سعیده افروخته | معنای درونی یک شهر

سعیده افروخته | معنای درونی یک شهر
نقدی بر نمایشگاه شهر: باززایی، در گالری هپتا

سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر


سعیده افروختهشهرها بیش از اینکه صرفا جایی برای زندگی باشند یک مفهوم کلی هستند، مفهومی عمومی با لایه‌های بسیار، هر شهری از تعداد بیشماری از نمادها و نشانه‌های فرهنگی به اضافه رنگ‌ها، بوها و حس‌ها تشکیل شده‌است. معنایی که ما از شهر داریم اغلب به همین خاطره‌های ثبت شده توسط حواس پنجگانه و تعداد بیشتری احساسات برانگیخته ذهنی مربوط می‌شود.سعیده افروختهسعیده افروخته متولد ۱۳۶۷ و دانش‌آموخته رشته حقوق است، او اصالتا اهل گیلان است و در رشت زندگی و کار می‌کند. شهری که او در نمایشگاه اخیر خود در گالری هپتا، آن را « باززایی» کرده و به تماشا گذاشته است.

او در این نمایشگاه ۱۷ تابلو عکس و یک چیدمان را ارائه کرده‌است. قاب‌هایی از تصاویر فتومونتاژ و چیدمانی که با یک ویدئو همراه است.

افروخته در این نمایشگاه شهر رشت را توصیف کرده‌است. توصیفی چندجانبه و دگرگون شونده که از درون به بیرون حرکت می‌کند. آثار او در وهله اول با برانگیختن حواس غیربینایی، حسی از رطوبت دائمی و رنگ‌های خاکستری شونده‌ی شهری مثل رشت را بازتاب می‌دهند.سعیده افروختهنماهای خیس و تصاویر مبهم که در نگاه اول به رویایی مالیخولیایی شباهت دارند، اما هرچه بیشتر در آن دقیق می‌شویم، عناصر شهری بیشتر خود را نشان می‌دهند. تصاویر خانه‌های آپارتمانی، چراغ‌های برق، تانکر آب و …

در این نقطه است که شهر هویت خود را از پس تصاویر مات شده و درهم به ادراکات حسی اولیه فرو می‌کاهد تا خالص‌ترین جوهره آن را بیرون کشیده و بازخوانی کند.

افروخته در اثر ویدئویی که ارائه کرده نیز از پشت پنجره‌ای شکسته به تصاویری از ماهی‌ها بر نماهای روزمره زندگی شهری رشت نگریسته است.

ماهی، باران، هوای ابری و رنگ‌های شسته یا همان‌طور که در بیانیه آمده، بازتاب‌های درون آب یا آلومینیوم براق یخچال‌های مغازه‌ها، رشت را آن‌گونه که افروخته توصیف کرده‌است، دوباره برای مخاطب زنده می‌کند.سعیده افروختهدر مجموعه پیش رو افروخته علیرغم اینکه آثار خود را در مدیای عکس ارائه نموده، اما تحت تاثیر نقاشی، به خصوص نقاشان سوررئال و بیش از همه رنه مگریت است. او در آثارش فضاهای دو پهلو و تخیل دویده در واقعیت مگریت را پیاده می‌کند. همچنین برهم‌نمایی عناصری مانند ساعت، کلاغ، خانه و تانکر آب در رنگ‌های محو شونده و مواج آثار او را هرچه بیشتر به نقاشان سوررئالی مانند دالی و مگریت نزدیک می‌گرداند.سعیده افروختهاین تاثیر در تصاویر ویدئو بیشتر نمایان هستند و به غنای بصری آثار او شناسنامه‌ای موجه می‌دهند.

سعیده افروخته در نمایشگاهی که اینک در گالری هپتا برگزار نموده‌ است، توانسته آن‌چه  خود آن را یک « تصنیف» می‌داند بسراید و در آن به رشت نگاهی دوباره بیاندازد به مثابه یک شهر، یک مفهوم و یک حس.

رشتی که افروخته آن را به ما می‌نمایاند، به شدت رویایی است، او آثار را از حوزه عکس به سمت نقاشی برده و از امکانات این مدیا به جای عکس بهره می‌برد، این شیوه که او در پیش گرفته است البته این مجموعه را به جلو می‌برد و به نتیجه می‌رساند، اما گستردگی موضوع «شهر» به مثابه یک گشتالت کلی و همه جانبه در آثار او شکل نمی‌گیرد.سعیده افروختهمجموعه افروخته در واقع بیشتر بازتاب حسی درونی است و از این رو نیز هست که آثار در برقراری ارتباط اولیه با مخاطب موفق هستند، او آن‌چه را می‌خواهد بگوید با لحنی نوستالژیک، نقاشانه و درون‌گرا که برای مخاطب نیز خیال‌انگیز است انتقال می‌دهد. استحاله اشیاء و مکان‌ها در یکدیگر همچنین موجب برانگیختن احساسات داستانی و توصیفات دراماتیک می‌شود، همچنین فضاسازی درخشان او به خصوص در ویدئو چیدمانش طعمی ذهنی و بیادماندنی دارد، اما در عین رازآلودگی سطوح مختلف معنا را به یکدیگر متصل نمی‌کند، آن‌چنان که زمان و مکان تنها در یک بعد ظاهر می‌شوند و رشت تصویری است مشخص و سرراست از جهانی مرطوب و رویاگون با رنگ‌ها و عناصر خاص خود مانند ماهی‌ها، باران، صداها و نورها. در واقع آگاهی او در این مجموعه به عنوان فردی اندیشنده امری درونی و محدود است، به این معنا که او در منظر خود مکاشفه‌ای پیرامون رشت را شکل نمی‌دهد بلکه ادراکاتش را مستقیما کنار هم به تماشا می‌گذارد و تعاملی بین ادارک و حواس با جهان بیرون اتفاق نمی‌افتد.سعیده افروختهدر واقع مجموعه تصویری او در عرض شهری به نام رشت گسترده می‌شود اما به طول آن نفوذ نمی‌کند. منظور لایه‌های عمیق‌تری از آن شهر است، مانند رابطه‌ای که این تصاویر در شکل‌گیری فرهنگ آن شهر دارند، یا اساسا  از دل این ظواهر نمناک و خیال‌انگیز چه فرهنگی زاده می‌شود یا می‌تواند زاده شود؟، یا این شهر در کجای اندیشه هنرمند نشسته است؟، (اینجا به عمد رشت را به عنوان یکی از دروازه‌های تجدد و مراکز مهم تولید اندیشه کنار می‌گذاریم و به آن تنها به عنوان یک شهر نگاه می‌کنیم.) به عبارتی چالش افروخته با این شهر خُرد است و او از ایجاد ارتباطی کلان چشم می‌پوشد و تنها به نمایش جزئیات بسنده می‌کند اما ارتباط کلان این جزئیات با جغرافیا، فرهنگ و مهم‌تر از همه خودش به عنوان یک مشاهده‌گر تاثیرپذیر را مورد بررسی قرار نمی‌دهد.

نقد نمایشگاه های قبل به قلم مریم روشن فکر را اینجا بخوانید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
حمید هادی نژاد گالری ثالث

حمید هادی نژاد با حفره‌های چهارگوش فراموشی

حفره های چهارگوش فراموشی نقدی بر نمایشگاه سیاه چاله های زمینه حمید هادی نژاد نگارخانه ثالث سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر گالری ثالث در نمایشگاهی که گذشت، میزبان آثاری از حمید هادی‌نژاد بود. هادی‌نژاد مجموعه‌ای از سیاه‌چاله‌های خود را به گالری آورده و بر دیوارها چیده‌است. هنگام مواجهه با آثارش اولین چیزی که دیده می‌شود، استحکامی ساختاری است که مخاطب را در برابر گریز یا بی‌توجهیی فلج می‌کند. آثار او به معنای واقعی کلمه «چشم-گیر» هستند، خاصه اینکه […]

۰ comments
هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
یحیی دهقانپور سیب سوم

یحیی دهقانپور نگاه تیزبین و عکاسانه موبایلی

یحیی دهقانپور نگاه تیزبین و عکاسانه موبایلی نگاهی به نمایشگاه عکاسی یحیی دهقانپور در گالری آران سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر یحیی دهقانپور معلم محبوب عکاسی سه نسل از عکاسان ایران امروز است. استادی از نسل عکاسان خیابانی که لحن عکاسانی مانند لی فریدلندر، رابرت فرانک و وینو گرند را دارد و اوست که این اسطوره‌ها را به عکاسان ایرانی معرفی کرده‌است. دهقانپور در معیت احمد عالی از زمره افرادی بودند که از ابتدا عکاسی را با دید هنری […]

۰ comments