهی زیبا‌شناسانه پیشه گرفته بود،شروع به نقد نقاشی‌های سه‌پایه‌ایاز حیث شکلی کرد نه رویکرد اجتماعی‌اشا‌ن. او معتقد است در نقاشی سه‌پایه‌ای وجه تزیینی به واسطه اثرات دراماتیکی به کنار رانده می‌شود در این فرآیند، نقاش مدرنیست قواعد عمق‌نمایی دوره رنسانسی را نادیده می‌گیرند وشروع به یکنواخت کردن عناصر در سطح بوم می‌پردازند.

جکسون پولاک نقطه عطف نقاشی مدرنیستی
نقاشان معاصر مدرنیست، همه عناصر را یکنواخت و یکسان کار می‌کنند و همانند بافت توری می‌ماند که در هر رشته آن وحدت شکلی کل کار را دارا می‌باشد و جوهر کلی در هر جز نمایان است، و این تمایل هنرمندان معاصر به طرد تصویر سازی سنتی به معنای انحطاط نقاشی سه‌پایه‌ای است.
کارهای خط خطی پولاک در اواخر دهه‌ی ۴۰ واوایل دهه‌ی۵۰ نوعی جریان سیال وقابل تشبیه به حرکات نمایشی، کورءوگرافی و یا رقص به نظر می‌رسد. نقاشی‌هایی چون شماره۵، شماره۱ ونور سفیداز دیدگاه منتقدین می‌تواند باز‌نمایی شهر شلوغ و عصبی مدرن را به یاد آورد ویا بافت مواج کارها تداعی‌گر ریتم بنیادی طبیعت باشد. پولاک زمانی این‌گونه خلق کرد که بومش را از سه‌پایه به روی زمین کشاند و توانست در حین خلق اثر به دورکار در حرکت باشد و هنگام کار خود را درون خود نقاشی بیابد.
نام پولاک با کل پوشا‌نی همراه است. کلمنت گرینبرگ، در تحلیل استحاله‌ی خط در بافت کل تابلو در آثار پولاک معتقد است که ترکیبی که ارزشی یکسان در کل کار دارد نشا‌نگر دمکراسی در اجتماع است، این که امروزه تمایزهای سلسله مراتبی در جامعه‌ی مدنی از بین رفتنی است ودر نظم فعلی، هیچ حوزه یا تجربه‌ای ذاتاً برتری بر دیگری ندارد.
ترکیب کل‌پوشانی که توسط خطوط مواج پدید آمده نوعی زیبایی‌شناسی ظاهراً تصادفی را متصور می‌شود.الگوی مداوم خطوط در تابلو شماره۱، صفحاتی در سطح و عمق اثر پدید آورده که یادآور کارها‌ی سزان و کوبیسم تحلیلی است. این صفحات عمق شگفت‌انگیزی در تابلو به وجود آورده و حرکت خطوط در سطح را به درون نیز می‌کشاند.

جکسون پولاک نقطه عطف نقاشی مدرنیستی
کلمنت گرینبرگ در سال۱۹۴۷ در مصاحبه‌ای اعلام می دارد:پولاک قدرتمند‌ترین نقاش معاصر امریکا تنها کسی است که به شیوه‌ی کوبیستی پیکاسوو پست‌کوبیستی میرو نقاشی می‌کند در حالی‌که همچنان ملهم از کاندینسکی و سوررءالیست‌هاست.
چنین به نظر می‌رسد که دراین آزادی خلق فرم‌ها از طریق حرکت سیال خطوط به دنبال نظم ضرباهنگ طبیعت بوده است. ضرباهنگی شکلی که در رشد و نمو گیاهان، اندام‌های زنده و سایر موجودات طبیعت وجود دارد.
اما این الگو چیست و چه شکلی دارد؟ در زمان او دانشمندان بر این باور بودند که طبیعت الگویی برای تکرار ندارد تا اینکه در دهه۱۹۷۰ تحقیقات ریاضات پیشرفته منجر به کشف اشکال ظریف و پیچیده در طبیعت شد به نام فراکتال یا سیستم‌های آشوبناک. قواعد آشوب، قواعد حاکم بر سیستم‌های ظاهراً بی‌نظم را از طریق شکل‌گیری الگو‌های هندسی آنها، توضیح می‌دهد. فراکتال، همچون نظام شکلی رشد درخت یا حرکت پیوسته سیارات در کهکشان‌ها دارای الگوی ساده‌ای که در اثر تکرار فراوان به شکل پیچیده‌ای درمی‌آید که خوانش آن طریق هندسه فوق پیشرفته‌ای میسر می‌باشد.

جکسون پولاک نقطه عطف نقاشی مدرنیستی
در اواخر دهه۹۰، ریچارد تیلور فیزیکدان، شروع به بررسی تعدادی از آثار پولاک کرد و دریافت که آنها از الگوهای فراکتالی مشخصی تشکیل شده‌اند که بر مبنای ریتم پاشیدن یا چکاندن رنگ روی بوم متأثر از حالت‌های ناخودآگاه و کنترل نشده، خواص فراکتالی به خود گرفته و بیان‌گر فرایند آشوبناک نقاشی‌های کنشی پولاک هستند. تیلور در ادامه تحقیقات خود به این نتیجه رسید که در طی سالها کار کردن پولاک همزمان با پیشرفت شیوه‌ی کاری‌اش ابعاد فراکتالی آثارش نیز افزایش یافته. پولاک ربع قرن پیش از کشف هند‌سه‌ فراکتالی توانایی‌اش را در تولید الگو‌های فراکتالی، از طریق نقاشی و ارتباط آن با بدنش را نشان داده است. بنیاد پولاک-کرازنر در سال تعدادی تابلو‌ی مشکوک را برای شناسایی دقیق در اختیار تیلور قرار داد و طی بررسی الگوی خطوط مواج آثار، مشخص شد که آثار به پولاک تعلق ندارد.

قسمت‌های قبل از خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان، اوج و افول مدرنیسم را اینجا بخوانید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
جکسون پولاک نقاشی کنشی

جکسون پولاک و نقاشی کنشی در خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان

جکسون پولاک و نقاشی کنشی در خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان | اوج و افول مدرنیسم | اکسپرسیونیسم انتزاعی، خوانش نوین از مدرنیسم علیرضا سمیع آذر | موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر سایت تندیس تلخیص سارا حسینی جکسون پولاک، بی‌تردید یکی از درخشان‌ترین نقاشان جنبش اکسپرسیونیست انتزاعی می‌باشد. با اینکه وی نسبت به باقی نقاشان اروپایی‌الاصل این جنبش گمنام‌تر بود، ولی به سبب جسارت و شیدایی‌اش، در اکپرسیونیست انتزاعی به اوج خود […]

۰ comments