پروسه خلق اثر هنری فراتر از شیء هنری است!
گزارش تصویری نمایشگاه پروسه در گالری آ
چگونگی فرآیند تولید اثر هنری
هنرمندان: برنا ایزدپناه، پویا پرهیزکار، سهیل دانش اشراقی، علی ذاکری، امیرحسین قدسی، فرشاد مهدیزاده، احمد بطحایی، رضا ندیمی و بیژن نعمتی شریف
نمایشگاه تا ۱۷ مرداد ادامه دارد.
آدرس گالری: کریم خان ابتدای عضدی( آبان جنوبی) کوچه ارشد، شماره هفت.
شماره تماس: ۸۸۹۱۹۵۴۷
یک راه نزدیک شدن به مفهوم process که از این پس «فرایند» مینامیماش، در نظر گرفتن همجواریِ وجودی و معناییِ آن با دیگر مودالیتههای زمان است ــ آنگونه که در جریان خلق هنری خودنمایی میکند: «آن» بهمثابهی لحظهی نطفه بستن اثر یا لحظهی غنی از امکان؛ فرایند یا همپایی با زمانِ نزدیک کردنِ امکان به فعلیّت؛ و ابدیّت یا ماندگاریای که از فعلیتیابیِ اثر ناشی میشود و نتیجهی مثالی آن خروج از چرخهی زمان و رسیدن به شأنی ورای تاریخ است. در مقابلِ «آن»ِ الهام یا جرقهی اولیه، و ماندگاری یا ابدیت به عنوان چشمانداز غاییِ ایدهآل اثر هنری، فرایندْ لحظه، سویه، یا دقیقهی عقلانیت، زحمت، طرحریزی، عرقریزان، و «کارِ گِل» است.
به گفته مجید اخگر: («پروسه» در تلاش است تا به دور از اصالت دادن به اثر و فارغ از رفتار ارزش گذارانه بر اثر هنرى، به شیوههاى تفکر و فرآیند آفرینش هنرى بپردازد.
«پروسه» فضاى خصوصى میان هنرمند و اثر است که به صورت معمول، توسط مخاطب رویت نمى شود. این پروژه در پی مرئی کردن آن راه دشوارى است که هنرمند حین آفرینندگى، به تنهایى طى مىکند؛ مسیرى که برخلاف اثر هنرى سویهی عمومى ندارد.پروسه این بار برخلاف عادت همیشگى، نه تنها رشتههاى مرسوم هنرهاى تجسمى که دیگر رشتههاى هنرى را نیز مورد مطالعه و بررسى قرار داده است تا در فضایى بینامتنى، انگارههاى گوناگون از خلق هنرى را واکاوى کند. بدان امید که محدودیتها و روشهاى اجرایى ویژهی هر مدیا، باعث ایجاد تصور جدید و تازهاى از مراحل آفرینش در ذهن مخاطب شود. از سوى دیگر گرد آمدنى از این دست شاید بتواند فاصلهى میان هنرمندان رشتههاى گوناگون را حتا شده اندکى کوتاهتر کند و سبب شود مخاطب فارغ از اثر هنری نهایی، تا حد امکان با جهان و زیست هنرمند مواجه شود.این نمایشگاه سعى دارد به لایههاى اولیهى آفرینش هنرى بپردازد و ساز و کار پنهان نظام آفرینندگى را مورد مطالعه قرار دهد؛ شاید که نهیبى باشد به آنان که عجولانه، لزوم پروسهمند بودن خلق هنرى را نادیده مىگیرند.
امیدواریم تماشاى این مجموعه وجوه تازهای به آداب آفرینش هنرى مرسوم بیافزاید و بر نقش اندیشه و تفکر در پروسهی خلق هنری تأکید کند.
لحظه، فرایند، ابدیّت)
آیا میتوان پروسه را بهخودیخود موضوع فکر قرار داد؟ فکری که البته ممکن است در جریان کار هنری، از مجرای کار با مواد و محسوسات، صورت بپذیرد…
یک راه نزدیک شدن به مفهوم process که از این پس «فرایند» مینامیماش، در نظر گرفتن همجواریِ وجودی و معناییِ آن با دیگر مودالیتههای زمان است ــ آنگونه که در جریان خلق هنری خودنمایی میکند: «آن» بهمثابهی لحظهی نطفه بستن اثر یا لحظهی غنی از امکان؛ فرایند یا همپایی با زمانِ نزدیک کردنِ امکان به فعلیّت؛ و ابدیّت یا ماندگاریای که از فعلیتیابیِ اثر ناشی میشود و نتیجهی مثالی آن خروج از چرخهی زمان و رسیدن به شأنی ورای تاریخ است. در مقابلِ «آن»ِ الهام یا جرقهی اولیه، و ماندگاری یا ابدیت به عنوان چشمانداز غاییِ ایدهآل اثر هنری، فرایندْ لحظه، سویه، یا دقیقهی عقلانیت، زحمت، طرحریزی، عرقریزان، و «کارِ گِل» است.اگر آن و ابدیت به لایهی دیگری از زمان تعلق دارند، فرایند به تمامی دستوپابستهی زمانِ مادیِ اینجهانی است. فرایند سویهی ابزاریِ اثر هنری یا زمانِ مداخلهی عقل ابزاری است: جریانی زمانی که طی آن باید به بهترین نتیجه، بهترین صورت، بهترین «ابزار» ممکن برای «هدف» مورد نظر ــ که همان اثر نهایی، یا دقیقتر بگوییم، غایت، هدف، یا (بدتر از آن!) «پیام» اثر است ــ دست پیدا کنیم. به نظر میرسد که ماجرا چنین است. یعنی خردِ متعارفِ جامعهی هنری یا حکمت دریافته و بهمارسیده، که خود مشتق از خرد متعارف عامترِ حاکم بر مخیلهی اجتماعیِ دوران است، چنین میگوید.اما فهم یا فهمهای دیگری هم از «فرایند» ممکن است.
الگوهای ممکنی که به صورت فیالبداهه در این رابطه به نظر میرسند، یکی برجسته شدن فرایند در مقابل «محصول» یا اثر هنری است ــ آنگونه که در هنرِ مابعدِ ۱۹۶۰ شاهد آن بودهایم: جایی که نقد ابژهی هنری از جهات مختلف ــ از جمله به عنوان شیء موزهایِ بریده از جریان زندهی حیات، به عنوان کالایی مناسب برای سرمایهگذاری، به عنوان تعیّنِ کارِ بیگانهشده، و جز آن ــ به زیر سئوال بردن آن، و عطف توجه به سویهی انتقادی و ایدئولوژیک، یا تکوینی، التفاتی، و پدیدارشناسانهی کار منجر میشود؛ یعنی عطف توجه به اتفاقی که یک روند هنری را آغاز کرده است، التفات به یک چیز، تجربه، یا امر حسپذیر ــ که به این ترتیب موضوع یا متعلَّقِ تجربهی زیباییشناختی قرار میگیرد.یک الگوی دیگر برای فهم مفهوم فرایند در هنر معاصر، توجه به نحوهی حضور آن در سنتهای عرفانی است؛ چیزی که فرایند را به مسیر، سلوک، یا «شدن»ی خاص تبدیل میکند ــ و در اینجا اساساً مسیر برای آن وجود دارد که غایت یا نتیجهی نهایی را بهتمامی نفی کند و زیر سئوال ببرد. در این رابطه، از مدلهای قدیمیِ هفتخوان و هفت مرحلهی عرفانی و جز آن میتوان نام برد، به عنوان مسیری که صرفاً «واسطه» یا وسیلهای برای رسیدن به هدفی که «آنجا» (بیرون از رهرو) وجود داشته باشد نیست، بلکه آنچه آنجا در انتظار رهرو است همان چیزی است که با از سر گذراندن مسیر اندوخته یا در حقیقت خود بدان استحاله یافته است.در نمونههای جدیدتر،هنرمند معاصر در مسیر تولید اثر هنری قرار نیست رهرو را به چیزی با محتوای ایجابی برساند، بلکه قرار است او را به هر چیز/پروژهای در آینده بیتوقع و بیتعلق کند، تا بهتمامی بتواند در لحظهی حال ــ در فرایند ــ ساکن شود. نمونهی آن، «بیگاری»ای است که مرشدِ شخصیت فیلم آلن تانر ــ Light Years Away، که سالها پیش به طرز عجیبی با عنوان «سودای پرواز» از تلویزیون جمهوی اسلامی ایران پخش شد ــ به او میسپرد؛ مانند زمانی که از او میخواست انبوهی تایر کهنهی ماشین را از یک طرف انبار به طرف دیگر آن جابجا کند. رهرو به این ترتیب قرار است عملِ بیمنظور یا «بیعملی» (non-action) حین عمل را بیاموزد.اما ممکن است کسی بپرسد که این حرفهای گاه زیبا و گاه باسمهای قرار است به چه کار یک هنرمند بیایند؟
این سرمشقها و سرمشقهای دیگری که اینجا مجال سخن گفتن در موردشان نیست، امکانِ تخیل کردنِ مدلهایی بدیل از فرایند، و نسبت بین فرایند با ابتدا و انتهای مسیری که فرایند به یکدیگر پیوندشان میدهد، را در اختیارمان میگذارند؛ و بداهت ساختار سهمرحلهایِ الهام/طرحریزیـوـتدارک/فعلیتیابی را به پرسش میگیرند و روند سلسلهمراتبیِ مبتنی بر اصل وسیلهـوـهدفِ آن را میشکنند. از هر چه گذشته، همهی ما نیک میدانیم که هیچیک از آثار بزرگی که در تاریخ هنر میشناسیم و میستاییم بر مبنای این مدل به وجود نیامدهاند.اما باید پرسید که پیشنهاد ما دقیقاً چیست؟ آیا قرار است فرایند خلق اثر هنری نوعی سرمستیِ یکپارچه باشد؟ آیا «کار» هنری رنج، تقلای بیحاصل، هرز رفتن و اتلاف، و گیر کردن در مسیرهای اشتباه و راههای مسدودشده ندارد؟ البته که دارد. اما پرسش بر سر ماهیت این تلاش و تقلاست. اتفاقاً مسئله آن است که اگر فاصلهی میان رخنمودنِ ایده و فعلیتیابی اثر هنری را عقل ابزاری با تدارک دیدنِ «فرم مناسب» برای ایدهی آغازین پر کند، دیگر رنج و اتلاف و هرز رفتن انرژی و مسیر بیحاصل معنا ندارد؛ بلکه مسئله بهسادگی بر سر یافتن و به کار بستن روش و ابزارهای صحیح است.به این ترتیب گام نخست در به تصور در آوردنِ مدلی متفاوت از خلاقیت هنری که احتمالاً نتایج متفاوتی نیز در بر خواهد داشت، فاصله گرفتن از مداخلهی عقل ابزاری در فرایند (خلاقیت) است. در فرایند خلق ما چیزی را هدفگذاری نمیکنیم، زیرا در وهلهی اول خودمان نمیدانیم چیست آنچه که برای به ثمر نشستن اثر بهترین است. هر کس که زمانی برای شکل بخشیدن به کاری هنری دستی به کار زده باشد میداند که در اینجا اتفاق به عمیقترین معنای کلمه دستاندرکار است. و آن تقلا، مرارت و عرقریزان روح برای آن است که زمینه و قابلیتهای لازم برای رخ نمودنِ اتفاق را فراهم آوریم ــ و نوعی کیفیت انتظار فعال در خود ایجاد کنیم. مسئله بر سر رمانتیزه کردنِ چیزی که از قرار معلوم ــ چنانکه میگویند ــ «امروزه» دیگر باید به آن هم به صورت علمی و عقلانی نگریست نیست. در اینجا متأسفانه واقعیت خودْ «رمانتیک» است: نظر ما هر چه باشد، رسیدن به اثری ممتاز با منطق تهیه و تدارک و برخورد مبتنی بر وسیلهـوـهدف به چنگ نمیآید. هنرمند با چنان جدیّتی خود را وقف پروژهی خویش میکند که گویی دقیقاً میداند از کجا آغاز کرده است و مقصد او کجاست. هنرمند با همان دقت و وسواسی شرایط انجام کار خود را فراهم میکند که در علوم تجربی از «شرایط آزمایشگاهی» سخن میگویند. اما تفاوت کوچکی در میان است، و آن اینکه هنرمند اساساً نمیداند آزمایشاش را برای چه و به قصد رسیدن به چه هدفی انجام میدهد. به این معنا، فرایند خلق هنری نسبت به فرایند عقل ابزاری بیتفاوت نیست، بلکه خواسته و ناخواسته دقیقاً نقطهی مقابل آن، در حکم واسازیِ آن، است.طبیعتاً در این رابطه میان رسانهها و گونههای متفاوت در هر رسانه تفاوتهای قابلتوجهی وجود دارد، اما این تفاوتی در شأن وجودشناسانهی اثر هنری ایجاد نمیکند. در فرایند شکلدهی به هر کار هنری از عقلانیتِ ابزاری و روندهای آن نیز بهره میگیریم؛ اما این سازوکار ابزاریِ محدود ذیل اصلِ سازماندهندهی بیکارکردی و بیفایدگی و شورش وسایل علیه اهداف قرار میگیرد.آیا فرایندی که تماماً بر مبنای تدارک و طرحریزی و پیشـبینی عمل میکند میتواند تأثیرات پیشبینیناپذیر و نتیجهی پیمایشناپذیر داشته باشد؟
به عنوان نکتهی آخر، میتوان به خاستگاه تجربهی زیباییشناختی در سطح درونماندگارِ زندگی روزمره اندیشید؛ به لحظاتی که بدون هر گونه خواست و نیت و تقلا، «تجربهای زیباییشناختی» را از سر میگذرانیم. ویژگی چنین لحظاتی چیست؟ آیا دقیقاً رهابودنی بدون قصد و غرض، فراغتی کاهلانه و بیمنظور، و نگاهی نیست که بدون ترجیحی خاص روی اشیاء میلغزد و آنها را نه به عنوان واسطهای برای انتقال یا ابزاری برای رسیدن به چیزی دیگر، که به عنوان خشتهای یک جهان تاریخی خاص، حضوری مازاد بر نیاز، تجربه میکند؟
عکس: سایت تندیس سمیه شیخ عطار
گزارش های دیگر را در لینکهای زیر دنبال کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گزارش تصویری نمایشگاه یک غروب قاتل ماتل
گزارش تصویری نمایشگاه یک غروب قاتل ماتل گالری دلگشا هنرمندان: سورنا پتگر، هادی فلاح پیشه، شباهنگ طیاری بیانیه نمایشگاه را اینجا ببینید: یک غروب قاتل ماتل نمایشگاه تا ۳۱ مرداد ادامه دارد. بازدید روزانه: ۱۲ تا ۲۰ آدرس گالری دلگشا: خیابان کریم خان، خیابان ایرانشهر، کوچه مهاجر، پلاک ۳۰، ط همکف. تلفن: ۸۸۳۰۷۷۸۶ این هفته در گالری دلگشا با آثار سه هنرمند جوان به نامهای سورنا پتگر، هادی فلاح پیشه و شباهنگ طیاری مواجه هستیم. این نمایشگاه با عنوان «یک […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نمایشگاه گروهی نوشتار بنیان | خط چهارم
نمایشگاه گروهی نوشتار بنیان | خط چهارم نمایشگاه خط چهارم در گالری ساربان به همراه گزارش تصویری نمایشگاه نوشتار صرفاً نشانهای قراردادی و نمادین نیست، بلکه گاه میتواند وجه شمایلی داشته باشد و به مثابه تصویری با دلالتهای غیرزبانی تفسیر شود. در دوران جدید، آثار هنریای که با عنصر نوشتار خلق شده و عناوینی چون نقاشیخط، خطــنقاشی و خطاشی به خود گرفته، دچار کج فهمی شده است. از این رو، همهی تلاش نمایشگاه «خط چهارم» ایجاد عرصهی جدید برای آثار […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
هنرمندان معاصر گروه هنری برجاس در گالری پروژه های آران | گزارش تصویری
هنرمندان معاصر گروه هنری برجاس در گالری پروژه های آران گزارش تصویری نمایشگاه سایت تندیس به گزارش محدثه شادمهر جستوجو، دو بینی، کشمکش درون و بیرون، همزادپنداری، آلام همیشه حاضر و نیستی، مفاهیمی است که هنرمندان گروه هنری برجاس که برای دومین سال خود که حول گالری ایسو در شهر آمل گرد آمده اند، آثار خود را در گالری آران پروژه به نمایش درمیآورند. سیری که تاریخ هنر را با خود یدک میکشد تا مفاهیمی را برای مخاطبان بازگو کند. […]