تاریخ هنر به مثابۀ یک شیوۀ اومانیستی
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی| بخش اول
نوشته اروین پانوفسکی | ترجمه ندا اخوان اقدم | نشر چشمه
تلخیص نیلوفر تقیپور
در سال گذشته ۴ قسمت از این خلاصه کتاب منتشر شد که لینک قسمت های بعد را در پایان این شماره میتوانید دنبال کنید و در سال ۹۷ نیز ادامه دارد…
ابتدا فصل با روایتی تاثیرگذار از اواخر عمر امانوئل کانت شروع میشود و نقل قولی در این باب که «حس انسانیت هنوز در من زنده است.» و ادامه میدهد که واژۀ انسانیت از دیدگاه تاریخی دو معنای کاملاً متضاد با یکدیگر دارد، نخست برخاسته از تضادی میان انسان و هر آنچه مادون اوست و دیگر میان انسان و هر آنچه ماورای اوست. در حالت نخست انسانیت یک ارزش و در صورت دوم یک نقطه ضعف است. این واژه در قرون وسطا بیشتر از آنکه در تقابل با بربریت باشد در برابر الوهیت قرار میگرفت. در دوران رنسانس این مفهوم دو لایه شد و تمایل جدیدی بر پایۀ زنده ساختن تضاد کلاسیک میان انسانیت و بربریت داشت و هم بر بقای تضاد قرون وسطا میان انسانیت و الوهیت استوار بود. به تعبیر کلاسیک سوفسطاییان انسان معیار همه چیز است.از مفهوم دو وجهی انسانیت، اومانیسم شکل گرفت که به منزلۀ نگرشی است که بر پایۀ تاکید بر ارزشهای انسانی (خردمندی و آزادی) و نیز پذیرش محدودیت انسانی(خطاپذیری و ناپایداری) به کرامت انسانی باور دارد. قرون وسطا به جای آنکه میراث گذشته را مطالعه و احیا کند، آن را پذیرفت و گسترش داد. آنان آثار کلاسیک هنری را تقلید کردند و هیچ تلاشی برای تفسیر این آثار از منظر باستان شناسی، زبان شناسی تاریخی یا نقد و در یک کلام بررسی تاریخی نکردند، زیرا اگر وجود انسان را به عنوان یک وسیله و نه یک غایت در نظر میگرفتند، ثبت فعالیتهای انسان نیز میتوانست به منزلۀ ارزش فیالنفسه باشد. از دیدگاه اومانیستی در حیطۀ آفرینش تمایز میان حوزۀ طبیعت و حوزۀ فرهنگ و تعریف طبیعت با ارجاع به فرهنگ توجیهپذیر، طبیعت به مثابۀ کل عالم است که برای حواس قابل وصول است جز سوابقی که از انسان به جا میماند.
دستاوردهای انسان ایدهای جدا از موجودیت مادی او را یادآوری میکند. درک رابطۀ دلالت، برای جدا ساختن ابزار بیان از مفهومی است که به بیان در میآید و درک رابطۀ ترکیب برای جدا ساختن کارکرد تحقق یافته از ابزار تحقق است. دانشمند علم تجربی با همین آثار و سوابقی که از انسان به جا میماند سروکار دارد و به آنها علاقه دارد چون در جریان زمان هستند، نه آنچه زاییدۀ جریان زمان. از دیدگاه اومانیستی گزارشهای بشر کهنه نمیشود. پانوفسکی ادامه میدهد که در حالی که علم تلاش میکند آشفتگی تنوع پدیدههای طبیعی را به نظم طبیعی تبدیل کند، علوم انسانی در جهت تبدیل آشفتگی تنوع آثار و سوابق بشری تلاش میکند؛ دقیقا آن چیزی که نظم فرهنگی گفته میشود. در رابطه با دانشمندان علوم تجربی و اومانیستها فرآیند تحقیق و بررسی با مشاهده آغاز میشود. مشاهدهگر پدیدۀ طبیعی با بررسیکننده یک نمونۀ ثبت شده هر دو به حیطه منظر خود و مواد در دسترسشان محدود میشوند. برای دانشمندان علوم تجربی یک نظریه و اومانیستها یک تصور تاریخی عام است و این عبارت میتواند درست باشد که هیچ چیز در ذهن نیست مگر آن که در حواس باشد. بسیاری از امور در حواس هستند بی آنکه در ذهن رخنه کنند. ما به شدت تحت تاثیر آن چه قرار میگیریم که اجازه میدهیم بر ما اثر گذارد. علوم طبیعی به گزینش غیر ارادی پدیدهها مشغول است و علوم انسانی بیاختیار آنچه را که برمیگزیند واقعیت تاریخی میداند. در دنیای علوم انسانی با نظریۀ فرهنگی، نسبیت تعیّن مییابد؛ که با دنیای فیزکدانان قابل قیاس است. نظم فرهنگی از نظم طبیعی پیش پا افتادهتر است و در ساحت دنیوی نسبیت فرهنگی رواج دارد. نظم فرهنگی همانند نظم طبیعی یک ساختار زمانی_مکانی است. هر تصور تاریخی بر پایه مقولات زمان و مکان است و این دو عملکرد در واقعیت دو جنبه از امری واحد هستند. دو پدیدۀ تاریخی تا جایی که میتوانند به یک چارچوب ارجاع داده شوند، همزمان هستند یا یک ارتباط زمانی مشخص باهم دارند، اما در فقدان چارچوب ارجاع همزمانی صرف در علم تاریخ همانند علم فیزیک بی معنا است.
شماره های بعدی این خلاصه کتاب را در لینکهای زیر مشاهده کنید:
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش اول
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش دوم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش سوم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش چهارم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش پنجم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش ششم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش هفتم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش هشتم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش نهم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش دهم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش یازدهم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش دوازدهم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش سیزدهم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش چهاردهم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش پانزدهم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش شانزدهم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش هفدهم
خلاصه کتاب معنا در هنرهای تجسمی | بخش هجدهم