مدرسه جدید لایپزیگ Leipzig International School
نقاشی با نام خانوادگی دود
نئو راخ و بالا آمدن ستاره مدرسه لایبزیگ
سایت تندیس ترجمه محمد عبقری
این پرونده در ۷ قسمت ارائه شده است و میتوانید قسمتهای بعد را در انتهای این شماره دنبال کنید
در اوایل دهه نود، وقتی نقاشان تازه کار که حالا مدعیان صحنه بینالمللی هستند در آکادمی باسابقه لایپزیگ ثبت نام کردند، می خواستند هنر را همچون جاهای دیگر و به روشی که قرنها تدریس میشود یاد بگیرند همچون طراحی از مدلهای برهنه، تسلط بر قوانین پرسپکتیو و تحلیل آثار مرسوم.ظهور نقاشی انتزاعی در سالهای پس از جنگ جهانی دوم با تاکید بر ارجحیت اصالت و احساس واقعی بر تکنیک و تصویرسازی و کاستن لغت آکادمیک، سنت آموزش هنر در غرب را فروریخت. اما پرده آهنین و دیوار برلین مانعی بزرگ برای تغییرات هنری در جمهوری دموکراتیک آلمان بود. بااینکه هنر فیگوراتیو که به طرز ناامیدکنندهای در پاریس و دوسلدورف کهنه و قدیمی شده بود اما در لایپزیگ هنوز باقی مانده بود. شهر به خودش میبالید که محل تولد مکس بکمن (Max Beckmann) بود و اصل و نسبی وجود داشت که با لوکاس کراناچ متولد شده بود. آرنو رینک ۶۵ ساله که به تازگی از تدریس نقاشی و ریاست آکادمی لایپزیگ بازنشست شده بود و قبل از احداث دیوار نیز بوده میگوید: «معایب دیوار برای همه واضح و مشخص بود. اگر از مزایایش بخواهید صحبت کنیم میتوان به این نکته اشاره کرد که این دیوار به ما امکان ادامه دادن سنت کراناچ و بکمن را داد. از تاثیر جوزف بویز درمقابل هنر دفاع کرد.»پانزده سال پیش، آلمان کمونیست شرقی سرنگون شد. برای دانشجویانی که از غرب به لایپزیگ میآمدند دود زغال در آسمان زمستان و پنجرههای باز در ساختمانهای متروکه فضای رمانتیکی را خلق میکرد. این فضای مستکننده برای کسانی که در خود آلمان شرقی بزرگ شده بودند حتی بیشتر هم بود. دنیای آنها در مسیر تغییرات بسیار گسترده و غیر قابل پیش بینی بود. حتی فضای آکادمیک هم که به میراث دویست ساله خود میبالید در تب و تاب این تغییرات قرارگرفت. دپارتمان رسانههای جدید تاسیس شد تا دانشجویان فیلم بسازند، هنر مفهومی طراحی کنند و چیدمانهایی به روش کنارگذاشته شدهی بویز (Beuys) برپا کنند. در آن حال و روز، در دپارتمان تغییرنیافته نقاشی نگهبانان سنتها به پالتها چسبیده بودند. تیکو بومگارتل (Tilo Baumgartel) هنرمندی که در لایپزیگ بدنیا آمده است، میگوید: «ما یاد گرفتهایم که چگونه خانهای بسازیم با دو پرسپکتیو یا پلههایی که به طور مارپیچ بالا میرود. بسیاری از دانشجویانی که از غرب آمده بودند متحیر آموزش سنتی آلمان شرقی فقیر بودند.» ریکاردو روگان (Ricardo Roggan) عکاس متولد درسدن میگوید: «نقاشی کسل کنندهترین دپارتمان در مدرسه بود، همه درباره نقاشها جوک میساختند، بخاطر اینکه آنها هنوز با سبک قدیمی آلمان شرقی کار میکردند.»جرقه اولین تغییرات در سال ۱۹۹۷ زده شد، هنگامی که نئو راخ Neo Rauch برنده هنری روزنامه محلی شد (Leipziger Volkzeitung). راخ که حالا ۴۵ سال داشت در آلمان شرقی به بلوغ رسید اما هنوز به اندازه کافی جوان بود تا تحت تاثیر تصاویر کتابهای کمیک، تلویزیون، گرافیک کامپیوتری قرار بگیرد، همان چیزهایی که سبک آن نسل را شکل دادند. او پلی بود میان نسل قدیم آلمان شرقی که نقاشانی سیاسی بودند و هنرمندان جوان آلمان متحد امروز. او پایان نامه فوق لیسانساش در آکادمی لایپزیگ را به موضوع نقاشان مفهومی آلمان غربی در دهه ۱۹۵۰ اختصاص داد. او بر روی کارهای آنان با اینکه رنگی بودند کار کرد، ولی به اعتقاد وی چیزی جز کارهایی سیاه و سفید و نخ نما به حساب نمیآمدند. راخ با استعداد که با صنعت بزرگ شده بود، دستیار پرفسور رینک (Rink) گشت و نقاشیهایی در ابعاد بزرگ و با سبکی میان سوسیالیستها، رئالیستها و پاپ آرت تولید کرد و در نقاشیهایش کارگرانی را با یونیفرمهای دهه ۵۰ میکشید که درحال انجام کارهای فیزیکی بودند. جایزه Leipziger Volkszeitung و نمایش کارهایش در موزه Bildenden Kunste که مهمترین موزه شهر لایپزیگ بود، و همچنین نمایش «یک مرد» در گالری David Zwirner در نیویورک تقاضای روبه رشدی برای کارهای او به ارمغان آورد. نقاشی با نام مستعار مانیکر(moniker) اسمی که پدر و مادرش ابداع کرده بودند و همچنین فامیلاش که به معنی «دود» است شهرتی جهانی برای او و آکادمی به ارمغان آورد. دانشجویان با نام او جک میساختند: «حتی در راهروهای مدرسه بوی دود میآید.» البته به نظر میرسد موفقیت راخ فقط یک بار اتفاق افتاد. تیم ایتل (Tim Eitel)، نقاشی که از اشتوتگارت به آلمان شرقی نقل مکان کرده بود میگوید: «در طول مطالعاتمان ما به این نتیجه رسیدیم که راخ یک پدیده منحصر به فرد بود و نمیتواند دوباره تکرار شود.»اتل(Eitel)، بومگارتل(Baumgartel) و چندین نفر از همکلاسیهایش همچون متیوس ویشر (Matthias Weischer)، دیوید شنل(David Schnell) کریستف روچابرل(Christoph Ruckhaberle) و مارتین کوب (Martin Kobe) ائتلافی تشکیل دادند که به بیان پیسارو (Pissarro) نقاش و مجسمهساز و متصدی موزه هنر مدرن: «آنها ناگهان به جذابترین گروه روی زمین تبدیل شدند.» اگر چه کار این نقاشان که اکثر آنها حدود ۳۰سال سن داشتند از لحاظ محتوا، سبک و کیفیت متفاوت بودند، اما مهارتی فنی و یک دلبستگی به هنر استعاری و موضوعات بیاحساس و غمگین در همه این افراد دیده میشد. آنها مهارت خود را در مدرسه لایپزیگ بدست آوردند. فراتر از اینها، فضای لایپزیگ خود لوازم کار را برای آنها فراهم آورد.
شمارههای بعد این پرونده مدرسه جدید لایپزیگ را اینجا دنبال کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نقاشان مکتب لایپزیک و عطش مجموعهداران
عطش مجموعهداران به نقاشان مکتب لایپزیک زیبایی درد طرفداران بین المللی نقاشی لایپزیک سایت تندیس ترجمه محمد عبقری همچون دیگر شهرهای آلمان شرقی لایپزیگ نیز با مشکل بیکاری و کاهش جمعیت مواجه بود. کارخانهها و پروژههای خانهسازی بسته و یا خالی بودند، بسیاری از آنها آماده تخریب بودند، درحالیکه ساختمانهای ویلهلمین(Wilhelmine) از اوایل قرن بیستم بازسازی میشدند. دیوید شنل که در کُلن(Cologne) ساکن بود میگوید: «وقتی این ساختمانها درحال فروکش بودند، صد متر آن طرفتر ساختمانهای جدید و اتوبانهایی درحال […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مکتب لایپزیگ، پاسداری از سنتهای نقاشی
مکتب لایپزیگ، پاسداری از سنتهای نقاشی ۱٫ پاسداری از سنتهای نقاشی سایت تندیس ترجمه محمد عبقری واحد نقاشی و معماری لایپزیگ در سال ۱۷۶۴ افتتاح شد، اما در اواخر قرن ۱۹ام بود که با نگرش تجاری شهر خود را منطبق کرد. از سال ۱۹۵۰ و در راستای این هبوط به دنیای مادی، به آکادمی هنرهای تصویری (Hochshule Fur Grafik und Buchkunst) شهرت یافت، این واحد رشتههای قلم زنی، لیتوگرافی، حکاکی روی چوب و طراحی کتاب را در برداشت. اهمیت این […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نئو راخ سرباز هنرمند در جبهه مکتب لایپزیک
نئو راخ یک سرباز هنرمند در جبهه مکتب لایپزیک «در لایپزیگ، نقاش بودن یعنی آهسته و سنجیده گام برداشتن» سایت تندیس: ترجمه محمد عبقری نئو راخ (Neo Rauch) جوان پا به دنیای هنر گذاشت و سبک هنری فرانسس بیکن، ماکس بکمان، مارکوس لوپتز و برنارد هایسک را مورد بررسی قرار داد و در نهایت سبک خود را در پیش گرفت. نقش ایکاروس و سزیف، فضای آثار هنریاش را اساطیری کرده بود. چگونگی استفاده از این نمادهای تصویری به توانایی هنری […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
جرد لیبکی، مؤسس اولین گالری هنری لایپزیگ
جرد لیبکی مؤسس اولین گالری هنری لایپزیگ کسی که مکتب لایبزیک را به فراسوی مرزها برد سایت تندیس: ترجمه محمد عبقری جرد هری لیبکی Gerd Harry Lybke پیش از اینکه فروشنده آثار راخ باشد، تندیس عریان نقاشیهای او بود. راخ اینگونه توصیفش میکند: « کمی از من لاغرتر بود با موهایی آفرو مانند که گویی جیمی هندریکس، گیتاریست آمریکایی روبروی من نشسته بود.» در ۴۴ سالگی، موهای کم پشت قرمز رنگی داشت و همیشه لباسهای راه راه به تن میکرد، اما […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مکتب لایپزیگ، هنرمندانی از آلمان غربی
مکتب لایپزیگ، هنرمندانی از آلمان غربی قسمت ششم سایت تندیس: ترجمه محمد عبقری نسل بعدی نقاشان که بسیاری از آنها اهل آلمان غربی بودند، بواسطه تحصیلات سنت گرایانه خود در لایپزیگ حضور داشتند و هزینههای کم و زندگی آرام باعث شده بود که برای یک دوره طولانی در آنجا اقامت کنند. در سال ۲۰۰۱، گروهی از این هنرمندان گردهم جمع شده و نگارخانه لیجا را در برلین افتتاح کردند، اقدامی که در بستر همکاری میان آنها شکل گرفت و دو […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
سرنوشت نقاشان مکتب لایپزیگ
سرنوشت نقاشان مکتب لایپزیگ پرونده مکتب لایپزیگ | قسمت هفتم و آخر سایت تندیس ترجمه محمد عبقری در چند سال اخیر، مدرسه لایپزیگ دستخوش تغییراتی شده است، لیبکی به یک دلال ثروتمند و قوی تبدیل شده است، راخ به عنوان استاد جدید مدرسه منصوب شده و از دیدگاه های هنری معلم خود،رینک، بهره می گیرد. ( توصیف او از معلمش اینگونه است: «مفهوم عینی وظیفه محوری که در فردی از پروس تجسم یافته است و من در برابر او باید […]