کاتارسیس | نقدی بر نمایشگاه علی ذاکری در گالری هما
حذف شدگان یا سری فرزندان خدا
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
کاتارسیس
برداشت افلاطون از هنر دارای وجوهی دوگانه است، اما آنچه بیشتر مطرح میگردد گمان مذموم بودن افعالی است که تابع احساسات قرار دارند تا عقلانیت. این حکم تا آنجا پیش میرود که شاعران از جامعهی آرمانی وی طرد میگردند. دلیل این قضاوت در تقلیدی بودن هنر از حقیقت وجودی پدیدههاست و دیگر آنکه مخاطبان خود را در جایگاه سوژهها قرار داده و جایگاه واقعی خود را از دست میدهند. به نوعی عنان عقلانیت به دست احساسات سپرده میشود.
اما شاگرد افلاطون، ارسطو، نظری متفاوت ارایه میدهد. او معتقد است که تقلید باعث عبرت و درسآموزی است؛ و هم لذتبخش است. در تقلید، انسان خود را در جایگاه سوژه میبیند که این باعث همدردی و هراس شده و منتج به پالایش روح میگردد.
بازنمود خشونت به عنوان امری مذموم و نکوهیده میتواند اشاره به چرایی و چیستی آن گردد و آن را در قالب هنری زیبا مطرح نماید؛ که این زیبایی باعث تکریم آرامش و خویشتنداری است.
این هفته گالری هما میزبان آثار علی ذاکری نقاش صاحب نام معاصر است. ذاکری با ارایه ۲۴ اثر با تکنیک اکرلیک روی بوم پارچهای و مقوایی در ابعاد بزرگ و کوچک نمایشی موفق را سامان بخشیده است.
مشتزنان سوژهی اصلی آثار نقاشی هستند. این ورزشکاران در حال مبارزه و تکاپو برای حذف دیگری درهم پیچیده شدهاند. و البته گاهی تنها و مغموم به تصویر کشیده میشوند. این آثار ظاهراً بهانهای است برای بررسی فعل خشونت.
ذاکری در بیانیه خود سعی در توضیح بازنگری مفاهیم عقلانی و بنیادین در زیست اجتماعی انسان معاصر دارد. مقولاتی چون ورزش، کارکرد رسانهها، برخورد مخاطبین با این خشونت، حذف کردن و حذف شدن، و در انتها نقاشی را نوعی جنگیدن میداند برای حذف شدن بدون حذف دیگری.
امروزه اثر هنری آدرس و کدی است به زیستن و اندیشیدن هنرمند و انسانی که در پس ادعای خلق آن است؛ انتخاب سوژه و برخورد با هر سوژهای کنایه از دوران و حس و حال زمانهای است که هنرمند در آن زندگی میکند؛ این بازنمایی مشهود وقایع روزگار، با نفی و اثبات همراه نیست، بلکه تنها گزارشی است از آنچه رخ داده و یا رخ میدهد.
رمانتیسیسم ذاتی تکنیک ذاکری در انتخاب سوژه، به فضایی بیانگرا تبدیل شده است تا خشونت ددمنشانه پنهان در آدمیان امروز را رها سازد. مسئله برای نقاش نوعی دریافت حسی است که از محیط زیست تأثیر پذیرفته. فیگورهای مبارزی که فارغ از هر تأویل و تفکری بخواهند به تعارضات اجتماعی و سیاسی اشاره کنند. او در پی نشان دادن عصبانیت و سبوعیت جهان متمدن است.
ذاکری خشونت را در میان چارچوب به زنجیر میکشد. درهم پیچیدن اندامها و فیگورها در تهیهای مانده میان مرزهای هیچانگارانه، مبارزی نشسته و مغموم، و جایگاهی تهی از هرگونه حیات رزمگاه بیهویت و خالی از وجود انسانیت.
علی ذاکری فارقالتحصیل هنرستان هنرهای زیبا در سال ۱۳۶۰ است. وی تحصیلات خود را در رشته نقاشی دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس تکمیل نموده است.
حضور پیوستهی وی در عرصهی هنر حرفهای، از سالهای ۱۳۶۴ تاکنون، از او هنرمندی پرتلاش و سختکوش ساخته است.
ذاکری خود را هنرمندی فیگوراتیو میداند و این سبک و سیاق را مبین دوران پرتکاپوی تاریخی میداند. از منظر وی، احساسات انسان و روایت کلی آن ضرورتی درونی است که در هنر امروز میبایست بر آن تکیه نمود.
از منظر زیباییشناسی نقاش میتوان درجهی ثبت احساسات و موفقیت او را در ارایه این مفهوم ارزیابی کرد. آثار ارایه شده در این کارنما، قابلیت تأمل و بررسی عمیقتری را دارند. و با این رویکرد باید سه دسته کلی برای آنان در نظر گرفت.
دستهی نخست، آثاری است که از فرم واقعنما و طبیعت محور عزیمت کرده و به دلیل ابعاد بزرگ، با دقت و کنترل روی روابط بصری تولید گردیدهاند. مخاطب با دور شدن از این دسته تصاویر، دریافتی مطبوع دارد چرا که دچار چالش خوانش و چرایی برای درک فرم و محتوای اثر نمیگردد.
در دستهی دوم آثار، با فیگورهایی تصنعی روبرو میشویم. ورزشکاری در حال وزنکشی و یا اندامهایی در حال کنش که ثابت شدهاند. در این دسته آثار مقولهی حرکت بصری با اشکال مواجه است. عدم حساسیت فضای منفی و محدود شدن عمق در پسزمینهها، میتواند عوامل مؤثر این سکون به حساب آیند.
در دستهی سوم آثار، که به باور نگارنده، موفقترین کارهای این مجموعه را شکل دادهاند؛ فضای منفی دارای انسجام باعث درهمتنیدگی فیگورهای مرکزی گردیده و مخاطب را با تأثیرات نقاشانهای مواجه میکند که برای خوانش آن نیاز به بکارگیری و فهم احساسات خود دارد. ابعاد کوچکتر و گریز از کنش عقلانی و مفهومی، رهیافت موفقیت این دسته آثار میتواند به حساب آید. اگرچه در انتها باید افزود، در سالهای ابتدای قرن بیستم، نقاشان امریکایی مانند جرج بلوز یا نقاش فیگوراتیو معاصر، استیو هاستون Steve Huston روی مقولهی مشتزنان کار کردهاند، اما روند و پیوستگی شکلگیری آثار ذاکری، نقطهی تمایز و قابل تأمل کارنمای ارایه شدهی وی بهشمار میرود.
نقد نمایشگاه قبلی به قلم جاوید رمضانی را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
واریانس نقاشیهای سامان فرهنگی در گالری دید
نمایشگاه نقاشی واریانس سامان فرهنگی در گالری دید سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی ابداعات و ارزشهای جسورانه در هنر مدرن به شکل وسیعی ظهور کرده و پذیرفته شده است. اینکه هنرمندان به ظاهر طبیعت اکتفا نکنند حاصل جریانهای متفاوتی است؛ که عمدهی آن، توجه انسان به چگونگی روند آنچه در ذهن رخ میدهد است بخصوص در این برههی تاریخی… حکم قدیمی که نقاشان هرآنچه را که میبینند باید بکشند، در خود دارای تناقضی است. نقاشان هرچه بیشتر در طبیعت […]