همنوایی عکس و ادبیات به سوی افقهای روشن
نگاهی به نمایشگاه عکس سونات زخم، کیارش مسیبی در گالری تابستان خانه هنرمندان
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر
در تعریف سونات گفته شده، فرمی در موسیقی است که برای نواختن همزمان یک یا گروه کوچکی از سازها تنظیم میگردد که در کنار هم درباره یک موضوع یا حس خاص صحبت میکنند. حسی از درد، عشق، رنج و غیره. حسی که در میان سازها تقسیم میشود و همانطور که همه آنها بار آن را به دوش میکشند همه بخشی از یک موسیقی یکپارچه و یکدست هستند.
در نمایشگاه سونات زخم، هنربان، رامین سعیدی سعی کرده با کنار هم گذاشتن عکسهای کیارش مسیبی و تک گوییهای عاشقانه رولان بارت، نشانهشناس فرانسوی سوناتی را تنظیم کند. مسیبی در بیانیه با اشاره به جمله بارت «که عکس را باید به مثابه یک زخم کاوش کرد» به دنبال زخمهای خود در دل آثار مسیبی رفتهاست.کیارش مسیبی متولد ۱۳۶۹ است و از سال ۹۲ به عکاسی تئاتر اشتغال دارد. مسیبی در این کارنما ۱۲ عکس از میان ۷۰۰۰ فریم عکاسی خود از صحنه نمایش را به دست سعیدیان سپرده است تا از میان آنها به دنبال مفهومی شخصی شده برود و رامین سعیدیان نیز احساس درونی خود را با جملاتی عاشقانه از متفکری گره زده است که تاملاتش پیرامون پدیدهای به نام عکس جهان عکاسی را زیر و زبر کرد. آقای بارت در کتابی که پیرامون عکاسی نوشت با عنوان «اتاق روشن» که ترجمه شدهاست، به رابطه بسیار شخصی و درونی هر فرد انسانی با عکس پرداخت و آن را به دو سطح عمومی و خصوصی تقسیم بندی کرد. این رابطه که توسط تصویر ایجاد میشود، برخاسته از همه کلیت یک عکس است که در عین نشان دادن چیزی که روزی بوده و واقعیت داشته است، آن را از واقعیت خود تهی میکند. در این نمایشگاه که با ۱۲ تابلو در ابعاد ۵۰*۷۰ سانتیمتر و رنگی ارائه شدهاست، مسیبی لحظات جدا افتاده از یک نمایش را به ما نشان میدهد، نمایشی که ما چیزی از آن را نمیبینیم بلکه تنها لمحهای از وقوع یک لحظه را شاهد هستیم که حسی را در ما بر میانگیزد. این درحالی است که ما از اصل قضیه دور هستیم و در عین حال با تصویری مواجهیم که به دلیل موضوع خود بازنمایی از واقعیتی در مرتبه دوم است. واقعیت نخست واقعیت زندگیست که در تئاتر به صحنه رفتهاست و واقعیت دوم تئاتر است که توسط مسیبی به عکس تبدیل شده است. و البته در این میان واقعیت سومی نیز پدیدار میشود. نمایشگاهی که در آن تعدادی عکس با کارماده مشخص، از نظرم فرم و شکل قرار دارند و فرد دیگری بر آن شرحی نوشته است که خود این شرح از جای دیگری نقل میشود.بنابراین مخاطب قرار است در ورود به نمایشگاه در برابر همه این لایههای اثر قرار بگیرد، اما این اتفاق نمیافتد. مخاطب مجموعهای از عکسهای تئاتر را میبیند با نوشتههایی ریز و کوچک بدون هیچگونه تاکیدی بر آن و تصاویری که البته به دلیل نورپردازی خاص تئاتر و رنگ و جلای صحنه در نگاه اول زیبا هستند، اما ترکیببندیهای مرکزی تکرار شونده و عدم استفاده از هرگونه امکانی که رسانه عکس در اختیار عکاس قرار میدهد و بسنده کردن به گرفتن عکس درست و جدا ماندن از پرورش خلاقیت عکاسانه در همان ابتدا به نمایشگاه صدمه میزنند.
در بیانیه نمایشگاه بر رابطه عکاسی و تئاتر و همنوایی آن با نت ادبیات اشاره شده، که آن هم به دلایلی که ذکر شد در تحقق خود ناکام ماندهاست و نمایش از عکسها پیش است، عکس خود را به بازنمایی صرف محدود کردهاند و ما را از آن خود نمیکنند.مشکل دیگر جداماندن ارتباط بین سایر قطعات، یعنی عکس و ادبیات است که در تنظیم موسیقیایی این سونات مشکل ایجاد کرده است.
اما نکته برجسته اراده به انجام این عمل به طور کلی است. سعیدیان طبق متد بارت قاعدتا عکسهایی را انتخاب کرده که او را زخم زدهاند، یعنی با دیدن آن حسی در عمق قلب او برانگیخته شده و او را وادار کردهاست تا درباره آن عکس بیاندیشد بنابراین میتوان ایراد اشکالات فنی به عکسها را کنار گذاشت، اما در مورد پیوند نوشتار و عکس که او با دقت و حساسیت از کتاب « سخن عاشق» استخراج کرده، نمیتوان اغماز را پذیرفت، این پیوند سست و ناپایدار است و بیننده را با خود همراه نمیکند و او را به خواندن و اندیشیدن و مقایسه تشویق نمیکند. کاری که از آن انتظار میرود بیش از شرحی ساده بر عکس یا توضیحی پیش پا افتاده است، زیرا قرار است این جملات در همنوایی با تصویر کلیتی جدید بیافرینند، همچون یک سونات موسیقی که در همنوایی سازها ایجاد میشود و نواختن یک ساز به تنهایی همان حس یا مفهوم را منتقل نمیکند.
نمایشگاه سونات زخم به هر روی تلاشی در جهت حرکت از نمایش عکس صرف و بدون هدف است به سوی افقهای بلندتر و کیانوش مسیبی با تجربه نمایشگاههای گروهی و فعالیت در زمینه عکاسی تئاتر در کنار فرد دیگری که هنربانی نمایشگاه خود را به او سپرده است، قدمی بزرگ در جهت دستیابی به این مهم برداشته و امید است با تداوم به نتیجه مورد نظرش دست یابد.
نقد نمایشگاه قبل به قلم مریم روشن فکر در لینک زیر بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
الهه فرمانیان با مجموعه دگردیسی | نقد نمایشگاه نقاشی
الهه فرمانیان با مجموعه دگردیسی | نقد نمایشگاه نقاشی پیدا و پنهان یا قلب تنها در میان جمع نقدی بر نمایشگاه آثار نقاشی الهه فرمانیان با عنوان «دگردیسی» در گالری بن سایت تندیس به قلم مریم روشنفکر در نمایشگاه اخیر گالری بن، الهه فرمانیان ماحصل سه سال نقاشی خود را به تماشا گذاشتهاست. در این کارنما با عنوان «دگردیسی» فرمانیان نقاشیهای فیگوراتیو خود با ته مایه اکسپرسیو را که در طیف گستردهای از خاکستریهای رنگی به تصویر درآمدهاند به مخاطب […]