کارخانههای سِلفی: پیدایش موزه اینستاگرام
درباره نقش اینستاگرام در رشد و توسعه موزههای هنر | بخش نخست
مجله تندیس شماره ۳۶۱ | ترجمه: علیرضا بهارلو
هنگامی که «موزه آیسکِریم»۱ در سال ۲۰۱۶ در نیویورک دایر شد، بیشتر یک کنجکاوی گذرا بود تا رقیبی برای مثلا «موزه هنر امریکایی ویتنی» که درست آن طرف خیابان قرار داشت. دیوارهای این موزه را با تهمایهای از صورتی سال۲ نقاشی کرده بودند. در یک اتاق، بستنیهای قیفی، همچون چراغهایی از سقف آویخته شده بود. یک تاب به شکل یک بستنی نانی بزرگ هم وجود داشت؛ و البته استخری پر از پودر بستنی با شکلاتهای ریز. حتی مؤسسان موزه، یعنی مِریئلیس بان۳ و مانیش وُرا۴ هم اغلب در اطراف موزه لباسهایی به رنگ آدامس بادکنکی (صورتی) میپوشیدند؛ انگار در معرض دید عموم قرار داشتند و از آنها هم رونمایی میشد.
اکنون بعد از یک سال و سه شهر، موزه آیسکریم جایی برای خود در اینستاگرام به دست آورده. بیش از ۲۴۱ هزار نفر پِیج آن را دنبال میکنند و خیلی بیش از این تعداد افراد، تصاویر خودشان را از داخل فضای موزه به اشتراک گذاشتهاند (اینستاگرام نشان نمیدهد که چند عکس در یک جئوتگ (geotag) خاص به اشتراک گذاشته شده، اما بیش از ۶۶ هزار تصویر با هشتگ#museumoficecream وجود دارد). همه آن گرامها، از موزه آیسکریم مکانی مطلوب ساخته. در نیویورک، بلیطهای ۱۸ دلاری – و در مجموع ۳۰۰ هزار بلیط – ظرف پنج روز گشایش موزه به فروش رفت. در موقعیت سانفرانسیسکو موزه، که ماه گذشته افتتاح شد، بلیطهای تکنفره (یکطرفه) به مرز ۳۸ دلار هم رسید؛ و در آخر، کل شش ماه کار موزه، ظرف کمتر از نود دقیقه به فروش رفت.
مریئلیس بان این مسأله را که اینستاگرام نقش مهمی در شکلگیری موزه داشته انکار میکند. او میگوید: «گمان نمیکنم که رسانههای اجتماعی نیروی محرّک موزه آیسکریم بوده باشند.» با این وجود، سخت است به میان فضای موجود قدم گذاشت و آن را چیزی «جز» پیشینه یا پسزمینهای از یک مجموعهاینستاگرام دانست. یک اتاق در فضای سانفرانسیسکو مملو از ابرهای گیلاس و باسلقهای ختمی است. در لسآنجلس اتاقی وجود دارد با ریسمانهایی از موزهای صورتی و زرد که از سقف آویزان شدهاند. بازدیدکنندگان نود دقیقه وقت دارند تا در موزه گشت و گذار کنند؛ اما اگر عکس نگیرید، دشوار است بتوان تصور کرد آنچه طی این مدت «انجام میدهید» چه خواهد بود.
خانم بان، که بیستوپنج سال دارد، ظاهرا نسبت به جاذبه یک عکس اینستاگرامیِ خوب و خوشترکیب آگاه است. فید شخصی او شامل تصاویری است از غواصی در هاوایی، معلق شدن از یک تخت خواب (بانوج) در بالای آبهای فیروزهای مالدیو و همینطور بسیاری عکسهای دیگر از او در داخل فضای موزه خودش در حال ورزش با حلقه لاغری (هولاهوپ) در اتاق، یا لیسیدن بستنی قیفی حین نشستن روی یک تکشاخ سفید. بنابراین شاید هدف موزه آیسکریم واقعا بزرگتر از اینستاگرام صرف باشد، ولی نمیتوان انکار کرد که این رسانه اجتماعی نقش مهمی در موفقیت این مکان و موارد مشابه آن نداشته است – مواردی با نورپردازی درست، پسزمینهی درست و مقدار درستی شیطنت و شوخطبعی؛ همه به قیمت اَد شدن.
هنر در عصر اینستاگرام
اگر رونماییهای «اینستاگرامی» حاکی از چیزی درباره فرهنگ مسلطِ سلفی باشند، آغاز این مسأله لزوما در اماکنی مثل موزه آیسکریم نبوده است. در واقع شروع آن در اینترنت بود و سپس به هر جای دیگری سرایت کرد – به طبیعت، به رستورانها و حتی به دنیای هنر معاصر.
در سال ۲۰۱۵، گالری رِنویک۵ در موزه اسمیتسونین، گالری آنلاین «واندر»۶ را که یک تجربه هنری فراگیر با حضور ۹ هنرمند معاصر بود، راهاندازی کرد. آنجا در یک اتاق، رنگینکمانی روشن و منشوریشکل وجود داشت که از حدود ۱۰۰ کیلومتر نخ ساخته شده بود. اتاق دیگری را با حشرات مرده کاغذ دیواری کرده، و در جای دیگر، ۱۰ برج از کارتهایی که روی هم انباشته و به هم چسبانده شده بود، برافراشته بودند. این برجها برای بازدیدکنندگان شبیه صخرههای آتشفشانی به نظر میرسید. این کارنما برای کسانی که آن را تجربه میکردند، عجیب، زیبا و البته گیجکننده بود؛ و همچنین، اینستاگرام گُلد.
واندر در رسانههای اجتماعی مشهور شد و بازدیدکنندگان بیشتری را ظرف مدت شش هفتهای که این نمایشگاه دایر بود به گالری آورد؛ یعنی چیزی بیش از آنچه موزه طی یک سال به خود دیده بود. رنویک هم از این اقدام استقبال کرد و با پستهایی بازدیدکنندگان را تشویق به عکس گرفتن کرد. نیکولاس بل۷، کیوریتور مجموعه، در آن زمان به «واشینگتن پست» گفت: «رک بگویم که همه ما بسیار شگفتزده هستیم. تعجب میکنم آنها در تلاشاند که چه بگویند؟ من در اینجا در حال اینستاگرام کردن (Instagramming) هستم؟ چیزی شبیه این روایتِ جدیدِ اولشخص از تجربه موزه است. مجذوب آن شدهام.»
این موضوع سه سال پس از پروژه «اتاق باران» در «مرکز باربیکن»۸ لندن روی داد. این چیدمان – پرده یا پوششی از باران که هنگام راه رفتن زیر آن متوقف میشد (بند میآمد)؛ چنانکه گویی عناصر موجود قابل کنترل بود – بعدتر به «موزه هنر مدرن نیویورک»، «موزه هنر لسآنجلس کانتی» و سراسر دنیا راه یافت. اما جایی که اتاق باران بیش از همه در آنجا مانده، اینستاگرام است – جایی که هزاران عکس از آن وجود دارد.
جیا جیا فِی۹، مدیر دیجیتال «موزه یهودی نیویورک» که سال قبل یک «تد تاک» Talk TED)۱۰) درباره «هنر در عصر اینستاگرام» ارائه کرد، میگوید: «جهان در این نمایشگاههای جالبتوجه که حقیقتا بُعد آنلاین تازهای گرفتهاند با شدت و ازدیاد مواجه بوده است.» وی ادامه میدهد: «وقتی درباره نمایشگاههای بسیار اینستاگرامیِ پنج ساله اخیر – مسیر یا جریانی که اینستاگرام در آن حضور داشته – فکر میکنید، یایویی کوساما و «اتاق آینههای بیانتها»ی او […] و سپس هنرمندانی مثل جیمز تورِل یا اتاق باران موزه هنر مدرن نیویورک را به یاد میآورید. اینها هنرمندانی هستند که واقعا از مجموعهآثار بسیار مهمی برخوردارند، اما [چیدمانهای خلقشده] به خاطر رسانههای اجتماعی معنای جدید به خود گرفتهاند.»
اتاق باران برای رسانههای اجتماعی طراحی نشده بود، اما موفقیت تمامعیارِ آنلاینِ آن خبر از اشتیاق فراوان برای ارائه چنین نمایشگاههایی میداد. در برخی شهرها مردم حتی هشت ساعت در صف بودند تا فرصتی برای عکس گرفتن از فضای داخل به دست آوردند. این مسأله تا حدودی ثابت کرد که بازاری در انتظار این کار است.
پیئرا گلاردی۱۱، مدیر اجرایی و مؤسس برند رسانههای دیجیتالی Refinery29، میگوید: «متوجه شدم که نمایشگاههایی مثل «کرمهای شبتاب روی آب»، اثر یایویی کوساما، ناگهان این جماعات بزرگ را گرد هم میآورد. فکر کردم که موقعیت خوبی برای ماست تا انواع جدیدی از آثار و مفاهیم هنری را در معرض دید عموم قرار دهیم، و البته فضایی خلق کنیم تا آنها به نوعی در آنجا ستاره صحنه باشند.»
امسال سومین سال از اجرای فضای چیدمانی Refinery29 به نام ۲۹Rooms در نیویورک است (این کارنما زمستان به لسآنجلس خواهد رفت و بلیطهای آن، از ۱۹ تا ۸۵ دلار، تقریبا به طور کامل فروخته شده). در این مکان، چیزهایی مثل یک گوی برفی انسانی و یک استخر ابر که از تکههای فوم آبی ساخته شده وجود دارد.
گلاردی هم مانند بان بر این باور است که هدف این چیدمان تنها تهیه عکسهای اینستاگرامی نیست. بعضی اتاقها مضامین عمیقتری مانند تصویر بدن و جنسیت را میکاوند و صرفا جایی برای عکاسی نیستند. اما او میداند که بخشی از دلیلی که مردم برای آن به ۲۹Rooms میآیند این است که عکس بگیرند و اذعان میکند که این کار هم بخشی – به همان اندازه مهم – از این تجربه است.
پینوشت:
۱٫Museum of Ice Cream/ 2.millennial pink/ 3.Maryellis Bunn/ 4.Manish Vora/ 5.Renwick Gallery/ 6.Wonder/ 7.Nicholas Bell/ 8.Barbican Center/ 9.Jia Jia Fei
۱۰٫مخفف Technology, Entertainment, Design؛ یک مجموعه همایش جهانی و سازمانی رسانهای است که توسط بنیاد Sapling (نهادی غیرانتفاعی و خصوصی)، با شعار «ایدهها ارزش گسترش دارند»، هر ساله (از ۱۹۹۰) برگزار میشود.
- Piera Gelardi.
منبع:
www.wired.com
نوشته های دیگر را اینجا ببینید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
حفاظت، اعجاب و عسل در عکسهای بلیک لیتل
حفاظت، اعجاب و عسل در آثار بلیک لیتل عکاس امریکایی سازمایههای کهن؛ شعبدههای ماندگار مجله تندیس شماره ۳۶۰ گردآوری و برگردان: علیرضا بهارلو «محافظت» معانی متعددی دارد؛ از جسمی یا فیزیکی تا روحی و معنوی. این واژه در اصلیترین – و شاید مهمترین – سطح مفهومی خود، به معنای نجات و بقاء باشد. از این رو ایده حراست، نگهداری و مصونیت در ذات آن نهفته است. اما هنگامی که واژه مد نظر بر نوعی استحکام و ثبات یا حتی حالت […]