یادداشتی بر نمایشگاه صورتی بر خلاف ایده؛ مجموعه آثار نقاشی پرتره عادل سعدالدین در گالری دانژه در سمنان
هنربان: دکتر جاوید رمضانی
سایت تندیس به قلم نویسنده مخاطب: مسعود سعدالدین
«پرتره، آینهی هویت نقاش»
با ورود به کارگاه چه در ذهن نقاش میگذرد؟ این پرسشى است که نه تنها بیننده گاهأ میپرسد، بلکه بیشتر این خود نقاشان هستند که قبل از ورود به کارگاه درگیرش هستند. احتمالا به تعداد نقاشان، برخورد با این چالش متفاوت است و چه بسا هر چالشى در یگانگى خود به مفهومى یا تعریفى تازه براى نقاشى میرسد. در غیر این صورت نه تنها نقاشى که مدام تهدید و محکوم به مرگ میشود بلکه هر گونهاى از هنر در نشأتگیرى صرف از تعاریف یا ادراکات پیشین محکوم به مرگ و هنرمند مجرى آن. عادل سعدالدین همچون تعداد اندکى از همنسلان خود با دغدغهء چه بودگى هنر و طبعأ سختتر از آن چه بودگى نقاشى وارد کارگاهش میشود. این امر چه در برخورد او با ابزار و چه تنیدگى محتوا و فرم در کار او آشکارست. آنچه از پرترههاى او میبینیم تجربهایست نقاشانه از انسانهایى که بنظر نمیتوانند زادهی تخیل هنرمند باشند. گویى این افراد از واقعیت بیرونى وارد نقاشى شدهاند، از جایگاه هستمندیشان بریده و به رنگ، روشنى و تاریکى مبدل شدهاند. از خود گزارش میدهند، از روح خود و از چگونگى روانشان. همزمان نحوهی برخورد نقاشانهی عادل سعدالدین ما را به نقاشى بازمیگرداند، راحتى و جسارت قلم، روى هم قرارگرفتن رنگ و فرم، پوشاندن و پاککردن و در نهایت نیمه کارگى اغلب آثار از این سرنوشتهاى متنوع و چه بسا حقیقى خانوادهاى ساخته، نوعى همخونى با خود نقاش که ما آن را در دورههاى مختلف و در آثار هنرمندان برجسته میشناسیم. نوعى عجین شدن نقاش با مدلش، امرى ناگزیر که در کار عادل دچار عادتهاى ثانوى نمیشود و افراد کماکان فردیت و داستان خودشان را حفظ میکنند. چنین برخوردى که مدام واقیت بیرونى را نقاشانه به چالش میکشد متعلق به یقین و تردیدى همزمان و همیشگى است که اساسأ هنرمند را به کارگاهش ترغیب میکند، یقین و تردید در ادراک امر مدرک. یقینى همرا با ترصد در دستیابى به آنچه به زعم نقاش بیرون از او حضور دارد و تردید در مایهاى که از ذهنیت نقاش به لحظهی جدا شده از واقعیت تزریق میشود. پرترهکشى نه تنها بهانهایست بسوى نقاشى بلکه تلاشى است براى کشف کیمیاگرى تبدیل ابزار و عناصر نقاشى به امرى روحى، نوعى پیوند و دیدن از درون دیگرى، بیشتر بهانهاى براى گسترش فهم، گسترش ادراک ذهن به خارج از خود. عادل سعدالدین آگاهانه با ابزار نقاشى به پرسش یا فهم هستى میپردازد.
اگر ادراک هستى بواسطهی گذر زمان و عدم ماندگارى لحظه نه تنها دشوار بلکه متغیر است، نقاشى امکانى است براى فشردن ادراک حسى و شعور در یک پروسهی زمانمند، آنهم از درون حافظهی تاریخ نقاشى که پیوسته به همین فشردگى شهودى در لحظه و یافتن آن و شکلگیرى آن در حین کار پرداخته است. او با وقوف بر آگاهى پنهان در عناصر نقاشى و عملکرد آنها متمرکز بر آنى است که در حالتى، در نگاهى، یا در اثر حسى رنگى و خطى نهفته است. آنچه تکرار میشود بازى است که نمیتواند پایبند قواعد خود بماند و با اینحال بازى است. بازى با رنگ، با فرم، با تاش پهن و سیاهى که در پایین یک پرتره غافلگیر میکند، بازى با کاغذى سفید در دستان مدل، بازى با خط، رنگ و….. آثار عادل اما به بازى ختم نمیشوند، همانگونه که با آن هم آغاز نشدهاند. بهنظر بازى در آثار او بیشتر تلاشى براى شکلگیرى امکاناتى است که با آگاهى نمیتوان به آنها رسید. همان امرى که پالاک و نقاشان آبستره اکسپرسیونیست بواسطهی آن به حالت روحى خلسهی نقاشانه میرسیدند. بهکارگیرى روشى تجریدى در یافتن فرم و رنگ در آثار عادل از چنین دنیاى روحى نشأت میگیرد. با این وجود این پرترهها تازهاند، چرا که از واقعیت نمیگریزند و تنها ریخت و پاش و شهامت نقاشانه را که اگرچه دلنشین و دلرباست بسنده نمیبینند. پیوند حقیقى نقاش با پیرامون و زمانهی خود موجب تلفیقى از ابستراکسیون و فیگوراسیون در آثار او شده که به ویژگى ادراک دیدارى نقاشى حقانیت میدهد، جایى که مرز مابین تصویر و تفکر دربارهی هستى و یا حس آن برچیده میشود و نقاشى نوعى اندیشیدن. همان حس و اندیشهاى که ما قرنها در آثار هنرمندانى همچون ولاسکز، رامبراند، گویا و بکمن شاهدش بودهایم. پرترههاى عادل سعدالدین را میتوان از درون سنت پرترهکشى چنین هنرمندانى بازخوانى کرد. این پرترهها با بهکارگیرى روشهاى هنر معاصر اشاره به اتفاقى یا ادراکى از هنر دارند که نو و کهنه نمیشناسد، چرا که ذات بودن را مرکز نگاه قرار میدهد.
نمایشگاه تا ۳۰ آذرماه در جریان میباشد.
نقدهای دیگر سایت تندیس را در لینکهای زیر مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
جهان فانتزی و صداقت بی پروای امید معصومی
نقدی بر نمایشگاه امید معصومی در گالری دلگشا سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی آیا میتوان ملاک خلاقیت یک هنرمند را نگاه متفاوت وی دانست. نگاهی که در پی پیوند برقرار کردن بین محیط پیرامون و عناصر نامرتبط تصویری زندگی روزمره است. این پیوند با چه امکانی رخ میدهد. چه مفهومی تمام اشیا و پدیدههای اطراف یک هنرمند را درهم ادغام نموده و شکلی از طراحی و یا نقاشی پدید میآورد. آیا نحوه این خط گذاریها و اشکال باید مانند […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نمایشگاه هامون همت در سرزمین هنر، سربازانات را به خط کن!
نمایشگاه هامون همت در سرزمین هنر سربازانات را به خط کن! سایت تندیس به قلم حافظ روحانی آنچه هامون همت، به سرزمین هنر آورده در تداوم سنتی قرار میگیرد که لااقل در ایران بسیار آشنا ست؛ به واقع از زمانی که زندهیاد ژازه تباتبایی به سراغ ضایعات ماشینها و ادوات صنعتی رفت و مجموعهی مجسمههایاش را ساخت تا روزگار ما، تا همین امروز، سنت کار با این ادوات و ضایعات صنعتی تداوم دارد. آنچه هامون همت کرده، به واقع در […]