کیومرث کیاست | نقدی بر نمایشگاه روایت جنون در گالری ساربان
من زندگی را انتخاب نمودم
مجله هنرهای تجسمی آوام: جاوید رمضانی
مرگ هستی را بر انسان مکشوف میکند. در سرشت سوگناک زندگی، انسان در جستجوی امید میزید، ابدیت چهرهای رازآلود و جاودانه دارد. انسان از نیستی گریزان است و جاودانگی دغدغهی این موجود فانی است. بازتاب این آرزو در کردارهای بشری الحان متفاوتی یافته و امروز مسیر های مشخصی برای تجلی آن تعریف گردیده است. هنر میتواند یکی از این مسیرهای تعریف شده باشد.
هنر و خلق شیء زیبا نام خالق آن را جاودانه میکند. زمان کمتر بر اشیا میگذرد و پیام هنرمند در گسترهی زمان در قالب شیء و یا مفهومی پایدارتر میگردد.
انسان در برابر اضطراب دایم زیستن، هستی مداوم را در زیبایی جاودانه متجلی در ابدیت میجوید؛ در ذات احدیت و معشوق ازلی خود.
آنگاه که پدری و مادری از دست میرود. در هنگام وداع با یاری یا همسری، عمق وجود آدمی در برابر عظمتی قرار میگیرد که بیانتهاست؛ غمی حاصل میگردد که فریادی از جنون را در بطن خود حمل میکند، حیرت و بهت حاصل از این پدیده، گویی تمام زندگی را معنا میبخشد. این حیرت عامل شکل بخشیدن و خلق بزرگترین آثار و ساختههای انسان در قالب هنر بوده است. تاریخ نقاط درخشان خود را در تجلی این زیبایی معنا میکند.
این هفته در گالری ساربان شاهد حضور کیومرث کیاست، هنرمند باسابقهی متفکر و معلمی گرانقدر بودیم. کیاست در پی مواجهه با فقدان همسری مهربان در قامت عاشقی دل سوخته دست به خلق آثاری بدیع زده است. وی از مرزهایی که حاصل ۶۰ سال کوشش و تلاش در عرصهی هنر اجتماعی است عبور نموده و اوج تفکر و هستیشناسی خود را در مواجهه با چیستی زندگی در کمال صداقت بهصورت ۲۵ تابلو اکرلیک روی مقوا خلق کرده است.نیروی ایمان لایزال این هنرمند در مواجهه با مرگ نشان از زندگی جاری دارد. او به انسان ایمان دارد و با تمام باور عاشقانهی خود در طی یکسال دست به خلق آثاری تکان دهنده و با ارزش زده است.
تکیه کیاست به حقیقت و واقعیت جاری همراه با صداقت شهودی او از جهان معاصر، این مجموعه را فارق از تحلیلها و فاکتورهای نظری، از مرزهای هنر امروز ما فراتر میبرد.
اطلاعات گستردهی کیاست از تاریخ هنر و اسطورهشناسی با دیدی عمیق از هویت هنر ایرانی گستردگی تکنیکی را بههمراه داشته است؛ که بهسختی میتوان با ملاکهای حاکم اقتصادی بر هنر معاصر این فراروی را تبیین کرد، اما فقدان ارزشگذاری زیست معنوی بشریت و کمبود انگیزه و حضور واجبات روحی هنرمندان امروز در خلق آثارشان همگی میتواند توجه ما را به سمت حرکتی صادقانه در عین سادگی معطوف نماید. کیاست که از سالهای ۱۳۵۳ اقدام به برگزاری اولین نمایشگاه انفرادی خود در گالری اصولی تبریز میکند،و تا سالهای دههی هشتاد تبدیل به هنرمندی بینالمللی میگردد.نقطه عزیمت فعالیت هنری کیاست از سال ۱۳۵۰ با نشر آثار کاریکاتور و تصویرسازی در مجلات فردوسی و ماهنامه نگین و روزنامههای کیهان و اطلاعات است. جریان تصویرسازی و کاریکاتور با لحن طنز تلخ در طی سالها به پختگی و قوامی دست یافته است؛ که آثار هنرمندان این رشته، وجه رایج حوزهی هنرهای تجسمی گردیده و از حوزهی کاربردی و روزنامه نگاری به جریان مستقل و زیبایی شناسانهای تبدیل شده است.کیاست امروز خود را کاریکاتوریست نمیداند و آثارش را حاصل تأمل در زندگی انسان معاصر ذکر میکند. نظام آرمانگرای وی برگرفته از تعهد به ایدهآلهایی است؛ که در طول سالیان متمادی پخته گردیده است؛ چنانکه از سرزمین روزمرگی و روزنامهنگاری به وادی معرفت و تفکر پای میگذارد. استمرار هنرمند در خلق اثر هنری و ایجاد فضایی نو در تکنیک و محتوای آثارش، مهمترین فاکتورهای پویایی این منطق و ژانر هنری است.این مجموعه تحت عنوان «روایت جنون» ارایه شده است. در بدو ورود به نمایشگاه، تنها تصویر رنگی پرترهی بازنمایی شده از چهرهی همسر متوفی هنرمند میباشد؛ که توجه مخاطب را به خود جلب میکند. خلق آثار کیاست دچار نوعی کژنمایی از انسان و فرم انسانی است. حضور تکنیک پیچیدهی هنرمند که مخلوطی از چاپ و کارماده اکرلیک و ایجاد بافت است؛ در پی جریانی اتفاقی و با پیش ذهنی کلی از سوژه مورد نظرش رخ میدهد. تحول عنصر بصری محوری کیاست از خط به بافت قطعاً آثار او را در قامت نقاشی تمام عیار مطرح میکند. تعدد فرمهای کژنما شده، برخورد با حذف اندامها و دفرمه کردن بر مبنای استعارههای زبانی و معنایی، همگی وصف حال جنون زدهی هنرمند است؛ که از زاویه مفهوم شهودی خلاق هنرمند بازتابی عمومی مییابد. در اکثر آثار، حالت بدن و چهرهها وظیفهی پیامرسانی را به عهده دارند. فضاهای منفی این تک چهرهها بهدرستی سامان داده شده است. تکرار فرمهایی مانند پرترهی نیمرخ در عین القای حرکت، بازنمایی صورتی است که به گریبان فرو میرود، و یا مردی با چشمان از حدقه درآمده که در حال فرو رفتن است. در اثری دیگر با نیمرخی مواجهایم که با دستان خود سعی در کنترل اندیشهاش دارد. حالت چهره و دهان صورت ناتوانی از پذیرش اتفاق ناگوار را هویدا میکند و یا نیمتنهای که در کمال عجز لمیده است؛ با دستان کوچک و ناتوان، گردنی نحیف و چهرهای مغموم.در کنار این نمایشگاه، رونمایی از کتاب آثار هنرمند تحت عنوان «شورآفرین خلوت گزیده» از مجموعه تاریخ شفاهی هنر ایران که توسط سید امیر سقراطی تدوین و نگارش گردیده است؛ اتفاق مبارکی است؛ که فرهنگ تجسمی کشور را غنا میبخشد و نویدبخش قویتر شدن بدنهی پژوهشی نمایشگاههای تجسمی است.
نقد نمایشگاه قبل به قلم جاوید رمضانی را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نقد نمایشگاه نیاز باباتبار در گالری دلگشا با عنوان آبرون
نقدی بر نمایشگاه نیاز باباتبار در گالری دلگشا با عنوان آبرون «آیرونی» سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی آیرونی شگردی از بیان است که در ادبیات نمودی روایی، نقاشی و داستانی دارد. و با مفهومی متفاوت، مطایبهآمیز، متضاد و مخالف با ظاهر کلام بیان میشود، به عبارتی آیرونی که از واژه لاتین یونانی Eironeia گرفته شده نوعی صنعت ادبی است. در یونان این تکنیک به معنای ریا و برخلاف واقع نشان دادن است؛ آنچنان که به مفهومی واقعی و ظاهراً […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
کاتارسیس | نقدی بر نمایشگاه علی ذاکری در گالری هما
کاتارسیس | نقدی بر نمایشگاه علی ذاکری در گالری هما حذف شدگان یا سری فرزندان خدا سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی کاتارسیس برداشت افلاطون از هنر دارای وجوهی دوگانه است، اما آنچه بیشتر مطرح میگردد گمان مذموم بودن افعالی است که تابع احساسات قرار دارند تا عقلانیت. این حکم تا آنجا پیش میرود که شاعران از جامعهی آرمانی وی طرد میگردند. دلیل این قضاوت در تقلیدی بودن هنر از حقیقت وجودی پدیدههاست و دیگر آنکه مخاطبان خود را در […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
واریانس نقاشیهای سامان فرهنگی در گالری دید
نمایشگاه نقاشی واریانس سامان فرهنگی در گالری دید سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی ابداعات و ارزشهای جسورانه در هنر مدرن به شکل وسیعی ظهور کرده و پذیرفته شده است. اینکه هنرمندان به ظاهر طبیعت اکتفا نکنند حاصل جریانهای متفاوتی است؛ که عمدهی آن، توجه انسان به چگونگی روند آنچه در ذهن رخ میدهد است بخصوص در این برههی تاریخی… حکم قدیمی که نقاشان هرآنچه را که میبینند باید بکشند، در خود دارای تناقضی است. نقاشان هرچه بیشتر در طبیعت […]