محمدرضا فیروزهای | غنیمت در زمانهی زشتی
نقد نمایشگاه محمدرضا فیروزهای در گالری هفت ثمر
سایت تندیس: به قلم حافظ روحانی
تصویر تکدرختها یا یک بیشهزار کوچک، عمدتاً در باد و در پسزمینهی آبی رنگ و وسیع آسمان. طیف رنگهای آبی و سبز، خطوط مواج و منحنیها. آنچه محمدرضا فیروزهای در جدیدترین نمایشگاههایاش نمایش داده، زیبایی طبیعت را نمایش میدهد با آرامشی دوچندان که بیشتر در تماشای جلال و زیبایی طبیعت است. آثار او بیتردید زیبا هستند؛ زیبایی که از نگاه برمیآید و در اجرا نمود پیدا میکند.
محمدرضا فیروزهای در نوشتهی نمایشگاه از علاقهاش به طبیعت میگوید و از دلبستگیاش به منظرهپردازی و پرداختن به طبیعت. پس احتمالاً از نویسندهی این متن باید هم انتظار چنین مناظری را کشید. نوشتهی فیروزهای با نگاهی حاکی از ستایش از زیباییها طبیعت گفته است و حتی آنگاه که در چند جملهی کوتاه از ناهنجاریهای طبیعت هم گفته، باز هم لحن ستایشبرانگیزش را کنار نمیگذارد.بدیهی است که آنچه هنرمند کرده، کوشش برای تصویر کردن زیبایی طبیعت است، درست برخلاف نقاشان رمانتیک آلمانی مثلاً که طبیعت را اتفاقاً محل رمز و رازهای نامکشوف میشناختند؛ پهنهای پررمز و راز از اسرار نهان که باید کشف و مهار شود و یا حتی مخالف رویکرد امپرسیونیستها که هر چند واله و شیدای زیباییها، رنگها، نورها و سایههای طبیعی بودند، ولی دل در گروی نگاه علمی داده بودند و در پی کشف لحظهی گذرای حیات در میانهی رنگها و نورهای طبیعی هر درخت بودند.
فیروزهای تصویرگر زیبایی و آرامش طبیعت است. پس به طور طبیعی شاخههای همهی درختهای او در نسیمی به یکسو رها شدهاند. همین حربهی بصری به او امکان داده تا برخلاف نگاه هندسی نقاشان انتزاعی که شاخ و برگهای درختان را به خطوط خشک و منظم تبدیل میکنند، آثارش را بر روی خطوط منحنی استوار کند؛ خطوطی که به تأسی از پیکرهی انسانی وزن را در کادر تقسیم میکنند تا در عین حفظ تعادل در قاب نگاه بیننده را نیز به بازی بگیرند.
پالت رنگی هنرمند محدود است. فیروزهای در نوشتهی نمایشگاه البته به این موضوع اشاره کرده و آن را یک شیوه و روش عمدی نامیده. این پالت علاوه بر آنکه ملهم از رنگهای طبیعی است؛ آبی آسمان، سبزی برگها و یا قهوهای تنهی درختها، اما در عینحال به نقاش امکان داده تا با تنظیم کردن پالت رنگیاش به مضمون مورد نظرش، زیبایی طبیعت و آرامش ناشی از آن دست یابد. پس در بیشتر آثار اثری از رنگهای تند نیست. عمدهی رنگهای نقاشیها شامل طیفهای متنوع سبز، رنگ آبی و قهوهای متعادلی است که همگی بیشتر نوعی از آرامش را تداعی میکنند. کم و بیش همان کاری را که خطوط منحنی متعدد هم انجام میدهند.ابعاد در آثار او به همین ترتیب مانع از سیطرهی منظره بر بیننده میشود. از طرف دیگر آنچنان کوچک نیست که بیننده را وادار کند تا به پردهها نزدیک شود. آنچه او کشیده پردههایی چشمگیر، جمع و جور و زیبا برای تماشا و لذت بردن بیننده است، پس بدیهی است که قرار نیست هیچکدام از عناصر مختلف و متنوع بصری مانع این رابطه بین بیننده و اثر شود.
آثار محمدرضا فیروزهای به یک معنی جزء یک جریان حاشیهای اما به نسبت قدرتمند در هنر ایران است؛ در حالی که زیباییشناسی غالب به نوعی برداشت اجتماعی یا بدبینانه به عناصر مختلف جهان توجه دارد، فیروزهای هنوز به شکلی از زیبایی بصری اعتقاد دارد که تصویرگر و بیانگر زیبایی و آرامش است و این زیبایی و آرامش را در طبیعت میجوید و مییابد. کم و بیش مشابه همان نگاهی که در آثار مثلاً آرمان یعقوبپور یا علی رضا هم میتوان یافت. جایی که زیبایی سرمنشأ زیبایی است و البته باعث آرامش و رهایی. با اینحال اگر یعقوبپور مطلقاً زیبایی را در طبیعت مییابد و علی رضا در جستجوی نقاشان پساامپرسیونیست میگردد، نگاه فیروزهای به نوعی در پی کشف رمز و راز این آرامش است و از این منظر به رمانتیستهای آلمانی اواخر قرن ۱۸ و نیمهی اول سدهی ۱۹ نزدیکتر میشود. ولی این نگاه آنقدر گذرا ست که خللی در زیبایی چشمگیر طبیعت ایجاد نمیکند. پس اگر یک نگاه جستجوگر رمانتیک آلمانی در پی کشف رمز طبیعت است، فیروزهای کشف رمز را کنار میگذارد و با نگاهی خیره از زیبایی لذت میبرد و از آرامشش بهرهمند میشود.
آثار محمدرضا فیروزهای زیبا هستند، آن هم در روزگاری که زیباییشناسی غالب چندان در پی تصویر کردن امر زیبا نیست و در کنشی هشداردهنده بیشتر در پی برملا کردن زشتی است. پس تماشای آثار او غنیمت است.
نقدهای قبلی حافظ روحانی را در لینک زیر مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
هیوا علیزاده | بازی با منظره
هیوا علیزاده | بازی با منظره نقد نمایشگاه آثار هیوا علیزاده در گالری شیرین سایت تندیس به قلم: حافظ روحانی نمایشگاه جدید آثار هیوا علیزاده، شامل دو مجموعه، هر کدام در یک طبقه از شیرین؛ طبقهی پایین، مجموعهی بازی با سه اثر و مجموعهی منظره که هم گستردهتر است و هم تعداد بیشتری اثر را شامل میشود. «بازی» تنها با سه اثر به نمایش درآمده؛ هر سه بر مبنای یک سرسرهی بازی که به اشکال گوناگون مورد دستکاری قرار گرفته […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نمایشگاه آبرنگهای ارمنیان ایرانی فرصت کوتاه و مغتنم
دربارهی نمایشگاه آبرنگهای ارمنیان ایرانی در گالری شیرین فرصت کوتاه و مغتنم سایت تندیس به قلم حافظ روحانی این نخستین بار نیست که آثار هنرمندان ارمنی / ایرانی در یک نمایشگاه و در کنار هم گرد آمدهاند؛ به واقع و به واسطهی فعالیتهای مستمر در گذشته، بارها شاهد جمعآوری و نمایش آثار هنرمندان ارمنی / ایرانی بودیم که تخت عناوین و اشکال مختلف در موزهها یا نگارخانههای خصوصی در معرض تماشا گذاشته شدند تا هم مروری باشد بر رابطهی نزدیک […]