عطش مجموعهداران به نقاشان مکتب لایپزیک
زیبایی درد
طرفداران بین المللی نقاشی لایپزیک
سایت تندیس ترجمه محمد عبقری
همچون دیگر شهرهای آلمان شرقی لایپزیگ نیز با مشکل بیکاری و کاهش جمعیت مواجه بود. کارخانهها و پروژههای خانهسازی بسته و یا خالی بودند، بسیاری از آنها آماده تخریب بودند، درحالیکه ساختمانهای ویلهلمین(Wilhelmine) از اوایل قرن بیستم بازسازی میشدند. دیوید شنل که در کُلن(Cologne) ساکن بود میگوید: «وقتی این ساختمانها درحال فروکش بودند، صد متر آن طرفتر ساختمانهای جدید و اتوبانهایی درحال احداث بودند.» ایستگاه قطار مرکز لایپزیگ با مغازههای شلوغ منتظر بازسازی بودند. در مرکز لایپزیگ خیابان مهمی قرار دارد به نام کارل لیبنچ (Karl Liebknecht) مارکسیست انقلابی که در سال ۱۹۱۹ اعدام شد، این خیابان مملو از رستورانهای لوکس و براق که در آنها ساپیرینهاوس(Caipirinhas) و سالاد آروگولا(Arugula) سرو میشود. راننده تاکسیای که تو را به آنجا آورده احتمالاً به عنوان مهندس یا معمار در آلمان شرقی مشغول به کار است. لایپزیگ صبح بعداز حادثه را تجربه میکند. شادی پس از اتحاد آلمان به توهمی عبوس مبدل میشود. عطر و بوی رؤیاهای فروخورده در اتاقهای مبله ویشر (Weischer ) میپیچد و برتن جوانان نیمه عریان در راخابرله (Ruckhaberle) مینشیند. مناظری از انبارهای فاسد ( Scnell )، معماری بیروح فوتوریستها، تصویر شهرکهای زغال چوبی بومگارتل (Baumgartel)، تنهایی جوانان ایتل ( Eitel ) که به فضای خالی دوردست خیره شدهاند، تمام این نقاشیها حس وهم و خیال مختص به حال و هوای آلمان شرقی را نشان میدهند که با بیننده ارتباط برقرار میکند (مخصوصاً با بیننده آمریکایی). رابرت استور (Robert Storr) استاد هنرهای مدرن در موسسه هنرهای زیبای دانشگاه نیویورک میگوید: «این هنرمندان همانهایی هستند که به فرم توصیفی و واقعی نقاشیهایشان حال و هوایی ضدهنجار میدهند.» «معمولاً این اتفاق در جاهای دیگر با عکاسی میافتد، بنابراین دیدن این تصاویر در نقاشی جالب است.»
نقاشیای که به درجه بالایی از لحاظ فنی و روایی رسیده باشد به راحتی به فروش میرسد. چارلز ساتچی، مجموعهدار ساکن لندن، پیشرویی قابل اطمینان است که نگاهش را از هنرمندان انگلیسی همچون دامین هرست (Damien Hirst) و چپمن (Chapman) بازگرفت و به منتخبی از نقاشان معاصر همچون ویشر و راخابرله که لایپزیگی بودند و همچنین هنرمندان استعاری همچون مارلن دوماس(Dumas) که آفریقایی بود علاقه نشان داد. حتی در بازار پر رونق نقاشی امروز، هنرمندان لایپزیگ از جایگاه ویژهای برخوردارند. مجموعهداران زیرک منتظرند تا کارهایی جدید از راه برسد تا آنها را سریع از بازار جمع کنند و با قیمت هنگفت در بازار ثانویه به فروش برسانند. در سال ۲۰۰۴ نقاشی جدید ویشر ۲۰۰۰۰دلار به فروش رسید. در مزایده کریستی اواخر سال قبل کاری از ویشر به قیمت ۳۷۰۰۰۰ دلار رسید، در حالی که کاری از ایتل به ۲۱۲۰۰۰ دلار رسیده بود. وب سایت نمایشگاههای مسافرتی با برگزاری نمایشگاه Mass MoCa تحت عنوان « زندگی بعد از مرگ: نقاشیهای جدید از مجموعه خانوادگی Rubell» هنرمندان لایپزیگ را پدیدههای هنری قرن بیست ویک دانست.یقیناً، این یک پدیده مجموعهداری است. دو نمایشگاه بزرگ از نقاشیهای لایپزیگ که در دو مجموعه شخصی به نمایش درآمد: موزه خصوصی میامی که تحت مالکیت دونالد و مرا روبل است و دیگری در موزه هنر کلیولند واقع شده که مالکیتاش به عهده مایکل اویتزز میباشد. مرا روبل که به همراه همسرش تعداد زیادی از نقاشیهای لایپزیگ را خریدهاند میگوید: « اتفاقی که برای ما در لایپزیگ افتاد بسیار منحصر به فرد بود.» «در این چهل سالی که مجموعهدار بودیم هیچگاه نشد که در یک روز با پنج هنرمند آشنا بشویم.» بازگشایی چندین گالری جدید در آپریل سال گذشته در لایپزیگ مجموعهداران بینالمللی زیادی را با جتهای خصوصی به سمت لایپزیگ کشاند. راوچ میگوید: «بسیاری از مجموعهداران آمریکایی با چشمان بسته به استخر لایپزیگ پریدهاند.» «علامت تجاری دارد؟» «جوان است؟» یا « از لایپزیگ آمده؟ پس میخرماش.» تنها چندی پیش نقاشان لایپزیگ در حبابی بودند و ارتباط آنها با غرب مسدود بود. اما اکنون در حباب قیمتهای سرسامآور بازار بالا میروند. گیل، یکی از اساتید نقاشی آکادمی لایپزیگ میگوید: « در آلمان شرقی هنرمندان از اهمیت بالایی برخوردار بودند، چه آنها که مشهور بودند و چه آنهایی که مشهور نبودند.» «بعد از فروریختن دیوار برلین نقاشان تلاش کردند تا جدی گرفته شوند.» زندگی در محیطی که تحت کنترل شدید اطلاعاتی باشد، نقاشی استعارهای را به ابزاری تبلیغاتی تبدیل میکند که از طرفی در اختیار دولت است و از طرفی بر علیه او استفاده خواهد شد، و همانطور که میبینید در هر صورت ابزار قدرتمندی ست. لایپزیگ به لحاظ تاریخی به نمایشگاههای تجاری و چاپ کتاب مشهور بود، همچنین نسبت به شهرهایی مثل برلین شرقی که تحت کنترل شدید امنیتی هستند مردم لایپزیگ از آگاهی سیاسی بالایی برخوردار بودند. باربارا اشتینر، مدیر جوان گالری هنر معاصر لایپزیگ میگوید: لایپزیگ همچنان به عنوان روشنفکرترین شهر در این مسائل محسوب میشود.» شهر درسدن با لایپزیگ کاملاً فرق میکند، آنجا با گذشتهشان با وسواس زیادی برخورد میکنند. درسدن با محرومیتهای جغرافیایی نیز همراه شد، زیرا این شهر در دره قرارگرفته است؛ درحالی که اکثر مردم آلمان شرقی ماهواره داشتند، مردم این شهر قادر نبودند شبکههای غربی را تماشا کنند.
پرونده شماره قبل مکتب لایپزیک را در لینک زیر مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مدرسه جدید لایپزیگ
مدرسه جدید لایپزیگ Leipzig International School نقاشی با نام خانوادگی دود نئو راخ و بالا آمدن ستاره مدرسه لایبزیگ سایت تندیس ترجمه محمد عبقری این پرونده در ۷ قسمت ارائه شده است و میتوانید قسمتهای بعد را در انتهای این شماره دنبال کنید در اوایل دهه نود، وقتی نقاشان تازه کار که حالا مدعیان صحنه بینالمللی هستند در آکادمی باسابقه لایپزیگ ثبت نام کردند، می خواستند هنر را همچون جاهای دیگر و به روشی که قرنها تدریس میشود یاد بگیرند […]
در همین ارتباط اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
تروما از کلن به گالری آتبین میآید در دوقدمی حراج تهران
“تروما از کلن به گالری آتبین میآید در دوقدمی حراج تهران “ به گزارش روابط عمومی گروه هنربانی آوام و سایت تندیس، تروما از کلن اولین نمایشگاه داخلی نقاشی اکبر یادگاری هنرمندی بینارشتهای و صاحب نام ایرانی ساکن آلمان است که در تاریخ جمعه ۲۲ دی ماه ۱۳۹۶ همزمان با حراج تهران در گالری معتبر و قدیمی آتبین به نمایش گذاشته میشود. آثار یادگاری دارای لحنی فرمال و فیگوراتیو میباشد همچنین مهاجرت یادگاری به آلمان همزمان با نهضت دوباره شکوفایی […]