دنیاگردی مجله تندیس شماره ۳۶۶
برگردان سجاد عمادی
جیغهای کیریستین مارکلی در وایت کیوب
هنگ کنگ، چین: شعبه هنگ کنگ گالری وایت کیوب آثار اخیر کیریستین مارکلی را به نمایش درآورده است. این نخستین نمایشگاه هنرمند در هنگ کنگ، دربرگیرنده چاپ چوبهای بزرگ و منحصربفردی است که نقاط تلاقی فرهنگی و فیزیکی صدا و تصویر را مطالعه میکند، و علاقه مستمر مارکلی به ادراک صوتی از تصاویر ثابت را منعکس مینماید. این مجموعه جدید از چاپهای اکسپرسیو بواسطه ترکیبی از کلاژ، فنآوری دیجیتال و روشهای سنتی چاپ خلق شدهاند؛ قطعاتی از صورتهای در حال فریاد زدن، از کتابهای مانگا و دیگر کتابهای مصور، بریده شده و در قالب چهرههای جدیدِ تلفیقی کلاژ شدهاند که کیفیتی جنزده و نقاب مانند به خود گرفتهاند. این شخصیتهای کارتونیِ دو رگه آکنده از احساسات، اغلب در حال گریه کردن و عرق ریختن هستند، و به همراه ظرفیت روایی چندگانه، انرژی خاموش اما آماده به انفجاری را ساطع میکنند. نقطه شروع این مجموعه، لیتوگراف «جیغ»(۱۹۸۵) از نقاش نروژی، ادوارد مونش بود؛ یکی از ماندگارترین و شناخته شدهترین آثار هنری مدرنیته. همانند تصویر مونش، که یک پیکره در حال جیغ زدن را تصویر میکند، شخصیتهای مارکلی یک آسیب وجودی و هستیشناسانه را ابراز میکنند که دیده میشود، اما شنیده نه. با در آمیختن روشهای دیجیتال و سنتی، چاپها با کلاژهای کوچکی آغاز میشوند. این کلاژها سپس اسکن و بزرگ شده، و روی صفحات چوب یا OSB( نئوپان) بوسیله دستگاه CNC(یک ماشین حکاکی که بوسیله رایانه کنترل میشود) کنده میشوند. برای چاپ قالبهای چوبی هم پرس اچینگ مورد استفاده قرار گرفته است. پیش از تخصیص قطعات چوب به هر تصویر، مارکلی به دقت رگهها و بافت چوب را برای جای دادن آنها در ترکیب نهایی کار مورد مطالعه قرار داده است. گرههای چوب همچون چشم به نظر میرسند، و حلقههای رشد مانند امواج لرزان صوت هستند، که با یک چانه، بینی یا گوش ادغام میشوند و با طرحهای حکاکی شده تداخل پیدا میکنند. با این روش، مارکلی یک تعامل جذاب بصری از کشمکش بوجود میآورد که در آن تصویر و بافت، و پیشزمینه و پسزمینه در قالب یک عرصه بصری واحد متراکم میشوند. هنرمند میگوید: «تعداد زیادی از کارهایم به این موضوع میپردازد که چگونه یک تصویر بیانگر صوت است؛ چگونه صوت به صورت بصری بیان و نشان داده میشود.» وی میافزاید: «جیغ زدن، اصلیترین صوت انسان است؛ اولین صدایی که پس از تولد از خود در میآوریم. بزرگ کردن کلاژها این جیغ را بلندتر میکند، حتی اگر نتوانی آن را بشنوی.» هنرمند قطعات بریده شده از کتابهای مصور را همچون ابزار کار میبیند؛ واژگانی که خود را با آنها بیان میکند، علیرغم اینکه ساخت کلاژها به شدت غریزی است؛ «کلاژ در حالی که آن را میسازم خود را آشکار میکند. اجازه میدهم ماده کار همه چیز را به من بگوید، بنابراین هرگز نمیدانم چه چیزی را خواهم یافت.» مارکلی از روند خلق کار لذت میبرد: «مراحل زیاد و پیشامدهای جذابی در فرایند کار وجود دارد، و آن لحظه جادویی هم هست، هنگامی که در نهایت کاغذ را [از روی قالب چوبی] بلند میکنی. هرگز نمیتوانی بر همه چیز احاطه داشته باشی و این را دوست دارم.» مشهورترین کار کیریستین مارکلی احتمالا «ساعت»(The Clock) است. یک مونتاژ ۲۴ ساعته از هزاران فیلم و تصاویر تلویزیونی از ساعتها، که به شکلی تدوین شدهاند که زمان واقعی را نشان دهند. پس از چندین سال تحقیق و تولید، مارکلی منتخبی از فیلمهای مشهور و کمتر شناخته شده را گردآوری کرده بود؛ شامل فیلمهای ترسناک، وسترن و علمی تخیلی. سپس آنها را طوری تدوین کرده بود که در زمان واقعی جریان داشتند. این اثر اولین بار در سال ۲۰۱۰ در گالری وایت کیوب لندن به نمایش درآمد و تحسین زیادی را برانگیخت، و شیر طلایی بیینال ونیز ۲۰۱۱ را هم از آن خود کرد. کیریستین مارکلی در سال ۱۹۵۵ در کالیفرنیا متولد و در سوییس بزرگ شده است و اکنون در لندن زندگی میکند.
http://whitecube.com/
برپایی چیدمانی از مجسمههای جان دیویسمارگیت، انگلیس: Turner Contemporary اینستالیشنی از جان دیویس را ارائه نموده است که مجسمههای فیگوراتیو آزاردهنده آن به خاطره، زمان و شکنندگی بدن اشاره میکنند. این نمایشگاه در گالری Sunley چیدمان بزرگ «ارواح من»، مجموعهای از مجسمههای مترسکی شکل با عنوان Deerson و کارهای جدید روی کاغذ هنرمند را گرد هم میآورد. علاقه دیویس به حضور و سکنات انسان، او را در آغاز فعالیت از بسیاری از معاصرانش در مجسمهسازی بریتانیا متمایز کرد. وی در مورد پیکرههای اولیهاش که اغلب از روی مدل قالبگیری شده و لباس به تن داشتند، میگوید: «میخواستم یک پیکره بسازم، نه اینکه همانند یک مجسمه باشد، بلکه بیشتر شبیه به یک آدم… میخواستم مجسمههای من بیشتر شبیه به زندگی در خیابان باشد.» کارهای جدیدتر دیویس ابتدا با ِگل رس مدلسازی، و سپس با برنز، پلیاستر و فایبرگلاس قالبگیری میشوند. او این پیکرهها را بر اساس روابط به دقت طراحی شده، چیدمان میکند. حیوانات و اشیای معمولی نظیر خانه در کارها ظاهر میشوند که بیشتر از نظر مضمونی به تجربه انسانی میپردازند. وی در مورد مجموعه Deerson میگوید: «این مجموعه از پیکرههای مترسک مانند با ماههای [دورشان]، نوعی سلفپرتره هستند. هرگز قصد خلق این تصاویر را نداشتم، و زمانی که در سال ۲۰۱۰ تصادف کردم ایدههای دیگری را در سر داشتم. زندگیام همیشه در کارم نفوذ میکند؛ از این رو این تصاویر به صورت اجتناب ناپذیر و با اکراه ظاهر شدند. آنها کارهایی هستند که برای پذیرش و روبرو شدن با دوران بهبودی طولانیام شکل گرفتند. اکنون، از نظر من، آنها ظاهرا زندگی خاص خودشان را دارند؛ مستقل از داستان من. مترسکهای دیوانه در حال رقص جان میگیرند، در اعتراضی به سرنوشت و سستی فیزیکی، همانند پیکرههای آهنگ مترسک واترسونها.» طراحی همواره جنبه مهمی از کار دیویس بوده است و مجسمه و طراحی به یک نسبت برای او ارزشمند هستند. طراحیهای این اینستالیشن هم نشان میدهند چگونه این دو مدیوم یکدیگر را متاثر میکنند. جان دیویس(متولد ۱۹۴۶) تا کنون نمایشگاههای متعددی از جمله در تیت و نشنال پرتره گالری داشته است.
www.turnercontemporary.org
رونمایی از جدیدترین پروژه تالار توربین تیت مدرنلندن، انگلیس: تیت مدرن از ۱۱ تاب در محوطه خارجی ساختمان Blavatnik گالری به عنوان بخشی از اینستالیشن تعاملی بزرگ گروه دانمارکی سوپر فلکس(SUPERFLEX) رونمایی کرده است. «یک دو سه تاب بده!» نخستین پروژه سفارشی تالار توربین است که فراتر از مرزهای گالری گسترش مییابد. یک خط نارنجی که تعدادی از تابهای سه نفره را به هم مرتبط میکند، در میان تالار توربین در هم تنیده، و اکنون در چشمانداز بیرون هم ظاهر شده است؛ جایی که فضا را فعال خواهد کرد و در طول زمان هم گسترش خواهد یافت. این اثر بیتفاوتی جامعه نسبت به بحرانهای سیاسی، محیطزیستی و اقتصادی دوران ما را به چالش میکشد. این چیدمان به تاریخ صنعتی تالار توربین به عنوان مکانی برای تولید انرژی و نقش جدیدش به عنوان فضای بازی در قلب یک گالری هنری میپردازد. در تعامل با معماری پیرامونی، این چیدمان در سه وضعیت یا مرحله تجربه میشود؛ بیتفاوتی، تولید و جنبش. مرحله بیتفاوتی متشکل از یک آونگ بزرگ میشود که از یک کابل ۲۰ متری آویزان است و بالای یک فرش ۷۷۰ متر مربعی با ترکیب رنگی مشابه پول بریتانیا تاب میخورد. انتهای تالار را مرحله تولید اشغال کرده است. در اینجا نشیمنگاه تابها پیش از توزیع و مورد استفاده قرار گرفتن، سر هم، ممهور و انبار میشوند. از میان مرحله تولید خط نارنجی رنگی متشکل از تابهای سه نفره به هم پیوسته ظاهر میشود که هم مشوق حرکت بازدیدکنندگان و هم نظم دهنده به آن است. عمل استراحت کردن همراه با تفکر، با آونگ هیپنوتیزم کنندهای که در بالا تاب میخورد، در تضاد با تجربه رهاییبخش و مشترک تاببازیِ با همدیگر قرار میگیرد. در طول زمان کار متحول خواهد شد، در حالی که خط نارنجی به رشدش ادامه میدهد و تابهای جدیدی اضافه میشوند. این اثر توان بالقوه انرژی تولید شده از سوی جنبشهای اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهد. سوپرفلکس در سال ۱۹۹۳ توسط Jakob Fenger، Bjørnstjerne Christiansen و Rasmus Nielsen شکل گرفت. این گروه با تجربیات متنوع و پیچیدهشان نقش هنرمند در جامعه معاصر را به چالش میکشند و ماهیت جهانیسازی و نظامهای قدرت را مطالعه میکنند.
www.tate.org.uk
نمایش عکسهای عکاس مشهور بریتانیایی، پل گراهاموالنسیا، اسپانیا: بنیاد خصوصی Per Amor a l’Art نمایشگاهی با عنوان »سفیدی نهنگ» را در مرکز هنر Bombas Gens از آثار پل گراهام برپا نموده است. نمایشگاه سه گروه از آثار هنرمند که در سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۱ در امریکا خلق شده را گرد هم میآورد؛ «شب امریکایی»، «تلالو امر محتمل» و «اکنون». این مجموعهها در تحلیل نابرابریهای نژادی و اجتماعی، تامل در مورد بافت اجتماعی معاصر، و همزمان، بررسی ماهیت دیدن و ادارک و خود مدیوم عکاسی رویکرد مشترکی دارند. عنوان نمایشگاه که از یکی از فصول رمان «موبی دیک» از هرمان ملویل وام گرفته شده است، به نادانی و کوری انسان اشاره دارد و اینکه جستجوی وسواسی برای یک چیز میتواند به نابودی ختم شود. این کوری و نادانی، که پیامد یک باور خاص است و دیدن آنچه واقعا در حال رخ دادن در جامعه است را دشوار میکند، اساس استعارهای است که گراهام برای این نمایشگاه استفاده میکند. «شب امریکایی»، اولین کار انجام شده هنرمند در امریکا، شرح نخستین برداشتهای او از این کشور و شرایط اجتماعی/اقتصادی آن است. در این مجموعه گراهام تصاویر بیش از حد نوردهی شده و تقریبا نامرئی، و تصاویر تیرهای از بیخانمانها را ترکیب میکند. «تلالو امر محتمل»، صحنههایی از زندگی روزمره را طی سفر هنرمند به سراسر امریکا ثبت و ضبط میکند. این مجموعه که به شکل موزاییکی از تصاویر ارائه شده است، رسانه عکاسی را همچون فرایند حرکت، تفکر و مشاهدهگری باز مینماید؛ به سبکی نظیر چخوف، که داستانهایش گزارشهای توصیفی از لحظات معمولی بودند. در مجموعه «اکنون» هم گراهام کارش را با سنت عکاسی خیابانی ادامه میدهد. این عکسها در قالب تصاویر دو یا سه تایی از یک صحنه ثابت، با اختلاف جزیی در زمان عکسبرداری، سامان داده شدهاند. این امر تلاشی برای تاکید کردن بر آن لحظات فرار، به عنوان بخشی بنیادین از زندگی شهری است. پل گراهام(متولد ۱۹۵۶) از زمان انتشار نخستین کتابش، «اِی ۱٫ جاده شمالی بزرگ» به شهرت رسید. کارهای او معیاری در تاریخ عکاسی مستند بریتانیا هستند. وی از سال ۲۰۰۲ در امریکا زندگی و کار میکند.
www.bombasgens.com
دنیاگردی شماره قبل را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
پیونگ یانگ در تصاویر عکاس هلندی در دنیاگردی این هفته
دنیاگردی مجله تندیس شماره ۳۶۵ برگردان سجاد عمادی پیونگ یانگ در تصاویر عکاس هلندی امستردام، هلند: بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ عکاس هلندی، ادو هارتمن، چهار بار از کره شمالی دیدن کرد. اشتیاق او به این کشورِ بسته، تا حدودی متاثر از تصویر یک طرفهای که غرب از آن دارد برانگیخته شده بود. همه ما با عکسهای تبلیغاتی رهبر فعلی کره شمالی، کیم جونگ اون، و با تصاویر گویندههای اخبار در حال قرائت بیانیههای تهدیدآمیز درباره برنامه هستهای این کشور […]