فرهنگ بصری و گالریهای اینستاگرامی هشتگ دایرکت ویژن
نقدی بر نمایشگاه دایرکت ویژن شماره ۸ ، کافه گالری مارکوف
سایت تندیس، مریم روشن فکر
فرهنگ بصری، یکی از چالشهای دنیای پسا مدرن است. جهانی که در آن رسانه و به طبع آن تصویر بر اذهان حکومت میکنند. در این جدل بازیابی ، تدوین نمودن و ساماندهی به آن برای متولیان فرهنگی امری اساسی و بسیار مهم است.
در تعریف فرهنگ بصری باید گفت، این واژه که کاربردش بیشتر متعلق به عصر حاضر است، به مجموعهای از آموزههای مرتبط با همه آنچه تصویر را ایجاد میکند و اشاعه میدهد، اطلاق میشود، مانند تلویزیون، سینما، عکاسی، بازیهای رایانهای و البته شبکههای اجتماعی که تصویر در آن عنصری محوری است.
شبکههای اجتماعی به مثابه بخشی از این فرهنگ، موقعیتی را فراهم آوردهاند که از طریق آن بسط و اشاعه تصاویر و به طبع آن اطلاعات بصری اتفاق میافتد و این گسترش در حوزه عمومی و بدون انتخاب صورت میگیرد.
مجموعه پیش روی ما، هشتمین نمایشگاهی است که با رویکردی علمی-پژوهشی به گوشهای از این فرهنگ بصری پرداختهاست. این مجموعه که با هنربانی پگاه بهروزفر گردآوری شده، حاصل پژوهش او پیرامون ایجاد گالریهای شخصی در شبکههای اجتماعی است. فضایی که هنرمندان مختلفی از آماتور تا حرفهای در آن آثار خود را به تماشا میگذارند. رویکردی که کمی بر خلاف جریان کلی این شبکهها حرکت میکند. زیرا آنها روزی، ایجاد شدهاند تا وقایعنگاری تصویری روزمره را اشاعه دهند، اما در روند گسترش خود و رسیدنشان به فرهنگهای سنتیتر، عملکرد خود را تغییر داده و به ابزاری برای دیده شدن خارج از حوزه گالریها و رسانههای سلطهگر تبدیل شدهاند.
مجموعه هنرمندانی که در این کارنما گرد هم آمدهاند عبارتست از، فرزان شمس، علیرضا صفائی، امیر علیمی، پگاه قدیری و عرفان نصیری، اکثر این افراد عکاسانی هستند که در بیش از یک نمایشگاه در گالریهای معتبر شرکت کردهاند و به نوعی هنرمندان حرفهای محسوب میگردند.
بهروزفر سعی کردهاست در مجموعه نمایشگاههای خود، علاوه بر بررسی و مصاحبه با کاربران و افراد شرکت کننده، آثاری را که تا پیش از این تنها در حوزه مجازی قابل روئیت بودند جسمیت ببخشد و به نظر مخاطبینی واقعی برساند که برای دیدن این آثار میآیند و میتوانند هر یک از این تصاویر را با خود ببرند.
نمایش عکسهایی مربوط به شبکههای اجتماعی و یا تصاویر موبایلی پیش از این بارها انجام شدهاست، اما مجموعه دایرکت ویژن علاوه بر تمرکز بر وجوه مطالعاتی و آرشیوی که منوط به گردآوری بخشی از فرهنگ بصری یک جامعه است، بر هنرمندانی تمرکز نموده که به طور بنیادین از این مجال برای ایجاد گالری شخصی خود بهره بردهاند تا آثار تولید شده خود را به مخاطب گستردهتری نشان دهند.
اما در این مجموعه باز به فضایی گالری مانند، البته با تفاوتهایی بازگشتهاند. جایی که اثر به صورت فیزیکی وجود دارد و قابل خرید و فروش است. بنابراین باید گفت این رویکرد امری برای کنار گذاشتن گالری به عنوان یک نهاد اقتصادی-فرهنگی نیست، بلکه استفاده از فرصتی است که در اختیارشان قرار گرفته تا مخاطبینی خارج از حوزه مکان و جغرافیا داشتهباشند. این میل به جلب توجه رسانهها امری است که هنرمندان از وسوسه آن در امان نیستند، همچنین نیروی واقعیتهای اقتصادی نیز چنان قوی است که نمیتوان آن را نادیده انگاشت. بنابراین منطقی به نظر میرسد که هنرمندان از تمام امکانات موجود برای دیده شدن آثارشان استفاده کنند.
بهروزفر موفق شده در پروژهای زمانمند، در بازه زمانی یک ساله، هشت نمایشگاه را جمعآوری کند. که در هر نمایشگاه تعدادی از هنرمندان از حوزههای مختلفی چون، عکس، نقاشی، ویدئو و غیره. آثار خود را در مقیاسی متفاوت ارائه کردهاند.
در نمایشگاه حاضر تقریبا تمام آثار عکسهایی با رویکرد مستند اجتماعی هستند، به جز آثار امیر علیمی که به منظره نگاری نو تعلق دارند. عرفان نصیری و علیرضا صفائی در عکسهای خود بیشتر در جستجوی لحظه قطعی هستند و آن را در فضای سیاه و سفید به تصویر کشیدهاند. فرزان شمس با نگاهی شخصیتر و زیباییشناسی نقاشانه، مجموعه تصاویری را آفریده که دارای وجهی رویاگون و غیر قطعی میباشند و به همین دلیل خیالانگیز هستند. امیر علیمی مانند همیشه دغدغه شهر را دارد. علیمی نگاهی انتقادی بر مقوله توسعه شهری میاندازد که آن را با نمایش چشماندازهای باغهای ویران شده، و ساختمانهای بیشکل سر به فلک کشیده نمایان میکند. اما پگاه قدیری با نگاهی کمینهگرا به جستجو درباره گوشههایی از مکانها رفتهاست که اغلب از چشمها پنهان میمانند و به وسیله قاب خود آنرا به مجموعهای از نشانههای فرامتنی پیوند میزند.
همه این عکاسان نُه قطعه از عکسهای خود را درست همانطور که در صفحه یک گوشی تلفن همراه دیده میشود، در قابهایی به شکل صفحه تلفن روی دیوار قرار دادهاند. این قابهای چوبی و محتویاتشان نمایانگر بخشی از کلیت روحیه عکاسانی است که هر یک به طور مستمر در کار عکاسی است و بیوقفه آن را به نظر بینندگان بیشماری میرساند.
همین کنار هم قرار گرفتن و ارائه در بستری متفاوت به خودی خود برای تمایز این نمایشگاه کافی است، اما نحوه ارائه که بر بستر شبکههای اجتماعی تاکید میکند نیز در کنار آن بر این روندی که هنربان این نمایشگاه در پیش گرفته گواهی میدهد و آن ایجاد نمایشگاهی است که بر بستر پژوهشی خود بنا شدهاست.
نقد عکس از همین نویسنده:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نگاهی به نمایشگاه عکس مهران مقیمی| زشتی یا زیبایی
نقدی بر نمایشگاه « درباره منظره» مهران مقیمی در گالری ایرانشهر زشتی یا زیبایی «کمال مطلوب در پیروزی هنر بر وحشت است.» (نیچه) سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر اسطوره زمانی پایان میپذیرد که پیوندی عقلانی میان انسان و جهان برقرار میشود. در این پیوند است که زنجیرهای از روابط مبتنی بر سود و زیان شکل میگیرد و انسان با تبیین عقلانی از جهان خود را برای غلبه بر آن آماده میکند. ویرانی حاصل از تحرکات بشر در طبیعت […]