ابو شاهی در گالری هما | همه‌ی آن‌چه پنهان است

ابو شاهی در گالری هما | همه‌ی آن‌چه پنهان است
نقد نمایشگاه چیدمان های ابوشاهی

سایت تندیس به قلم حافظ روحانی


ابو شاهینمایشگاه جدید ابو شاهی در هما را قاعدتاً و با استناد به عکس‌های منتشر شده در کاتالوگ باید جزئی از یک پروژه‌ی بزرگ‌تر‌ در نظر گرفت. مجموعه‌ای از عکس‌ها که در کاتالوگ به چاپ رسیده‌اند، همان گنبدهایی را نشان می‌دهند که در تالار هما به نمایش درآمده‌اند و هنرمند آن‌ها را به نقاط مختلف ایران برده و از آن‌ها عکاسی کرده است. از طرف دیگر شکل ارائه‌ی آثار در فضای تالار نمایش هما هم این فکر را تقویت می‌کند که ما شاهد نمایشگاهی در قالب یک پروژه‌ی بزرگ‌تر هستیم.
هنرمند در نوشته‌ی نمایشگاه اشاره‌ی مشخصی به این پروژه‌ی بزرگ‌تر نمی‌کند، او فقط توضیح می‌دهد که ریشه‌ی واژه‌ی گنبد چیست و در کنار آن به شکلی اجمالی صرفاً به این موضوع اشاره می‌کند که ما چرا گنبدها را که از سازه‌های قدیمی در معماری ایرانی هستند را نمی‌بینیم. این نکته از آن‌رو اهمیت دارد که شاهی بر اساس‌اش یک وظیفه (یا حتی یک تعریف) برای هنر در نظر می‌گیرد و بر مبنای همین نظر منطق نمایشگاه‌اش را توضیح می‌دهد. او می‌نویسد: «کار هنر نیز همین خلق «این‌ها چه هستند»ها و راز‌آمیز کردن امر راززدایی شده و آشنایی‌زدایی از آشنا و کوتاه سخن – خرق عادت است…». به این ترتیب هدف هنرمند این است که با بازسازی گنبدها در ابعاد کوچک و انتقال آن‌ها به فضای بسته‌ی تالار نمایش هما، ما را در موقعیتی قرار دهد تا به این شاهکارهای معماری دقت کنیم و آن‌ها را دوباره ببینیم.ابو شاهیبا این‌حال شاهی در این روند دست به دخل و تصرف‌هایی در ارائه‌ی ساختار گنبدها زده است؛ اول این‌که او می‌کوشد تا گنبدها را در قالب یک شیء با کاربردی تازه ارائه کند. این شکل ارائه آن‌ها را در حد فاصل مجسمه و چیدمان قرار می‌دهد. از یک طرف نمونه‌هایی از این گنبدها بر روی پایه‌هایی ارائه شده‌اند که کم و بیش ببننده‌ را به یاد مجسمه می‌اندازد و از طرف دیگر هنرمند با دخل و تصرف در شکل نمایش می‌کوشد تا به اشکالی از چیدمان هم نزدیک شود. این رویکرد احتمالاً به همان توضیح هنرمند در باب خرق عادت مربوط می‌شود، یعنی کوشش برای تغییر نگاه و شکل نمایش یک سازه‌ی معماری در قالبی نو تا باعث شود ما واجد آن چیزی شویم که هنرمند در کاتالوگ نمایشگاه «چشم جهانگرد» می‌نامد.ابو شاهیبه واقع، به نظر شاهی اجرا و شیوه‌ی جدید نمایشی او به ما کمک می‌کند تا خود را از بیرون و به مثابه دیگری ببینیم. به باور او ما به واسطه‌ی مواجه‌ی مداوم با گنبد، دیگر توان دیدن این سازه‌های معماری را نداریم، پس تنها زمانی این توانایی را دوباره کسب خواهیم کرد که به مدد ابزار هنر معاصر آن‌ها را در قالبی نو (و البته ناآشنا) ببینم تا دوباره رازآمیزی‌اش را درک کنیم.
هر چند می‌توان در کلیت استدلال هنرمند تردید کرد، از آن‌جا که او برای گفته‌های‌اش به هیچ مدرک، داده‌ی آماری یا نوشته و سندی اشاره نمی‌کند و بر این اساس نمی‌توان پذیرفت که چشم ما نسبت به گنبد بی‌تفاوت شده است. شاید بتوان این حقیقت را به شکلی دیگری توضیح داد که با ورود معماری نوین به ایران، ساخت گنبد که پیش‌تر یک سازه‌ی ثابت در معماری در ایران بود به تدریج از فضای زندگی ما رخت بربسته است و دیگر نه به این زمان که گویی به تاریخ مربوط می‌شود. به واقع اگر با این استدلال به آثار او نزدیک شویم شاید به نتیجه‌ی به‌تری هم برسیم. یعنی بر این اساس نمایشگاه ابو شاهی ارائه‌ی مجدد یک پدیده‌ی تاریخی است که به تأسی از گذر ایام به تدریج از زندگی روزمره‌ی ما حذف شده و به یک گذشته‌ی تاریخی (و معمولاً موهوم) نسبت پیدا می‌کند. به خصوص که هنرمند ترجیح داده تا سطح رویی گنبدهای ارائه شده در نمایشگاه را با فرش بپوشاند.ابو شاهیهنرمند در نوشته‌ی نمایشگاه – تنها در یک جمله – فرش را به گنبد نسبت داده و آن‌ها را در کنار هم می‌گذارد: «شگفت آن‌که مردمانی که در میان گنبدها و قالی‌ها بزرگ شده‌اند، بارها از من می‌پرسند ‌این‌ها چیستند؟». به این ترتیب آیا هنرمند با استناد به همین عبارت (یا به قول خودش) پرسش دست به ترکیب کردن قالی و گنبد زده و سپس آن را در قالب یک اثر به هما آورده است؟ یعنی به قول هنرمند آیا ما این دو پدیده‌ی فرهنگی‌مان را فراموش کرده‌ایم؟ این درحالی است که قالی هنوز جزئی از تزئینات خانه‌های ایرانی هست، پس مشکل بتوان استدلال هنرمند در مورد گنبد را به قالی هم نسبت داد. اگر این‌گونه است چرا هنرمند ترجیح داده تا قالی را به عنوان پوشش گنبد به کار بگیرد؟ آیا این کار صرفاً به خاطر شباهت ظاهر (و البته شباهت در رویکرد) کاشی‌کاری و طراحی قالی است؟ابو شاهیهنرمند به هیچ‌کدام از این پرسش‌ها پاسخی نمی‌دهد. به بیان دیگر استدلال هنرمند در نوشته‌ی نمایشگاه در تلفیق این دو پدیده را توجیه نمی‌کند. آن‌چه او به نمایش گذاشته البته تا حدی نوع نگاه و نگرش ما به گنبد را تغییر می‌دهد. به این ترتیب اگر بپذیریم که این سازه‌ی معماری به واسطه‌ی شکل جدید زندگی‌مان دارد به فراموشی سپرده می‌شود، کارهای او تا حدی کمک می‌کند تا ما به این بخش مغفول مانده در فرهنگ‌مان رجوع کنیم. ولی به نظر می‌رسد که ترکیب قالی با گنبد به نوعی اشاره به یک حقیقت دیگر است و نه فراموشی دو نشانه‌ی فرهنگی مهم که به دست فراموشی سپرده شده‌اند. ابو شاهیبه این ترتیب هنرمند با این تلفیق به نوعی ما را به یاد خاستگاه مشترک کاشی‌کاری گنبد و طراحی فرش می‌اندازد. این نکته البته جزئی موضوعات مورد اشاره‌ی هنرمند نیست و البته به نظر می‌رسد که از مقولات مورد علاقه‌ی او هم نباشد. پس آیا منظور نوع نگرشی است که ساختار تزئینی پیچیده‌ی قالی و کاشی‌کاری گنبد را شکل می‌دهد؟ یعنی ابو شاهی در تلاش است تا با برقراری رابطه مابین قالی و گنبد، ما را به نوعی نگرش تزئینی کهن ارجاع دهد که دارد به فراموشی سپرده می‌شود؟
نمایشگاه اخیر آثار ابو شاهی در هما، البته آن‌چنان که در نوشته‌ی نمایشگاه آمده یک خرق عادت هست و شاید توجه بیننده را به سازه‌هایی چون گنبد جلب کند، اما از طرف دیگر هنرمند کم و بیش در هیچ‌جا دلیلی برای انتخاب و تلفیق قالی و گنبد ارائه نمی‌کند. نمایشگاه ابو شاهی در هما بیش از آن‌که نشان از دقت نظر هنرمند داشته باشد، بیش‌تر بر مجموعه‌ای از مفاهیم انضمامی استوار است، در حالی که به نظر نمی‌رسد هنرمند به شخصه تسلطی بر هیچ‌یک از این مفاهیم انضمامی داشته باشد.

نقد نمایشگاه قبل به قلم حافظ روحانی را اینجا بخوانید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
مجسمه های چوبی

مجسمه‌ های چوبی از هنرمندان برجسته در گالری پروژه‌های آران

مجسمه‌ های چوبی از هنرمندان برجسته در گالری پروژه‌های آران نقد نمایشگاه «نخستین» سایت تندیس به قلم حافظ روحانی تأکید برگزارکنندگان نمایشگاه «نخستین» در پروژه‌های آران بر ماده‌ی کار (چوب) و حضور ۱۲ هنرمند در کنار هم از یک طرف شمایی بسیار کلی از کارکرد این ماده‌ی کار قدیمی در هنر معاصر ایران به بیننده می‌دهد، ولی از طرف دیگر تفاوت رویکرد، نگاه و حتی تکنیک این هنرمندان با هم و در کار با ماده‌ی کارشان، کشف یک خط سیر […]

۰ comments