نقد نمایشگاه سفال های کلان روایت خرده دروغ‌ها

نقد نمایشگاه سفال های کلان روایت خرده دروغ‌ها
نقدی بر نمایشگاه مصطفی حمیدی در گالری اُ با عنوان دورغ و آشفتگی

سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی


سفال مصطفی حمیدیعناصر اربعه و یا به پارسی باستان چارآخشج یا چهارآخشیج ، چهار مقوله‌ی آب، هوا، خاک و آتش هستند که در اعتقاد ایرانیان ماده خام سازنده‌ی جهان به‌شمار می‌روند.

گرچه امروز مفهوم عنصر تغییر بسیار کرده و به لطف شیمیدانان کلیه عناصر اولیه شناخته شده است، و جناب مندلیف آنان را طبقه‌بندی کرده‌اند، اما این جنس از تقسیم‌بندی به‌نوعی حالات و رفتار فیزیکی ماده را مشخص می‌کند.

در ترکیب آب، آتش، خاک و هوا جسمیتی با واسطه‌ی انسان حاصل می‌شود که آن را سفالینه گویند. اگر خداوند جهان را آفرید و با این عناصر اربعه و یا حالات اربعه‌ ماده‌ی آفرینش شکل گرفت، اولین دست‌ساخته‌های انسان برهمین نَسخ به‌وجود آمدند.

سفال مصطفی حمیدیسفالینه‌ها تاریخی به وسعت دانش بشری دارند، و به لحاظ قدمت اولین سطوح و الواحی هستند که تصویر و خط روی آن‌ها پدیدار گردیدند که اغلب از جنس خشت و گل بودند.

این هفته ما شاهد برپایی نمایشگاهی از آثار سفالین  در گالری اُ هستیم. مصطفی حمیدی هنرمندی است که پیش‌تر از او مجموعه آثاری با مدیای عکاسی و هنر مفهومی، همچنین سفال و اشیا سرامیکی کاربردی دیده‌ایم.سفال مصطفی حمیدیدر بدو ورود به نمایشگاه، هنرمند سیر مشخصی برای مخاطبان در نظر گرفته است؛ که سعی در هدایت بیننده دارد. این مسیر مشخصا ً براساس بیانیه‌ی نمایشگاه که در انتهای این مسیر ارایه می‌گردد بیانگر روند ذهنی و مادی شکل‌گیری آثار و قطعات آویخته شده بر دیوارهای گالری است.

هنگامی‌که با پیش ذهن نام این رویداد (آشفتگی و دروغ) وارد فضا می‌شوید با چهار ردیف سطوح سفید لعاب‌خورده‌ی سفالین مواجه می‌گردید. این چهار گوشه‌ها در چهار ردیف اشاراتی بینامتنی به آغاز هستی دارند و در انتهای این چیدمان، پرتره‌هایی روی این سطوح شکل می‌گیرند که حضور انسان را  تجسد می‌بخشند.سفال مصطفی حمیدیجمله‌ی  درج شده بر دیوار ورودی، حکایت از پندهای اخلاقی دارد که در غالب دانای کل حکم پروراندن باد در ذهن را آشفتگی می‌داند و «خرده دروغ‌هایی در حاشیه‌ی سفید»  ذیل آثار نگاشته شده است. به لحاظ بصری کلیه‌ی قطعات به رنگ سفید ارایه گردیده‌اند و پرتره‌ها در غالبی تجریدی و باستانی شکل گرفته‌اند،

در چیدمان دوم مخاطب با شانزده حجم نقش برجسته لعاب خورده رنگین مواجه است. در این برخورد، غنای رنگ‌ها و اکسپرسیون چهره‌ها همگی از نوعی خشونت و حضور تنوع نژادها حکایت دارد. در عین حال بیانگر نگرانی و تنش در عناصر بصری به‌کار رفته می‌باشند. در تداوم حرکت به دنبال چیدمان آثار، تک چهره‌هایی ظاهر می‌گردد که اغلب بر سطوح فلزی نصب شده‌اند و کماکان از جنس گل پخته شده و لعاب خورده‌اند.سفال مصطفی حمیدیاین نقش برجسته‌ها ابتدا در شاکله‌ی کاشی معرق در کنار یکدیگر با فاصله و رعایت نظم بصری چیده شده‌اند. چشم‌ها، دماغ و صورت همگی با حفظ نظم رنگی و خطوط طراحی همچون ماسک‌هایی بدوی پدیدار می‌گردند. در آثار طبقه‌ی دوم چهره‌ها با انسجام بیش‌تر به‌صورت فرم واحد و خطوط حاشیه‌ای سیال و دوار همراه با سطح شطرنجی قطعات کاشی روی فلز نصب شده‌اند. چهره‌ها با ته لهجه‌ی کوبیستی از دو زاویه‌ی روبه‌رو و نیم‌رخ در یک کادر فلزی و کماکان روی صفحات فلزی زنگ‌زده دیده می‌شوند.سفال مصطفی حمیدیدر تداوم این پرتره‌ها، پیچیدگی فنی الحاق قطعات روی یکدیگر و کادربندی دقیق‌تری مشاهده می‌شود؛ و به لحاظ غنای بصری، آثار در رنگ‌های لعابی بسیار زیباتر خلق شده‌اند. چشمانی از حدقه درآمده با چهره‌ای تمام رخ با خطوط مورب و گاهی سطوح آبی یک‌دست تجربه‌ی زیبایی‌شناسانه‌ای بدیع را به‌وجود می‌آورند.

سفال مصطفی حمیدیدر طبقه‌ی سوم، بینندگان با دو تابلوی سلف‌پرتره از هنرمند مواجه می‌گردند. این پرتره‌ها با تکنیک چاپ سیلک و به‌صورت پرکنتراست  در دورنگ روی سطوح کاغذی متصل به تکیه‌گاه فلزی دیده می‌شوند.

تصویر پشت‌سر هنرمند با خطوط بارکد نشان از کالایی شدن هنرمند دارد، که در طی زمان و پختگی در ساختار به خرده روایت‌های کاذب، به جهانی شیء‌واره و مادی تبدیل شده‌اند. حضور چهارخانه‌ها در پیش‌زمینه‌ی پرتره‌ها کماکان از حضور نظام عقلی و علمی محاسبه‌گری خبر می‌دهد که شاید از منظر هنرمند نظام زیستی‌اش دچار ضعف معرفتی و افول اخلاقی شده است.سفال مصطفی حمیدیدر چیدمان انتهایی، مجدداً به چهار ردیف مربع مستطیل‌های فلزی برخورد می‌کنیم، که این‌بار در ذهن، سطوح شطرنجی را تداعی می‌کنند و به پرتره‌ی هنرمند مزین شده‌اند. تبدیل بستر سفالی آثار به فلز و تکثیرپذیری و صنعتی بودن چاپ سیلک تأکیدی بر روند تاریخی و اشاره‌ای به سیر انسان معاصر است.سفال مصطفی حمیدیدر انتهای نمایشگاه، مخاطب با بیانیه‌ی هنرمند مواجه می‌گردد، بیانیه‌ای که منشأ تضادها، کشمکش‌ها و بی‌مسئولیتی انسان معاصر را دروغ می‌داند، دروغ‌های کوچکی که انسان را بی‌اعتبار می‌کند.  رویکرد آموزنده و نصیحت گرایانه‌ی هنرمند شاکله‌ای از هنر مفهومی و دیالوگی رنسانسی را به نمایش می‌گذارد. اما سؤال اینجاست، چه چیزی در دریافت محسوسات انسانی می‌تواند حقیقت باشد؛ به‌خصوص، در این جنس از هنر استتیکی و فضای هنر غربی، این سؤالی است از زمان افلاطون تا کنون باقی مانده.سفال مصطفی حمیدی

نقد نمایشگاه‌های دیگر از جاوید رمضانی را اینجا بخوانید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
امیر سقراطی

مکتب نوین رشت نقد نمایشگاه امیر سقراطی در گالری زیرزمین دستان‌

مکتب نوین رشت نقد نمایشگاه امیر سقراطی در گالری زیرزمین دستان‌ نمایشگاه نقاشی بسامد سکوت به قلم جاوید رمضانی مکتب نوین رشت از مطالبی که درباره‌ مونه نقاش پیشگام دریافت گری نوشته شده، می‌توان فهمید که او با طراحی کاریکاتور شروع کرده است. این خود برای کسی که بعدها از طراحی فیگور انسان رویگردان می‌شود جای تامل دارد. آیا روحیه ایده آلیستی او را به سمت نقاشی برد، طنز و تلخی کاریکاتور، کجا با نقاشی نور در ارتباط بود. آیا […]

۰ comments
هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
موزه هنرهای معاصر تهران

پیکاسو، گوگن، پولاک، وارهول و دیگران در تهران

پیکاسو، گوگن، پولاک، وارهول و دیگران در تهران نقدی بر نمایش آثار مشاهیر هنر جهان از گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران مسافران برلین و رم سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی ریشه‌ی کلمه‌ی موزه از واژه‌ی یونانی موزی   mouseim به معنای مقر زندگی موز  mouse  الهه‌ی هنر و صنعت اساطیر یونان گرفته شده است. این واژه به همراه سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگستان وارد فرهنگ ایرانی شد. به‌طور عمومی موزه‌ها یکی از ارکان دوران مدرن شده‌اند که وظیفه‌ی ارایه خدمات […]

۰ comments