هیوا علیزاده | بازی با منظره
نقد نمایشگاه آثار هیوا علیزاده در گالری شیرین
سایت تندیس به قلم: حافظ روحانی
نمایشگاه جدید آثار هیوا علیزاده، شامل دو مجموعه، هر کدام در یک طبقه از شیرین؛ طبقهی پایین، مجموعهی بازی با سه اثر و مجموعهی منظره که هم گستردهتر است و هم تعداد بیشتری اثر را شامل میشود.
«بازی» تنها با سه اثر به نمایش درآمده؛ هر سه بر مبنای یک سرسرهی بازی که به اشکال گوناگون مورد دستکاری قرار گرفته تا احتمالاً کمکی باشد به هنرمند برای شوخی با مفهوم بازی. هر سرسره قرار است به نوعی یکی از قواعد سرسرهبازی را نقض کند و یا با به هم زدن شکل و شمایل آن بازی را ناممکن ساخته یا بسیار مشکل کند. به واقع حربهی هیوا علیزاده در این مجموعه کم و بیش ساده است؛ هر ساختهی به نمایش درآمده در نمایشگاه علناً در حال حذف کردن یکی از کیفیتهای سرسرهبازی است؛ یکی با تغییر جای سرسره با پلکان، یکی با ایجاد گره در مسیر هموار و صاف سرسره و دیگری با تبدیل کل فرایند به یک دایرهی بسته. پس اگر دو اثر کناری به نمایش درآمده با تغییر ماهیت بازی به یک امر ناممکن یا دشوار کلیت را زیر سؤال میبرند، در عوض اثر میانی با تغییر فرایند بازی به یک عملکرد دایرهای شکل، اصولاً مبنای معنایی اثر را تغییر میدهد و در جستجوی یک مفهوم کلیتر است. پس بر اساس اثر میانی، شاید حتی بتوان کل مجموعهی «بازی» را کوششی برای توصیف یک وضعیت بشری درنظر گرفت که به یک دایره تشبیه شده. در مجموعهی «منظره» مادهی کار بیشتر از مجموعهی «بازی» حائز اهمیت است. به واقع در این مجموعه است که مادهی کار مفهوم کلی نمایشگاه را بازتاب میدهد، جایی که دو ژانر هنری کم و بیش با هم ترکیب شده و به شکلی تمثیلی به نمایش درمیآیند. از یکسو مادهی کار ارجاعی است به ژانر پرتره، یعنی هنرمند با استفاده از یک عنصر از فیگور انسانی و ساختن چیزهایی شبیه به چشمانداز این دو مفهوم را با یکدیگر تلفیق کرده است. در نتیجه علاوه بر مفهوم، مسائلی چند از جمله وجه تزئینی هم اهمیت پیدا میکند که ناشی از دو جنبهی مختلف آثار این طبقه است، در حالی که در طبقهی زیرین شیرین و مجموعهی «بازی» وجه بصری تأثیر و اهمیت چندانی ندارد.
اما از طرف دیگر خود ماهیت مادهی کار در وجه مفهومی به پارهای از مرزهای معنایی امکان بروز و ظهور میدهد؛ اینکه خود انسان تا چه اندازه با به کارگیری مواد و یا حربهها خود را از حالت فردیت خارج کرده و در نهایت به مناظری برای تماشا تبدیل میشود. به واقع نقش مادهی کار در آثار طبقهی بالا یک انتقال دهنده است که علاوه بر فراهم آوردن امکان برای رفت و آمد بین ژانرها در عینحال معنی را هم در این انتقال از این ژانر به آن ژانر به بیننده منتقل میکند.اما هنرمند تا چه اندازه موفق است؟ به نظر میرسد که اگر موضوع را انتقال معنی در نظر بگیریم، هر دو مجموعه، به خصوص «بازی» تا حد زیادی موفق هستند. معنی و مفهوم (یا مفاهیم) کلی نمایشگاه به آسانی و سهولت به بیننده منتقل میشود، بیآنکه او را چندان گرفتار جستجو یا چند و چون در ماهیت عملکرد یا نگاه هنرمند کنند. در مجموعهی «منظره» اما به واسطهی نوع مادهی کار پارهای مفاهیم انضمامی هم به کارها اضافه میشود که در ادراک ما از ماهیت کلی نمایشگاه مؤثر است. پس اگر مفاهیم انضمامی را نشانی از موفقیت یک نمایشگاه بگیریم که بر مبنای مفاهیم بنا شده است، مجموعهی «منظره» موفقتر از مجموعهی بازی است که در چنبرهی معنیسازی خود گرفتار شده و راه چندانی به مفاهیم انضمامی و البته تخیل نمیدهد، بلکه با صراحت در پی بیان کردن یک مفهوم مشخص است و به همین واسطه جذابیت کمتری از مجموعهی «منظره» دارد.
از سوی دیگر مجموعهی «منظره» تا حد زیادی بیننده را وادار به لمس کردن آثار میکند (این کیفیت به واسطهی بزرگی آثار طبقهی پایین با مشکل مواجه میشود) پس از این منظر هم به نظر میرسد که بخت مجموعهی «منظره» برای دخیل کردن بیننده در بازی موفقتر از مجموعهی «بازی» است.
از منظر جلوههای بصری نیز، مجموعهی «منظره» چشمگیرتر و جذابتر است که البته در آثار مفهومی کیفیت چندانی به حساب نمیآید، ولی در اینجا باعث جذب بیشتر بیننده میشود و در حذف نگاه و جذب او موفقتر است که در نهایت مجموعهی «منظره» را کم و بیش موفقتر از مجموعهی «بازی» میکند.
نقدهای دیگر را از همین قلم اینجا مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نمایشگاه آبرنگهای ارمنیان ایرانی فرصت کوتاه و مغتنم
دربارهی نمایشگاه آبرنگهای ارمنیان ایرانی در گالری شیرین فرصت کوتاه و مغتنم سایت تندیس به قلم حافظ روحانی این نخستین بار نیست که آثار هنرمندان ارمنی / ایرانی در یک نمایشگاه و در کنار هم گرد آمدهاند؛ به واقع و به واسطهی فعالیتهای مستمر در گذشته، بارها شاهد جمعآوری و نمایش آثار هنرمندان ارمنی / ایرانی بودیم که تخت عناوین و اشکال مختلف در موزهها یا نگارخانههای خصوصی در معرض تماشا گذاشته شدند تا هم مروری باشد بر رابطهی نزدیک […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
سی مجسمه سی مجسمهساز، همان تک قهرمان
نمایشگاه « سی مجسمه سی مجسمهساز » در ایرانشهر همان تکقهرمان سایت تندیس به قلم حافظ روحانی جمعی از مشهورترین مجسمهسازان نوگرا و معاصر، از چند نسل در کنار هم؛ هر کدام با یک اثر و عمدتاً از نمونههای شناختهی شده و جدیدتر مجسمهسازان معاصر و چند مجسمهی مشهور از مجسمهسازان کهنهکارتر و یک کاتالوگ قطور (قطور بهنسبت کاتالوگ یک نمایشگاه گروهی). فضای باز و وسیع ایرانشهر این فرصت را فراهم کرده تا این تعداد اثر (تعدادی در ابعاد نسبتاً […]