جهان درهم و تهی در هَمهَمه آثار یاسمن نوذری
نقدی بر نمایشگاه همهمه یاسمن نوذری، گالری دلگشا
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر
تهی و پر هرچند کلماتی متضاد به شمار میآیند، اما در واقع دو روی یک سکه و لازم و ملزوم یکدیگرند. زندگی انسان نیز به طور مداوم در حال حرکتِ ادامهدار در میانه این مفاهیم است. زمان برای انسان متوقف نمیشود، تنها در میانه پُریها و تهیها سبک و سنگین میگردد.
یاسمن نوذری، آثار نقاشی خود را به گالری دلگشا آوردهاست. مجموعه آثاری با عنوان «همهمه» که تصاویر در هم تنیدگی بیوقفهای را به مخاطب عرضه میکند که همانند یک همهمه مداوم و بدون توقف، همه تابلوها را انباشتهاند.
در این کارنما آثاری با تکنیکهای مختلف به تماشا گذاشتهشدهاند، از جمله آبرنگ و قلم فلزی، مداد و رنگ و روغن روی مقوا. نوذری متولد ۱۳۷۰ و دانشآموخته رشته نقاشی است، اما خوشبختانه تحصیلات آکادمیک او نتوانسته آزادی انتخابش در مورد متریال مصرفی را از او بگیرد. قطع آثار در این کارنما کوچک و متوسط بوده و پالت رنگی بسیار بستهاست. درواقع نوذری آثاری را در طیف خاکستری با رنگمایههای گرم و سرد، خلق کرده که به یکدستی و انسجام کلی نمایشگاه کمک میکند.
انبوه درختان، یا توده آدمها و ساختمانهایی با فرمهای هندسی کارماده تصویری آثار نوذری است. او به کمک ابزارهای گوناگونی که بر میگزیند، اشکال هیاهوی بی وقفه و مدام در اطراف خود را به همهمهای مبهم تبدیل میکند که به طور یکنواختی در تمام تابلوها ادامه مییابد. او به واسطه این یکنواختی نوعی فرم درهم تنیده ایجاد میکند که مرکز گریز و مانا است و مانند یک لایهی نازک چسبناک بر همه عناصر درون قاب کشیده شدهاست. در نظر اول شاید به نظر برسد نقاش قصد تصویر کردن مناظر سوخته و ویرانهها را داشتهاست، اما با دقت بیشتر میتوان دید که این مناظر نهتنها زنده بلکه سرشار از همهمهای دائمی هستند که بخش اعظم فضای قاب را پر کردهاست.
نکته آثار نوذری در این است که او به عمد فضای منفی آثارش را به حداقل میرساند و از این طریق، ترکیببندیهایی یکدست و تکرار شونده را به وجود میآورد. که بر ادراک مخاطب از تابلو تاثیر میگذارند و او را وادار به واکنش میکند. مخاطب ناچار میشود این آثار اغلب بدون نقطه تاکید را به مدتی طولانیتر تماشا کند زیرا قطعیتی کلی به او نمیدهند بلکه از نقطهای به نقطه دیگر پرش میکنند.
آثار او را هرچند از نظر ظاهری میتوان به چهار دسته تقسیمبندی کرد، اما باطنن به نظر میرسد همه آثار جزئیات بزگنمایی شده از یک منظره واحد باشند. به عنوان مثال در برخی آثار درختان، قایقها یا امواج، در برخی آدمها و در برخی فضاهایی شهرگونه به تصویر درآمدهاند اما در جزئیات هرکدام از این آثار میتوان آثار گروههای دیگر را باز شناخت.
نوذری به فراخور ابزار مورد استفاده خود به بخشی از این منظره بزرگ پرداختهاست و از این رو آثار با یکدیگر فرق ظاهری و شباهت باطنی دارند. نقاش با در هم تنیدن انبوه فرمهای ارگانیک و هندسی، ایجاد ریتم یکنواخت و بافت یکدست، صدایی همهمهگون را در فضای آثار ایجاد کردهاست که با تک صداهای ریزی در گوشه و کنار و یا یک بانگ بلند ناگهانی به آن تنوع بخشیدهاست.
حضور صدا در آثار نوذری امری درون ایستا و معطوف به ذهن هنرمند است، در حالیکه انتخاب فرم و رنگ و نحوه ترکیب بندی به جامعه و بیرون باز میگردد. گویی این تابلوها صدای تصاویری است که هنرمند میبیند، به همین رو نیز هست که موضوعی که خود او در بیانیه به آن شاره کرده، یعنی تهی گشتن و فاصله، در آثار او به واسطه پری بیش از حد و لبریز شده ادراک میشود. او همچنین سعی کرده با از بین بردن مرزهای اشکال آنان را از فردیت خودشان تهی کند و به یک کل بزرگتر پیوند بزند.
از سوی دیگر نوذری در کارِ خلع قضاوت از مخاطب و درگیر کردن مستقیم حواس اوست. او سعی میکند تا حد ممکن از تاکید بیش از حد بر هر چیزی که جنبهای بیرونی دارد بگریزد و تاکیدها را بر بازنمایی درون خود معطوف نماید.
نوذری آثارش را جوری میسازد که حس دوری، خالی بودن و از بین رفتن را از طریق حس بینایی و به طور مستقیم منتقل کنند و استدلال و تفسیر را دور بزد. اما در جزئیات و پرداخت نیز به آن وفادار میماند به طوری که هیاکل محو شده در یکدیگری را که در میان امواج و درختان نه تنها مستتر هستند، بلکه به واقع همین هیاکل این درختان یا امواج و به طور کلی مناظر را ساختهاند.
آثار یاسمن نوذری در مجموع با رویکردی بیانگرانه، مجموعه منسجمی از حواس قوی را پیرامون اشباع و تهی شدن و از بین رفتن مداوم بدون توقف را با حداقل فرم و رنگ به بیننده منتقل میکنند. این آثار بینایی، لامسه و شنوایی را هم زمان تحریک میکنند، بدون این که چیزی بیش از یک تصویر دو بعدی درون قاب باشند.
نقد نمایشگاه قبل به قلم مریم روشن فکر را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
آذر شریفی | سفره پر از خالی
آذر شریفی | سفره پر از خالی نقدی بر نمایشگاه وارونگی آذر شریفی در نگارخانه هپتا سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر طبق آمار سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی حدود ۱۶ هزار گونه از حیوانات و گیاهان در خطر انقراضاند و بسیاری از اکوسیستمها، تالابها، جنگلها و … در حال انحطاط و تخریب هستند. اما تخریب محیط زیست در واقع به چه معناست؟ یکی از مهمترین کارکردهای اکوسیستمها کمک به کاهش فقر و افزایش فرصتهای توسعه اقتصادی برای […]