گفتوگو با امیرحسین بیانی
پرونده جایگاه کیوریتوریال در ایران کجاست | مصاحبه شماره چهار
مجله هنرهای تجسمی آوام مصاحبه کننده پگاه بهروزفر
این مجموعه مصاحبهها میتواند شاهدی بر دانش کیوریتوریال و کیوریتینگ و کیوریتورشیپ در ایران باشد. به گونهای طرح ریزی شدهاند تا تعاریف و دیدگاههای موجود از یک کیوریتور، نحوه کار او، جایگاه این دانش در ایران و تجربیات مربوط به آن و غیره را جمع بندی کرده و آن ها را ارائه دهد.
امیرحسین بیانی متولد ۱۳۵۶ هنرمند و کیوریتور دارای مدرک کارشناسی نقاشی از دانشگاه هنر تهران و مدرک کارشناسی ارشد پژوهش هنر از دانشگاه ازاد تهران است.
او تاکنون در شش نمایشگاه انفرادی و بیش از پنجاه نمایشگاه گروهی در ایران و بیش از پانزده نمایشگاه گروهی و بینالهای متعددی در اروپا و امریکا، چین، ترکیه و… شرکت کردهاست.
او سابقه تدریس طراحی، نقاشی، فلسفه هنر، تاریخ هنر، مبانی هنر و … از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۴ در دانشگاههایی مانند: دانشگاه هنر، سوره، آزاد، علم و فرهنگ، علمی کاربردی و همچنین بسیاری از موسسات فرهنگی و هنری را دارد.
پگاه بهروزفر: تعریف کیوریتوریال از دید شما چیست؟
امیرحسین بیانی: من به مقولاتی که قابل تعریف هستند در ذات خودشان، مشکوک هستم. چون به نظر من تعریف یعنی حد گذاشتن و بهتر است بگذاریم تا این حدود در وضعیتها و ساختارها تعیین شوند. البته منظور تن دادن به ساختارها نیست، ولی وضعیتها و ساختارها روی معنای واژگان موثر هستند و ما با بهکاربردن تعاریف، کل این شاخ و برگها را از زمینه آن واژه حذف میکنیم. وقتی روی یک چیزی اسمی میگذاریم آن واژه تمام میشود. بنابراین بهتر میدانم که راجع به مقولات منعطفتر صحبت شود. کیوریتور، کیوریتوریال استادیز و … مقولاتی هستند که اگر از قوانین پیروی نکنند بهتر است. بنابراین بهتر است که تعریف مشخصی از کیوریت نداشته باشیم، اما راجع به اینکه کیوریتور در حال و هوای زمانه ما چه نقشی میتواند داشته باشد و چه رسالتی دارد؟ نه به معنای اخلاقی، بلکه به معنای هویتی میتوان گفت: در ده سال گذشته اتفاقی در ایران وخارج ازایران افتاد که کیوریتورها قانونگذارهای مطلق عرصهی هنرهای تجسمی شدند. و قوانینی تعیین و تبیین میکنند که هنرمندان را هرجوری که میخواهند میبندند و میگیرند و از آن مهمتر اینکه، میانجی بین هنرمند و گالریها اساسا کیوریتورها شدهاند و این قدرت به سمت گالریدارها غش میکند.
پگاه بهروزفر: وضعیت کیوریتینگ را در ایران چگونه می بینید؟
امیرحسین بیانی: در ایران در این چند سال گذشته چیزی در مورد کیوریتورها پیش آمده که میانجی (بین گالریدار و هنرمند) را کمی تغییر داده است که اگر بخواهیم یک ارزیابی کلی داشته باشیم میتوان گفت به طور کلی وجود و شکل گرفتن این آدمها یا این فیگورها تحت عنوان کیوریتور مثبت بوده است ، هرچند که هیچ کدام کیوریتور حرفهای نبودند یا دست کم من سراغ ندارم.
البته تعدادی بودهاند مانند تیرداد ذوالقدر و … که در خارج از ایران به شکل حرفهای کار میکنند اما بقیه عموما آرتیست بودهاند. کما اینکه با در نظر گرفتن استانداردهای بین المللی میتوان گفت که ما منتقد حرفهای یا گالریست حرفهای یا حتی آرتیست حرفهای نداریم و یا اگر هم داریم خیلی کم هستند.
یک مقایسه سطحی با گالریهای سطح پایین در اروپا ما را به این نتیجه میرساند که ما گالری حرفهای نداریم.
منتقد هم که اصلا نداریم ، مجله حرفهای هنری هم نداریم، همین تندیس را داریم که باهزاران بدبختی و بی پولی میگذراند. پس چون در این حیطه هیچ کدام حرفهای نیستند، پس قرار نیست که ما کیوریتور حرفهای هم داشته باشیم.
چطور یک کیوریتور میتواند در را به روی خودش ببندد، و بطور تمام وقت بخواند و بنویسد؟ شاید هم چند سالی توانست ولی در نهایت دستاوردهای مالی است که امکان ادامه دادن واقعی را فراهم می آورد.
با وجود تمام این آسیبها، نقش کیوریتورها مثبتتر بوده است که سعی کردهاند با ایده وخلاقیت انسجام بیشتری به نمایشگاهها بدهند.
در قدیم دوستان با هم جمع میشدند و به شکل گروهی یک نمایشگاه میگذاشتند، الان هم حتی ممکن است گروهی از کیوریتورها به همین شکل کار کنند که البته من با این نحوه کار موافق نیستم و خودم هم هرگز اینگونه کار نکردهام ولی در نهایت ما شاهد انسجام و رسمیت بیشتری نسبت به قبل هستیم.
و حالا کم کم باید اجازه بدهیم که این تاریخ لنگ لنگان و الکن را که ما در تمام حوزههایمان از بهمن ۵۷ به این سو به یک شکل و از بهمن ۵۷ به قبل به یک شکل دیگر پر از ایراد است را همراه با تجارب سیاهی، تباهی و احیانا دلخوشیهای معمولی آرام آرام اصلاح کنیم.
پگاه بهروزفر: چه منابعی را برای شناخت این دانش معرفی می کنید؟
امیرحسین بیانی: کیوریتور خوب یا بد نداریم، همانطور که آرتیست خوب یا بد نداریم.
ما در نظام فاجعهبار قضاوتی زندگی میکنیم که میخواهد خوب را از بد تفکیک کند. تا جاییکه به من مربوط است اگر آدمی بتواند با وضعیت پیرامونش صادق باشد و کاری که میکند را در نهایت صداقت انجام دهد و یا به قول ژوزف کنراد در نهایت وفاداری، به ایدههایش وفادار باشد، میتواند این وضعیت را رو به خوبی پیش ببرد.
منابع تنها جزیی از کار ما هستند، باید تاریخ هنر بدانیم، منابعاش هم مشخص است. باید تاریخ هنر معاصر بدانیم، جامعه شناسی، ادبیات، سیاست، روانکاوی وهزاران هزار چیز دیگر، چیزهایی که باید بدانیم به اندازه تمامی روزهای زندگی تمامی انسانهای تمام تاریخ است.
که اینها فقط با خواندن به دست نمیآیند و باید با تجربه زیستی و هویتها و ساختارهایی که همزمان در اطراف وجود دارند همراه باشند.
همانطور که وقتی قرار است تحلیلی از زیباییشناسی داشته باشیم باید یک سری نقدهای مارکسیستی یا یک سری نقدهای فرمالیستی، یک سری مطالعه ساختارگرایی و یک سری مطالعه پساساختارگرایی داشته باشیم تا ابزاری برای تحلیل باشند. یا همانطور که اگر فلسفه ندانیم، نمیتوانیم راجع به سیاست صحبت کنیم یا اگر سیاست ندانیم نمیتوانیم راجع به هنر کیفر صحبت کنیم و همینطور جنگ جهانی دوم یا دوره گذار رمانتیک به اکسپرسیونیسم آلمانی و… میتوانیم بگوییم منابع برای هر موضوعی آنقدر گسترده و وسیع هستند که نمیتوان سراغ یک سری فرمول رفت. پس همانطور که نمیتوان تعریف کرد که کیوریتور کیست؟ یا کیوریتوریال چیست؟ نمیتوان منابعی را برمبنای آن تعاریف هم تعریف کرد.
پگاه بهروزفر: حوزه کار کیوریتور را در چه حدی میدانید؟ یا یک کیوریتور چقدر اجازه دخالت در آثار هنرمندان دارد؟
امیرحسین بیانی: به نظر من مالک کل نمایشگاه کیوریتور است و در آن هیچ بحثی نیست. من میگویم به عنوان یک کیوریتور یک ایده دارم و مطابق با آن، آرتیستها را هم انتخاب میکنم، پس مالک اصلی نمایشگاه کیوریتور است و می تواند صد درصد هم در آن دخیل باشد. اما اینکه چقدر میتواند در کار آرتیستها دخالت کند، وابسته به مشخصات و پارامترهای دقیقی که کیوریتور برای خودش و در کانسپت کارش تعیین کرده است، میباشد.
پگاه بهروزفر: آیا یک کیوریتور یک هنرمند است؟
امیرحسین بیانی : نه، من خیلی موافق با این موضوع نیستم، به نظر من کیوریتور بیشتر مدیر یا سرپرست نمایشگاه است. همانگونه که نمیتوان مطرح کرد گالریست یک هنرمند است، کیوریتور هم یک هنرمند نیست. کیوریتور در واقع یک میانجی است که حول یک ایده، آثار گروهی از آرتیستها را نمایش میدهد که در نهایت منجر به یک اتفاق هنری میشود. ولی اینکه فعل این دو یعنی کیوریتور و آرتیست یکسان تلقی شود را من نمیپذیرم. کیوریتورها خلاق هستند و راننده تاکسی هم میتواند خلاق باشد ولی به واسطه اشتراکشون در امر خلاقه نمیتوانند یکسان باشند.
کیوریتورها در واقع گسترش دهنده یا نظم دهنده ایدهها هستند.
پگاه بهروزفر: در یک جمع بندی مهمترین ویژگیهای یک کیوریتورحرفهای چیست؟ و امرارمعاش یک کیوریتور چگونه است؟
امیرحسین بیانی: من نمیدانم شاید تجارت کنند یا قاچاق اسلحه یا جیب پدرشان را بزنند یا از آرتیست وگالریدار کمسیون بگیرند. چون اولین ویژگی حرفهای بودن درآمد داشتن از راه آن کاریست که انجامش میدهیم. ولی در غرب کیوریتورها بابت ایدهها فاند میگیرند یا بابت فروش آثار درصد میگیرند یا به عنوان کیوریتور (مانند کیویتورهای بینالها) استخدام هستند و حقوق مشخص میگیرند. ولی در ایران ما وزارت فرهنگ نداریم یا اگر هم داریم من ندیدم، یا ما جایی به نام موزه هنرهای معاصر نداریم یا اگر داریم من ندیدم، بنابراین کیوریتور موزه هنرهای معاصر هم نداریم. پس چطور یک کیوریتور میتواند در استخدام موزهای باشد؟
تنها محل کار باقی مانده گالریها هستند و خب گالری اگر بتواند در این شرایط اقتصادی بقای خودش را حفظ کند کلی هنر است و بنابراین نمیتوان توقع استخدام کیوریتور از آنها را داشت.
در نتیجه صحبت از کیوریتور حرفهای و ویژگیهایش در شرایط امروز ایران از نظر من بیمعناترین موضوعی است که میتوان در بارهاش حرف زد.
شمارههای قبل از این پرونده را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گفتوگو با زروان روح بخشان، رویکرد انتقادی کیوریتور
گفتوگو با زروان روح بخشان پرونده جایگاه کیوریتیال در ایران کجاست | مصاحبه شماره سه مجله هنرهای تجسمی آوام مصاحبه کننده پگاه بهروزفر این مجموعه مصاحبهها میتواند شاهدی بر دانش کیوریتوریال و کیوریتینگ و کیوریتورشیپ در ایران باشد. به گونهای طرح ریزی شدهاند تا تعاریف و دیدگاههای موجود از یک کیوریتور، نحوه کار او، جایگاه این دانش در ایران و تجربیات مربوط به آن و غیره را جمع بندی کرده و آن ها را ارائه دهد. زروان روح بخشان، کیوریتور، هنرمند عکاس […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گفتوگو با امیر علی قاسمی | کیوریتور هنرمند نیست
گفتوگو با امیر علی قاسمی | کیوریتور هنرمند نیست پرونده جایگاه کیوریتیال در ایران کجاست | مصاحبه شماره دو مجله هنرهای تجسمی آوام: پگاه بهروزفر پرونده کیوریتیال در ایران مجموعه مصاحبههایی است که میتواند شاهدی بر دانش کیوریتوریال و کیوریتینگ در ایران باشد و به گونهای طرحریزی شدهاند تا تعاریف و دیدگاههای موجود از یک کیوریتور، نحوهی کار آنها، جایگاه این دانش در ایران و تجربیات مربوط به آن و غیره را جمع بندی کرده و آنها را ارائه دهد. امیرعلی […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
جایگاه کیوریتیال در ایران کجاست
سایت تندیس مصاحبه کننده پگاه بهروزفر
پگاه بهروزفر پژوهشگر و هنربان حوزه تجسمی است، او مجموعه نمایشگاههایی را در حوزه عکس در گالریهای مختلف برگزار نموده و نزدیک به یک سال است که با سایت تندیس در حوزه پژوهش و هنربانی همکاری میکند.