نوید سلاجقه و بهارصمدی | تجمع مولوکولی در استودیو ۵۱
نقدی بر نمایشگاه توده در حرکت- نگارخانه پروژههای آران
سایت تندیس: به قلم مریم روشن فکر
کمینهگرایی یا مینمالیسم در هنر به معنای استفاده از کمترین مواد برای تولید اثر هنری است، این توجه به کمتر حتی در محتوی نیز رعایت میشود و نتیجه آن هنری است که قضاوت نمی کند و فلسفه ارائه نمیدهد، در این هنر آنچه هست همان است که دیده میشود، برای آن توضیح پیچیده فلسفی وجود ندارد؛ واقعیت در عریانترین شکل ممکن.
بنابراین وقتی با تصویر غول پیکری از بنایی تخریب شده مواجه میشویم که روی کاغذهای متعدد چاپ شده و در هوا لرزان است، معنا و مفهوم زلزله به یکباره و بهسرعت خود را به ما نشان میدهد. تصویری که اتفاقا از عکسی خبری برداشت شده مربوط به زلزله اخیر کرمانشاه است. این آثار چاپ شده بر روی ۳۶ قطعه ۲۰ در۲۰ سانتیمتری کاغذی که با ماشین دوخت به دیوار نصب شدهاند، قطعاتی هستند که از هم جدا و تقریبا در هوا معلق هستند.بهار صمدی و نوید سلاجقه زوج هنرمندی هستند که نمایشگاههای خود را با عنوان استودیو ۵۱ ارائه دادهاند. این دو هنرمند، این بار با مجموعهای تحت عنوان «توده در حرکت» به گالری پروژههای آران آمدهاند. نمایشگاهی که در آن اشیا، تصاویر ساده و بدن حاشیه حضور پیدا کردهاند و همانی هستند که به نظر میآیند، تودهای از ماده که با خوانشی علمی از کل به جزء و جزء به کل حرکت میکند و با ایجاد ایهام در عناوین، با ظرافتی کلامی به اثر وجهی شاعرانه بخشیدهاند.
استودیو ۵۱ از سال ۱۳۹۴ آغاز به کار کرده و پروژههای مشترکی را با دیدگاه بازخوانی مواد انجام میدهد. این استودیو مواد اولیه کار خود را از منابع مختلفی چون اینترنت، مجلات، مواد دوری ریخته شده یا کارخانهای که از کارکرد خود خارج و در موقعیتی دیگر به کار گرفته میشوند میگیرد. در آثار این گروه ماده حضور سمبلیک محتواست و زبان نقش پیوند دهنده این دو به هم و به افق گستردهتر زنجیره دلالتی را برعهده دارد.استودیو ۵۱ در این نمایشگاه به چند قطعه به خصوص از جهان میپردازد. تکرار، تکثیر و تغییر. آنان در این مجموعه ابتدا از فروریزی و لرزش ماده صحبت میکنند؛ بنایی که فروریخته و به قطعات مساوی نیز تقسیم شده است تا از این طریق گسترش مادی آن به واپاشی مولوکولی بدل شود. همین تکثیر در اثر دیگری با عنوان نشانهگذاری قلمرو تکرار شده است، در آن مجموعهای از خشت دور هم چیده شده و یک محدوده بسته را شکل داده است و یا روی هم قرار گرفته و به صورت ستونی درآمده که هر دو تصویر اشارهای بدوی به رویکرد ابتدایی انسان در رابطه با ساختن دارد. رابطهای مستقیم از خاک که به شکل قلمرو یا نشانه آن به شمار میرود و واجد امور ساختن و تمدن انسانی است.در این مجموعه آثار، ماده اصلی که اثر با آن خلق شده است، مانند آجر و در اثر دیگری کبریت از کارکرد اولیهاش جدا شده و به نحوی دیگر مورد بازنگری قرار میگیرد. در مجموعه «میان ضرب» مجموعهای از سازههای ساده که با چوب کبریت ساخته شدهاند روی زمین چیده شدهاست. عنوان این مجموعه به اصطلاحی در موسیقی اشاره میکند که در میانپردههای اپرا اجرا میشود. بنابراین این اثر به میان ماندن اشاره میکند و همچنین فرم آن که انبوهی از مکعبهای توخالی است، در کنار هم چیده شده و به نوعی گسترش یافتهاست. در میان بلوکهای ساده، چند سازه قرار گرفتهاند که گسترش آن به صورت افزودن فرمهای دیگری است که از دیوارهها بیرون آمده است و در میانه نیز قرار گرفته. اگر به این مجموعه به صورت مستقیم و مطلق نگاه شود، گسترش، خالی ماندن و تداوم از آن استنباط میشود. همین رویکرد در مورد باقی آثار نیز میتواند کاربردی باشد.
کورهی آجرپزی که با دقت طراحی شده، انبوه صورتهایی که به صورت دایرههایی سیاه روی زمین و کنار هم قرار گرفتهاند و سازهای کوچک از قوطی کبریتهای سیاه و قطعات بریده شده مقوایی.آثار این نمایشگاه که در راستای نمایشگاه دیگری در گالری آران به تماشا گذاشته شدهاند و جزئی از یک کل واحدند، رویکردی بهشدت وابسته به تعقل دارند و در عین ذات ساده و دقیقشان، عمیق و چند لایه هستند و شاید در برخورد اول موجب سردرگمی مخاطب شوند، اما در تداوم و جستوجو خود را برای مخاطب عریان میسازند و همین جستوجو موجب میشود که مخاطب با آثار در گفتگو قرار بگیرد و تلنگری به او وارد شود.
نقدهای دیگر را به همین قلم در لینکهای زیر مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
ابراهیم حقیقی با جدیدترین آثار عکس و سریگرافی
به بهانه جدیدترین آثار عکس و سریگرافی ابراهیم حقیقی در گالری گلستان سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر آن نسل هنرمندان ایران در عرصههای مختلف که اینک پس از بیش از نیم قرن تجربه هنوز با قدرت و جدیت به تولید و نمایش آثارش مشغولند را باید نسلی دانست که از دل ایدهآلگرایی سالهای اواخر دهه بیست ایران متولد شدند، نسلی که همه چیز را جدی گرفتند و بسیار کوشیدند و تا هستند انرژی پرشورشان فضای هنر و فرهنگ […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
سعیده افروخته | معنای درونی یک شهر
سعیده افروخته | معنای درونی یک شهر نقدی بر نمایشگاه شهر: باززایی، در گالری هپتا سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر شهرها بیش از اینکه صرفا جایی برای زندگی باشند یک مفهوم کلی هستند، مفهومی عمومی با لایههای بسیار، هر شهری از تعداد بیشماری از نمادها و نشانههای فرهنگی به اضافه رنگها، بوها و حسها تشکیل شدهاست. معنایی که ما از شهر داریم اغلب به همین خاطرههای ثبت شده توسط حواس پنجگانه و تعداد بیشتری احساسات برانگیخته ذهنی مربوط […]