مژگان قدوسی | جامعه دارد پوست می‌اندازد

مژگان قدوسی | جامعه دارد پوست می‌اندازد
گفت‌وگو جاوید رمضانی با مدیر ماهنامه پیش نگاه

سایت تندیس: تهیه و تنظیم دینا صنیعی


مژگان قدوسی پیش نگاهجاوید رمضانی: لطفا یک بیوگرافی کوتاه از خودتان بدهید.
مژگان قدوسی: من فارغ‌التحصیل رشته نقاشی و متولد ۱۳۵۲ هستم، چندین نمایشگاه داشتم. هم نقاشی و هم کار چاپ انجام داده‌ام، دست به قلم شدم و در حال حاضر پیش‌نگاه را کار می‌کنم. اتفاق خوب زندگی من این بود که در جای خوبی قرار گرفتم، با استادها و دانشجوها و همکارانم در ارتباط خوبی قرار دارم. در ابتدا از روزنامه شرق شروع کردم و چندین بار با مجله تندیس، مجله هنر و تجربه و روزنامه‌های مختلف کار کردم. هنوز اعتقاد دارم که نوشتن مثل خلق کردن تابلوی هنری است؛ تراوشات ذهن که به صورت کلمه در می‌آید.
بعد اتفاق راهنمای گالری‌ها با گالری آن افتاد که به صورت پروژه‌ای همکاری کردم، در ابتدا مدیر اجرایی‌اش بودم و بعد از یکسال و نیم جدا شدم و بعد از من سه چهار شماره بیشتر کار نکرد، این اتفاق که با گالری آن افتاد دغدغه ذهنی دوران دانشجویی من بود. ما فقط صفحه گالری گردی تندیس را داشتیم و تنها منبع خبر بود. اولین پیش‌نگاه از آذر ۹۲ شروع شد. ما با ده تا گالری شروع کردیم و کم‌کم تعدادشان بیشتر شد. فرازو نشیب هم داشت ولی من اعتقاد داشتم که راهش را پیدا می‌کنیم، البته درست است که مرا از جریان هنری زندگی‌ام دور کرد ولی خوشحالم. بعضی وقت‌ها که به گالری‌ها سر می‌زنم و بازخورد مثبت می‌گیرم که راهنمای خوبی شده این خوشحال کننده است. بعد از رونمایی پارسال آرشیوی که بیرون دادیم در واقع خیلی کار را برای من سخت‌تر کرد.
ذهنم درگیر شد، فهمیدم که پیش‌نگاه در جایی قرار گرفته که شاید نه به عنوان مرجع بلکه به مخاطب خط می‌دهد و این مسئولیت بسیار سنگینی است و تا پژوهش و دید هنری نداشته باشی حس نمی‌کنی سنگینی مسئولیت آن را. گالری‌هایی که جدید تاسیس شده‌اند به محض گرفتن مجوز با ما تماس می‌گیرند، که چطور می‌توانیم بیاییم داخل جریان و من سه چهار ماه صبر می‌کنم، بررسی می‌کنم ببینم در چهارچوب هنر معاصر هستند؛ ماندنی هستند یا نه، به همین خاطر مسئولیت سنگین شده. در کتاب امسال که پیش‌رو هست، سعی کردیم حساسیت‌ها بیشتر شود و گالری‌هایی که همراهی کردند و البته این درجایی است که با کم لطفی بعضی گالری‌ها مواجه شدیم. بعضی گفتند کتاب برای خودشان است!
گالری‌ها در قبال کتاب هیچ هزینه‌ای نکردند، هزینه با اسپانسر آقای مصور رحمانی بود و این عجیب است. تنها اتفاقی‌که می‌افتد بی‌مسئولیتی در قبال هنرمند است و ما چندتا گالری داشتیم که این کار را کردند و ما در متن اول کتاب یک جمله نوشتیم که تمام اطلاعات موجود دقیقا از طرف گالری آمده. و امیدوارم منبع پژوهش خوبی برای آینده باشد همیشه یک اتفاق باید ته نشین شود و جای خود را پیدا کند و به بار بنشیند. پیش‌نگاه اطلاع رسانی بی‌طرفانه‌ای دارد. تاکید می‌کنم، بی‌طرفانه متعلق به همه است و کسانی که مثل شما ما را همراهی کردند و فقط مجوز به اسم من است، همه را لحاظ می‌کنم. سعی کردم بهترین خروجی را بگیرم، نقدی اگر بوده، پیشنهادی بوده لحاظ شده، این که برای یک ماه سی تا گالری جمع می‌شود، اتفاق کمی نیست، سخت است.

جاوید رمضانی: کار گالری و کلا تعامل هنر سخت است.
مژگان قدوسی: دو تا گالری را نمی‌شود با هم جمع کرد حالا سی تا که جای خود دارد. در عرض یک‌ماه ما دهم تا پانزدهم اطلاعات می‌گیریم، پانزدهم تا بیستم تمام می‌شود و برای گالری می‌فرستیم. اصلاحیه گرفته می‌شود. بیست و دوم زیر چاپ می‌رود. بیست و هفتم پخش می‌شود.

جاوید رمضانی: کجا پخش می‌شود؟
مژگان قدوسی: تمام گالری‌ها، مراکز هنری و کسانی که تبلیغ می‌دهند. هر ماه هفتاد هشتاد تا آدرس ثابت داریم و هر کسی که به ما زنگ بزند. تک نسخه‌ای هم زیاد داریم بین ۷۰۰ تا ۱۰۰۰تا.

مژگان قدوسی پیش نگاهجاوید رمضانی: ما می‌دانیم که ایده مال شماست و شما نقاش و هنرمند هستید. خلاقید و یک ایده خوب دارید که با خلاقیت‌های دیگر به عرصه عمل رساندیدش و این برای بسیاری از هنرمندان دلگرم کننده است که از یک جایگاه جدی شروع به کار کرده‌اید، اما ورای این داستان، این ایده کاملا ریشه کرده و در بازار و فضا نیاز بوجود آورده است. سوال من این است که این کار در چه حیطه‌ای است؛آیا حیطه هنر است یا نشر؟
مژگان قدوس: ترکیبی از این دو است. نشریه‌ای که اتفاقات هنری در آن دخیل است.

جاوید رمضانی: چرخش مالی در هنر نیست، اما اعتبارات وسیع و بزرگی دارد و این اعتبارات را یا دولت می‌دهد یا بخش خصوصی، پس معمولا آثار فرهنگی دارای اسپانسر هستند، حال اگر بخواهیم در این فضا اسپانسر داشته باشیم به چه کسی باید برسیم، برای چه کسی مناسب است که این کار را انجام دهد؟
مژگان قدوسی: تجربه نشان داده که اولین کسانی که پیش نگاه را دوست دارند هنرمندان هستند و شاید صاحب یک برند که دغدغه فرهنگی هنری برایش مهم باشد، و قسمتی از جریان را به صورت دلی خرج پیش‌نگاه کند که البته از نود و دو تا الان ما کسی را پیدا نکرده‌ایم!

جاوید رمضانی: حوزه جهانگردی یا گردشگری را تجربه کرده‌اید؟
مژگان قدوسی: خیر، یکی دو اتفاق بود که به نتیجه نرسید و بدی ماجرا این است که ما عادت داریم تک‌روی کنیم و اتفاقی که می‌افتد فقط مال من باشد؛ من شروع کنم، به جایی برسم و نتیجه دهد و اگر کسی بخواهد به موازات من حرکت کند باید با آن مقابله شود.

جاوید رمضانی: یعنی به نظر شما فرهنگ تجسمی ما هیچ همکاری نداشته و به تنهایی حرکت کرده؟
مژگان قدوسی: کلا نقاش‌ها خیلی تک‌رو هستند، البته در گالری‌ها بهتر شده، چون تعداد بیشتر شده است. خیلی گالری‌دارها ناراحت هستند که مخاطبین تقسیم می‌شوند و خریدارها نیز، ولی من به این اعتقاد ندارم، به خاطر اینکه هر گالری اگر خط مشی و ژانر خودش را داشته باشد مخاطب خود را پیدا خواهد کرد و به دنبال آن خریدارش را. شرایط اقتصادی سخت شده ولی خوب همه کار می‌کنند. زیاد شدن گالری برای من لذت بخش است؛ به نظر من ریشه کردن یک فرهنگ جذاب مثل کافه‌ها که الان اینقدر زیاد شده، مخاطب آن هم زیاد شده. کسی که مثلا ترجیح می‌داد توی رستوران لاکچری بنشیند الان به کافه می‌رود.

جاوید رمضانی: حالا با تورم بیشتر، به نظر من کافه‌ها رونق اقتصادی هم پیدا می‌کنند، چون خانه‌ها کوچک‌تر می‌شوند و باید به کافه بروی و مطالعه کنی.
مژگان قدوسی: به نظر من جامعه دارد پوست می‌اندازد و گالری و کافه جزء این اتفاق هستند.
جاوید رمضانی: کاملا درست است،پس شد یک نشریه که در آن آگهی‌هایی منتشر می‌شود، پس یک سیستم اطلاع رسانی مجازی نیست مستند است. برای شما مستند بودن مهم‌تر است یا اطلاع رسانی؟
مژگان قدوسی: مستند بودن و شاید برمی‌گردد به نقاش بودن. این یک سند باید باشد که ادامه پیدا کند و فکر کتاب سال هم از همینجا آمد. یکی از دغدغه‌های ما نبود، این یک آرشیو است برای کسی که می‌خواهد تحقیق کند یا ویکی پدیا است یا کتابخانه که البته هیچ چیز نیست.

جاوید رمضانی: بله درست است. شما آینده فضای گالری‌ها را با این تحولی که رخ داده چطور می‌بینید؟ بعضی گالری‌ها در بسته می‌شوند و پرایوت کار می‌کنند. آیا شما هم این را دیده‌اید؟
مژگان قدوسی: بله، باید یک خستگی و فرسودگی باشد که در خیلی از بیزنس‌ها اتفاق افتاد، فقط گالری نیست. به‌خاطر وضعیت اقتصادی همه سعی دارند بیزنس خود را کوچک‌تر یا بازنشسته کنند و یا اینکه از شلوغی دور باشند.

جاوید رمضانی: در پیش‌نگاه این اتفاق نیفتاده و در حال پیشرفت است.

مژگان قدوسی: بله، من خیلی درگیرکارم هستم. زمانی که خانه هستم ذهنم کاملا در پیش‌نگاه است و اتفاقات را دوره می‌کنم، اینکه باید بهتر باشد وپیش برود و بهتر شود؛ عین ساعت کار می‌کنم و تمام وقت در حال دوره کردن کارها هستم.
جاوید رمضانی: با خیاطی چه رابطه‌ای دارید؟ من شما را با خیاطی هم در ذهنم دارم، چاپ‌ها و کارها.
مژگان قدوسی: خیاطی را دوست دارم. کلا آفرینش یا یک تولید صمیمانه است. یک قسمتش به نوستالژی برمی‌گردد، پس‌زمینه هر دختری هست. من چهار سال پیش یک پرفورمنس اجرا کردم. دختر چهارساله‌ام به طور ناخودآگاه شروع می‌کرد بازی غذا درست کردن، اطو کشیدن، خیاطی و من فی‌البداهه فیلم برداری می‌کردم.
یک فیلم موازی برای خودم ساختم که همان کارهایی بود که دخترم می‌کرد. یک خانم در آشپزخانه همان کارها را انجام می‌دهد آشپزی، خیاطی و… یک اتفاق لذت بخش بود برای من و بعد دخترم نقاشی می‌کرد و کلاژ انجام می‌داد. خانه را می‌گذاشت روی صخره بعد آدم می‌گذاشت و اسم می‌گذاشت برای کارها و این‌ها فیلم برداری می شد که تبدیل به جریان موازی شود. آن سال‌ها این‌ها آمد در نقاشی‌هایم. در پرفورمنس روی دو دیوار فیلم من و دخترم نمایش داده شد و اسم کار «همتا» بود و خودم در وسط نشسته بودم و نقاشی‌های دوره دانشجویی‌ام را وسط ریخته بودم و شروع به دوخت و دوز کردم و قیچی اول را خودم زدم به کارم، چهره آقای مسلمیان یادم نمی‌رود. خیلی‌ها گالری را ترک کردند برخی از مخاطبین همراه شدند و کارها را قیچی کردند.
دو سه تا آقا روی زمین نشسته بودند و کارها را به هم می‌دوختند و یا کلاژ می‌کردند. اتفاق جالبی بود. بخشی از زندگی است این دوخت و دوزها، اینکه یک خانم هم سعی می‌کند مستقل باشد و هم به زندگی خصوصی‌اش برسد و هم فضای ذهنی خود را داشته باشد و من فکر می‌کنم این دوخت و دوزها باید باشد.

مژگان قدوسی پیش نگاهجاوید رمضانی: شما نشستید در رأس این خانواده و آن را گرم می‌کنید و الان هم که همین کار را می‌کنید، شما اهل هنر هستید. من به این سمبل‌ها، نشانه‌ها و… قیچی و خیاطی و این کار نگاه می‌کنم و در شما می‌بینم این حمایت از خانواده‌ای که بزرگ و مدرن شده است.
مژگان قدوسی: صد در صد، ولی ریشه در فرهنگ و خانواده دارد و توانمندی که یک خانواده می‌تواند داشته باشد و به فرزند خود القا کند. می‌تواند نسل به نسل اتفاق بیفتد. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم این کاری که من الان می‌کنم مادرم هم می‌کرده و مادر بزرگم نیز به شیوه خودش و دخترم هم به روش خودش آن را ادامه می‌دهد. آقایان هم همین‌طور خیلی چیزها در ریشه ماست، یک قسمت از پازل ما هر چقدر هم که مدرن شود ولی حذف نمی‌شود.

جاوید رمضانی: در مورد این قضیه دو کلمه به ذهن من رسید، اصالت وهویت، کلا من به هنرمندانی که سازنده آن قست از ساختمان هستند که تکمیل نیست احترام می‌گذارم، مثل کمال‌الملک که اولین بار مدرسه و گالری زد و آدم‌های دیگر و هنرمندان بزرگ در تاریخ هنر ما بسیار معضل داشتند و آمدند ساختمان را کامل کردند تا بعدی‌ها در آن زندگی کنند. این سنت مال فضای ماست و به شرق تعلق دارد، مثل ممیز در دانشگاه تهران که سازو کارِ اجرایی درست کرد، این کاراکترهای هنری بسیار باارزش هستند.
مژگان قدوسی: یک عشقی در آنها هست، یک ذهنیتی که مادیات در آن نقش ندارد و اگر مجبور شوند به خاطر رزق و روزی این کار را می‌کنند و مهم هدفشان است و بالاخره راه خود را پیدا می‌کنند.
اسپانسرهایی که با من کار می‌کردند اولین سوالشان این بود که چرا این کار را انجام می‌دهی و من در جواب می‌گویم چیزی است که قابل تعریف نیست و اگر هم توصیف کنم شما متوجه نمی‌شوید.

جاوید رمضانی: من می‌توانم شما را درک کنم، چون در همان خانواده هستم.
پیش‌نگاه سال نودوپنج چه زمانی بیرون می‌آید و چطور خواهد بود؟
مژگان قدوسی: فکر کنم نیمه اول بهمن ماه رونمایی می‌شود و خیلی زحمت کشیده شد که اشتباهات نود و چهار در آن نباشد. شامل ۴۳۰ صفحه هست.۱۵۰۰ هنرمند و ۳۰ هنرمند مستقل، و سی گالری ما را حمایت کردند. دو زبانه است. یک مصاحبه با آقای کامرانی و دکتر معینی داشتیم راجع به اتفاقاتی که این یک‌سال افتاد. هدف گالری‌ها و هنرمندان و یادگار جالبی است. حداقل اگر یک نفر علاقمند باشد و دغدغه هنری داشته باشد، فقط کافی است نگاهی به فهرست کتاب بیندازد و بگردد دنبال هنرمندش و همه اطلاعات را با همه مشخصاتش پیدا کند. به این ترتیب بستر پژوهشی بهتری ساختید برای تحقیق و بی‌صبرانه منتظریم برای نیمه اول بهمن.

جاوید رمضانی: و صحبت آخر.
مژگان قدوسی: امیدوارم تمام این اتفاقات در تمام این سال‌ها یکی شود و انرژی خوبی شود برای من، چه دوستانی که تلفنی تشکر کردند چه دوستانی که تشریف آوردند، مثل شما که پشتوانه بزرگی برای من هست و با هیچ چیز عوض شدنی نیست و امیدوارم پیش‌نگاه سیر تکاملی بسیار خوبی داشته باشد که همه راضی باشند و امیدوارم پابرجا باشد و هر روز بزرگتر شود.

گفتگوهای دیگر را اینجا دنبال کنید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
الهام موید نیا

الهام موید نیا | می‌خواهم با نقاشی مکالمه برقرار کنم

الهام موید نیا | می‌خواهم با نقاشی مکالمه برقرار کنم گفت‌و گو جاوید رمضانی با الهام موید نیا سایت تندیس: تهیه و تنظیم دینا صنیعی جاوید رمضانی: مختصری از خودتان بگویید. آیا سوابق آکادمیک دارید یا به صورت تجربی کار کرده‌اید؟ الهام موید نیا: نقاشی را از بچگی کار کردم، هنرستان هنرهای زیبای اصفهان رفتم و بعد به دانشکده هنر و معماری تهران، ورودی هفتاد و پنج بودم. بعد از اتمام دانشگاه تازه می‌خواستم ببینم کجای کار هستم و در […]

۰ comments
هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
محمدحسین عماد

گفت‌وگو با محمدحسین عماد | من فرمالیست نیستم

گفت‌وگو با محمدحسین عماد | من فرمالیست نیستم گفت‌وگو جاوید رمضانی با محمدحسین عماد | قسمت اول تنظیم کننده: دینا صنیعی محمدحسین عماد متولد ۱۳۳۶ اراک است. او هنر را به صورت تجربی و با نقاشی آغاز کرده. عماد سال‌های زیادی است که به مجسمه‌سازی می‌پردازد. فلز و چوب در دوره‌های اخیر آثار عماد نقش اساسی یافته‌اند. وی همچنین برگزیده بینال چهارم مجسمه سازی تهران ۱۳۸۴ می‌باشد. جاوید رمضانی: از اولین نمایشگاهتان در سال ۷۲  کار شما و مسیرتان را دنبال می‌کردم چه شد […]

۰ comments