نمایشگاه اخیرم، نامه اعمال و کارنامه‌ام بود.

13931020-426-7-7-0۱دیدار و گفت‌وگو با آیدین آغداشلو چهارمین نشستی بود که صبح پنج شنبه گذشته در کتابفروشی آینده باهمکاری بنیاد فرهنگی اجتماعی ملت، دایره‌العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار، برگزار شد.
در ابتدای این دیدار علی دهباشی گفت:«به دنبال انتشار خبر این دیدار،پرسش‎های فراوانی در باب بحث‎هایی که پس از موفقیت شما در نمایشگاه آثار نقاشی‎تان به وجود آمد به مجله بخارا رسید. کارشناسان گفته‎اند چنین استقبالی از یک نمایشگاه در این سی و چند سال بی‎سابقه بوده است.» دهباشی در ادامه گفت:«صحبت‏های شما درباره افسردگی‌تان بعد از نمایشگاه با تعابیر عجیب غریبی روبه‌‌رو شد و هر کسی استنباط خودش را داشت.حتی عده‎ای گفتند و نوشتند که این افسردگی پس از یک موفقیت درخشان است که برای استاد پیش آمده است.»  در ادامه این دیدار آیدین آغداشلو گفت:« درباره رفتنم در همان جلسه مطبوعاتی اشاره‎ای کردم که تعارف هم نبود. گفتم این مملکت و این ملت و این فرهنگ به کوه عظیمی می‎ماند و ما ( بنده خودم را می‎گویم) گنجشک‎هایی هستیم که روی یال کوه نشسته‎اند. نشستن یا برخاستن‌شان فرقی در اصل قصه نمی‎کند. اگر گنجشک بوق و شیپور بردارد و اعلام کند که کوه آماده باش من دارم برمی‎خیزم،خودش را مسخره کرده است.شاید این برای خادمین فرهنگ این ملت نوعی تسلا باشد که فکر کند نه در کوتاه مدت بلکه در درازمدت توانسته فایده بیشتری برساند.»
او با اشاره به برگزاری دو نمایشگاه از آثارش در دوبی و تورنتو و نمایشگاه اخیرش در تهران افزود:«این نمایشگاه تقریباً بعد از ۳۹ سال برگزار شد و دلایل مختلفی داشت که من نمایشگاه نمی‎گذاشتم. در این فاصله دو نمایشگاه در دو جای مختلف برگزار کردم. نمایشگاهی که در تورنتو بود تا حدی آن پاسخی را که دلم می‎خواست نمی‎توانست بدهد برای اینکه بخش عمده‎ای از کسانی که آمده بودند غیرایرانی بودند. من هیچ وقت خودم را یک نقاش جهان وطنی نمی‎دانستم.فکر می‎کنم حرفی که دارم برای اطرافیانم است.چه برسد به جایی مثل تورنتوی کانادا» .
آغداشلو در ادامه گفت:«ولی این نمایشگاه اخیر یک وسوسه بود. به این معنا که فکر کردم باید نامه اعمال و کارنامه‎ای را تقدیم بکنم. آنچه که آدم کرده و نکرده باید در یک حسابرسی معلوم بشود و هر کسی که نمایشگاه می‎گذارد در واقع به یک حسابرسی تن داده است.» وی در همین رابطه عنوان کرد:«در وهلۀ اول وقتی تعدادی از دوستان این پیشنهاد را کردند،من دیدم هیچ وقت نقاشی به اندازه کافی ندارم که نمایشگاه بگذارم. چون به قول معروف من نقاش تک‌فروشم. یک دانه می‎کشم،می‎فروشم و بعدی را می‎کشم. هیچ وقت نقاشی‎هایم جمع نمی‎شد و طوری نبود که من بتوانم برای یک سال نقاشی نفروشم. زندگی من همیشه از راه نقاشی می‎گذرد و به همین دلیل خیلی ساده نمایشگاه‌ام به تعویق می‌افتاد.»

[one_third]این نمایشگاه اخیر یک وسوسه بود. به این معنا که فکر کردم باید نامه اعمال و کارنامه‎ای را تقدیم بکنم. آنچه که آدم کرده و نکرده باید در یک حسابرسی معلوم بشود و هر کسی که نمایشگاه می‎گذارد در واقع به یک حسابرسی تن داده است[/one_third]

این استاد بزرگ نقاشی تصریح کرد:« وقتی که قرار شد اینها به نمایش دربیایند جای نمایشگاه هم برایم مسئله‏‎ بود.فکر کردم حالا اگر بخواهم این زمزمه‎ها را نمایش بدهم، جایی لازم دارد. این باز از آن جاهایی است که فروتنی بلای جان من شد. به خاطر اینکه فکر کردم آنجا نباید بزرگ باشد. در مجموع پانزده اثر داشتم و گالری اثر برای این منظور کاملاً مناسب بود.می‎خواستم مطلقاً خودنمایانه نباشد وجای کاملاً جمع و جوری باشد.اما به علت کوچکی نمایشگاه کار به یک جور خودنمایی دیگر کشید. یعنی دوستان آمدند،خیابان بند آمد،نیروی انتظامی آمد و اینها هیچ کدام خواستۀ من نبود و این درست نتیجه عکس داد. یعنی به نظر خیلی خودنمایانه آمد و من بابت این موضوع خیلی عذر می‎خواهم.»
او درباره رفتنش از ایران نیز گفت:«من یک جایی نوشتم که یکی از اندوه‎های زندگی من این بوده که همراه بچه‎هایم نبودم. بزرگ شدن تدریجی آنها را ندیدم. هر بار رفتم دیدن‌شان، دیدم قدشان دوسانت بلندتر شده و این بدل به تنها دریغ زندگی من شد.»  آغداشلو ادامه داد: «بعد از نمایشگاه مدتی افسرده شدم،خیلی خسته شدم. فکر کردم که خوب حاصل عمرم را تحویل دادم. از بعضی‎هایش راضی‌ام و از بعضی‎هایش هم راضی نیستم .بعد فکر کردم من تمام سال‎های گذشته را از بچه‎هایم دور بودم حالا چطور است که به خودم یک مرخصی بدهم. ولی رفتن من نه پروسه مهمی است  و نه امری طولانی.» وی در رابطه با آثاری که در دست انتشار دارد نیز گفت:«اتفاقی که الان دارد می‎افتد این است که مجموعه مطالبی که نوشتم و قبلاٌ هم چاپ شده در ۸ جلد به وسیله انتشارات آبان منتشر می‎شود. فکر کردم که این هم نامه اعمال کتبی و ادبی بنده است. یک کتاب هم از مجموعه نقاشی‎هایم منتشر شده که یک جلد فقط نقاشی‎هاست و یک جلد هم درباره کارهایی است که در زمینه هنر سنتی انجام دادم. به این ترتیب آدم می‎تواند با خودش تسویه حساب بکند. »
این هنرمند جریان‌ساز کشورمان درباره چگونه رفتنش هم گفت:«فقط در خانه‎ام را قفل می‎کنم و می‎روم. می‎دانم که خیلی‎ها منتظر برگشتن من خواهند بود و به همین خاطر هم برمی‎گردم.»