مرتضی ممیز | یک یادآوری
نگاهی به نمایشگاه دوازدهمین سالگرد مرتضی ممیز در خانهی هنرمندان ایران
سایت تندیس: به قلم حافظ روحانی
دوازدهمین سالگرد درگذشت مرتضی ممیز، مثل هر سال با برنامهها، نمایشگاهها و بزرگداشتها همراه شد. کمتر هنرمندی در تاریخ ایران این بخت یا اقبال را داشته تا خیلی از شاگردان و همراهان متعددش تقریباً همه ساله به یادآوری دستاوردهایاش بپردازند و برایاش مراسم و بزرگداشت بگیرند و همهی اینها، همچنان بر شهرت و اعتبار او، حتی با گذشت ۱۲ سال از مرگش اضافه میکند. به این ترتیب از یکسو این ستایشها مدام بر اعتبار تاریخی او و نقشش در گرافیک ایران میافزاید و از سوی دیگر منجر به سلسلهای از اعتراضات هم میشود که سیطرهی نام او بر تاریخ گرافیک ایران را مهمترین عامل در فراموشی دیگر پیشگامان و طراحانی میدانند که تأثیرشان در روند تاریخی شکلگیری و رشد گرافیک در ایران نادیده انگاشته شده.تداوم این جدالها از همهسو قضاوت جایگاه تاریخی افراد را مشکل و بررسی تواناییهایشان به عنوان هنرمند را – جدا از جایگاه تاریخیشان – همراه با احتیاط میکند، پس برای هر داوری در مورد آثار ممیز یا جایگاهاش مجبور به مرور این اختلاف و منفک کردن جایگاه تاریخی او در مقابل قوتش به عنوان یک طراح هستیم. هر چند که این اعتبار و شهرت ممیز است که باعث برپایی چنین نمایشگاههایی میشود و این فرصت را در اختیار بینندگان میگذارد تا یکایک آثارش – حتی دفترهای طراحی یا ایدهپردازیش – را ببینند (چنانچه چند سال پیش دفاتر طراحی و ایدهپردازی او هم در همین خانهی هنرمندان ایران به نمایش درآمد).
نمایشگاه دوازدهمین سالگرد مرتضی ممیز در خانهی هنرمندان ایران با نمایش دو تقویم از سلسله طراحیهای او (با عنوان تصویرسازیها مرتضی ممیز) همراه شده است؛ با دو نمایشگاه جنبی؛ نمایشگاه و سخنرانی مارکوس وایسبک و نمایشگاه منتخب آثار خسرو بیات. نمایشگاه جنبی اول (آثار وایسبک) که در دو نگارخانهی خانهی هنرمندان ایران در معرض تماشا قرار گرفته، البته مسبوق به سابقه است و یادآور ارتباطات فراوان بینالمللی ممیز که منجر به معرفی گرافیک ایران به جهان و تبادلات فرهنگی گوناگون در زمان حیات این طراح گرافیک فقید شد. نمایشگاه دوم (منتخب آثار خسرو بیات) را میتوان تداوم سنت دیگری دانست که آن نمایش آثار یکی از شاگردان ممیز در کنار آثار معلم فقید است که هم تعداد نسبتاً زیادشان و هم تلاششان برای حفظ نام ممیز در تداوم شهرت و اعتبار این طراح برجسته کمتأثیر نبوده.
با اینحال اگر قرار باشد صرفاً بر اساس این مجموعهی به نمایش درآمده، مرتضی ممیز را – بدون در نظر گرفتن جایگاه تاریخیاش – قضاوت کنیم، نتیجه به نفع موافقان جایگاه و اعتبار ممیز تمام میشود. لااقل دو مجموعهی تصویرسازی (یکی شامل یک تقویم رومیزی و دیگری طراحیهایی با موضوع داستانهای مذهبی) نه فقط واجد پارهای از ویژگیهای آثار ممیز هستند که در عینحال قدرت تخیل و طراحی او را نیز نشان میدهند. به خصوص که در طول سالهای پس از مرگ ممیز، تصویرسازیهای او (چه آنها که برای نشریات انجام شده و چه نمونههای دیگر) بسیار مورد توجه بوده و بارها مورد بررسی قرار گرفتهاند.
اشکال و سطوح تکهتکه که به قول خود ممیز از ویژگیها کم و بیش ثابت و مورد علاقهاش، به خصوص در تصویرسازیها ست، در این نمونهها به خوبی دیده میشود. این خصیصهی اجرایی به طراح اجازه میدهد تا هم بافتهای مختلف را اجرا کند و هم با ایجاد شکستها، خطها و سطوح گوناگون بر روی کار، به ترکیببندیهای چشمگیر و متنوع دست یابد. در عینحال کیفیت بدوی و کهنهی این شکل اجرایی هم به بافت داستانها کمک میکند و هم سبک اجرایی او را کم و بیش خاص و یگانه میکند.
در تقویم دوم که با الهام از تصاویر قاجاری انجام شده، البته خلاقیت هنرمند کمتر به چشم میآید و از طرف دیگر این شکل اجرایی چه در آن زمان و چه بعدتر توسط طراحان دیگر هم به کار گرفته شده و از این جنبه کیفیت دو مجموعهی دیگر را ندارد.
آثار هر سه مجموعه به شکل چاپ بر روی پارچه و در ابعاد بزرگتر، در بزرگترین تالار نگارخانهی مرتضی ممیز به نمایش درآمده که نه با شکل نمایش سایر آثار هماهنگ است و نه آنچنان گیرا و جالب است که به این شکل محافظهکارانهی نمایش جذابیت کافی را بدهد. بیشترین تأثیر این شکل چاپ بر روی پارچه امکان تماشای دقیقتر جزئیات اجرایی است که در ابعاد بهنسبت بزرگتر به نمایش درآمدهاند. آثار هنرمند آلمانی کم و بیش فاقد نکتهای قابل ذکر یا جذاب است و بیشتر به تداوم همان سنت تبادلات فرهنگی که مورد پسند و علاقهی ممیز بود، کمک میکند تا به نمایش شکلی از یک فرهنگ بصری جالب یا متفاوت با آنچه که مورد پسند طراحان گرافیک ما ست.
دوازدهمین سالگرد درگذشت مرتضی ممیز با برگزاری این نمایشگاه گذشت، فرصتی برای تماشای دوبارهی آثارش و البته یادآوری دوبارهی نیاز به انجام کاری جامع در مورد او و دیگر طراحان برجستهی کشورمان، بهخصوص آنهایی که هنوز در قید حیاتند.
نقدهای دیگر حافظ روحانی را در لینک زیر مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نمایشگاه هامون همت در سرزمین هنر، سربازانات را به خط کن!
نمایشگاه هامون همت در سرزمین هنر سربازانات را به خط کن! سایت تندیس به قلم حافظ روحانی آنچه هامون همت، به سرزمین هنر آورده در تداوم سنتی قرار میگیرد که لااقل در ایران بسیار آشنا ست؛ به واقع از زمانی که زندهیاد ژازه تباتبایی به سراغ ضایعات ماشینها و ادوات صنعتی رفت و مجموعهی مجسمههایاش را ساخت تا روزگار ما، تا همین امروز، سنت کار با این ادوات و ضایعات صنعتی تداوم دارد. آنچه هامون همت کرده، به واقع در […]