دربارهی نمایشگاه « آرشیو گرافیک کارگاه نمایش » در طراحان آزاد
تا تاریخ جای افسانه را بگیرد شاید
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
۴ دهه حتی پس از پایان فعالیتهای کارگاه نمایش و تعطیلی همیشگی این نهاد هنوز محل رجوع است، هنوز در هالهای از ابهام مانده و هنوز تاریخش با حسی از احترام و تحبیب نقل میشود. با اینحال سرنوشت آدمهای کارگاه متفاوت بود، نفرین کارگاه دامان بسیاری را گرفت و بسیاری را به اوج رساند، هر چند کم و بیش نام همهی آنهایی که روزگاری را در کارگاه نمایش گذراندند برای همیشه در تاریخ ثبت شد.
همهی اینها به کنار، هنوز کاری جامع در مورد کارگاه نمایش انجام نشده است، به جز یکی دو کتاب و البته مقالات و پایاننامههای فراوان که بیشتر فهرستی از اجراهای کارگاه را فراهم کردهاند و یا گاهشماری از وقایع آن را منتشر کردهاند. پس آنچه در کارگاه نمایش در حد فاصل حیات ۱۱ سالهاش رخ داده، هنوز چندان بر ما روشن نیست. آنچه میدانیم سیاههای از اجراها ست و گروهی از همهی کسانی که بخشی از جوانی خود را در کارگاه سپری کردند.
نمایشگاه «آرشیو گرافیک کارگاه نمایش» که از ۲۸ مهر تا ۹ آبان در طراحان آزاد برگزار میشود، چیز زیادی به اطلاعات ما نمیافزاید که البته قرار هم نیست بیافزاید. آنچه در این نمایشگاه رخ میدهد، یکی از موفقترین نمایشگاههای آرشیوی ایران در یک دههی گذشته است. پس بیش از آنکه حکایت تعریف کردن تاریخ کارگاه نمایش باشد، فرصتی است برای دیدن بخشی از آرشیو به جا مانده از این نهاد فرهنگی دههی ۱۳۵۰٫ با اینحال حضور علی بختیاری و آریا کسایی در کنار هم در این نمایشگاه خط و ربطی مشخص به این آرشیو داده و فرصتی در اختیار ما گذاشته تا تاریخ کارگاه نمایش را از طریق پوسترها، بروشورها و سایر اقلام گرافیکی و تبلیغاتی کارگاه مرور کنیم. در این فرصت کوتاه (کوتاه به اندازهی فضای محدود طراحان آزاد) فقط فرصت کوتاهی دست میدهد تا نامهای اصلی را مرور کنیم.
به واقع هم نمایشگاه «آرشیو گرافیکی کارگاه نمایش» بر اساس مرور همین نامها شکل گرفته و پیش میرود، پس کم و بیش هر هنرمند یا دیواری مستقل دارد و یا بخشی از یک دیوار به نمایش آثارش اختصاص دارد. آدمهایی که کم و بیش هیچیک را نمیتوان طراح گرافیک حرفهای نامید، از خود بیژن صفاری که به مدیریت کارگاه را نیز انجام میداد، تا آربی اُوانسیان، کارگردان و طراح صحنه، از آشور بانیپال بابلا، تا فریدون آو که با وجود فعالیتهای مستمر هنریشان سخت بتوان کارنامهی کاریشان را با عنوان طراح گرافیک حرفهای توصیف کرد. همچنان که اردشیر محصص هم بیشتر به حرفهی طراحی به معنی (Drawing) مشغول بود تا طراحی گرافیک. پس بر این اساس شاید این خصیصه را بتوان از ویژگیهای کارگاه نمایش و البته طراحاناش نامید.
توضیحات بر دیوار ورودی طراحان علاوه بر مروری اجمالی بر نامهای ذکر شده، در عینحال توضیحی کوتاه دربارهی دو نامنوشتهای است که در کارگاه نمایش مورد استفاده قرار میگرفت، یکی نامنوشتهی تلویزیون ملی ایران و دیگری نامنوشتهی جشن هنر شیراز و نکتهی جالب اینکه کارگاه تا آخرین روز فعالیتاش هنوز نامنوشتهای از آن خود نداشته است و تولیداتش به خصوص کتابها با این دو نامنوشته منتشر میشدند.
اتفاق مهم در نمایشگاه «آرشیو گرافیکی کارگاه نمایش» گردآوری و نمایش بخش عمدهی پوسترها و تعدادی از بروشورها ست. از مجموع کل آثار به نمایش درآمده در تاریخ یک دههای کارگاه تعدادی از آثار اصولاً فاقد پوستر یا دیگر اقلام تبلیغی و اطلاعرسانی بودهاند که طبیعتاً جایشان در این نمایشگاه خالی است.
شیوهی انتخابی برگزارکنندگان نمایشگاه از یک طرف کار آنها را راحت کرده و از طرف دیگر کم و بیش راه را برای ردهبندی اقلام اطلاعرسانی و تبلیغاتی کارگاه نمایش بر اساس نوع آثار را در آینده فراهم کرده است. به واقع هم به نظر میرسد که کم و بیش هر طراح با سلیقهای خاص کار میکرده که شیوهی کارش او را به یکی از گروههای متعدد کارگاه نمایش نزدیک میکرده. پس این نمایشگاه در عینحال فرصتی است برای مطالعهی این رابطه، رابطهی متقابل مابین سبک اجرایی هر گروه نمایشی و نوع طراحی به کار رفته برای پوستر و دیگر اقلام اطلاعرسانی و تبلیغاتیاش. کاری که شاید بعدتر و به عنوان پژوهشی بینارشتهای قابل انجام باشد.
پس نمایشگاه «آرشیو گرافیکی کارگاه نمایش» فقط یک رخداد معمولی نیست. این نمایشگاه کم و بیش یکی از مهمترین رخدادهای در نوع خود در یک دههی گذشته است. نمایش آرشیوها علاوه بر فرصتی برای مرور تاریخ به ما امکان میدهد تا همهی آن روزها را دقیقتر ببینیم تا شاید تاریخ جای افسانه را بگیرد، در روز و روزگاری دیگر شاید.
دیگر نوشته های حافظ روحانی را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نقد نمایشگاه یادآورها، آثار مرجان نعمتی در گلستان
نقد نمایشگاه «یادآورها»، آثار مرجان نعمتی در گلستان خط باریک گریزان سایت تندیس به قلم حافظ روحانی شاید از سر بخت باشد یا اتفاق که «عکاسی چهرهنما» به موضوع سه اثر از مجموعهی جدید آثار مرجان نعمتی تبدیل شده است. این تمایل به تصویر کردن این عمارت از بخت، اتفاق یا اقبال جدا از جنبههای بصری که به احتمال زیاد هنرمند را جذب این مغازهی قدیمی کرده، از جنبهای کاملاً استعاری یادآور یک شباهت هم هست، یادآور تکرار مجدد معنا […]