نگاهی به نمایشگاه کامبیز صبری در خاک
مفاهیمی برای فایبرگلاس
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
کامبیز صبری را شاید نتوان به صراحت فعالترین هنرمند مجسمهساز حال حاضر ایران نامید، ولی حضور تکراری او و آثارش در نمایشهای گروهی بیتردید او را به یکی از حاضران همیشگی نمایشگاههای گروهی تبدیل کرده است. به این ترتیب بیش از نیمی از آثاری که در نمایشگاهها انفرادیاش در خاک میبینیم را پیشتر در نمایشهای گروهی دیده بودیم. بدیهی است که حضور یک هنرمند در نمایشگاههای گروهی یک انتخاب شخصی است، اما تعدد حضور این آثار به تدریج به مانند تیغی دو دم عمل میکند؛ از یک طرف باعث دیده شدن هرچه بیشتر او و آثارش میشود، اما درست به همین دلیل از هیجان بیننده برای تماشای آثارش میکاهد. حال که کامبیز صبری به هنرمندی تثبیتشده در هنر معاصر ایران تبدیل شده و مضامین و شکل کاری مورد علاقهاش کموبیش برای بیننده آشنا ست، حضور تکراری چند اثرش در نمایشگاههای گروهی مختلف بهجز دلزدگی بیننده و کم اثر شدن تأثیر فکرهای بلندپروازانهاش، نتیجهی دیگری ندارد.
با اینحال اگر کامبیز صبری به واسطهی نوع مادهی کار، میل به مفهومپردازی و البته نوع پرداختش شناخته میشود، نمایشگاه کنونیاش در خاک فرصتی است برای تماشای مضامین متنوعاش. برای هنرمندی چون صبری که حضور دائمی در بازار معاملات آثار هنری دارد، شاید این نمایشگاه فرصتی باشد برای فعالان اقتصاد هنر تا میزان اقبال به آثار و مضامین مختلفش را تخمین بزنند.
چند عامل در آثار کامبیز صبری را میتوان در جلب اقبال عمومی به آثارش مهم تلقی کرد؛ از یکسو او آثارش را عمدتاً با فایبرگلاس میسازد، مادهی کاری که بیشتر در ساخت مجسمههای شهری کاربرد دارد تا مجسمههای کوچکتر مناسب نمایش و ارائه در یک نمایشگاه هنری. این مادهی کار صرفاً یک تخطی ساده از یک قاعدهی نانوشته در بازار هنر نیست بلکه کموبیش در پیوند با ساختار و مضامین هنرمند قرار میگیرد یا به این مضامین و نوع رفتار هنرمند شکل میدهد. باید به یاد داشته باشیم که یکی از عناصر تکرار شونده در آثار صبری بازی با اندازهی چیزها ست، به این معنی که بالشها (از عناصر بصری تکراری در آثار صبری) در کنار عمارتها قرار میگیرند و یا آدمهای کوچک در دل یک تلویزیون جا میشوند. پس هنرمند با مقیاسها بازی میکند و فایبرگلاس به عنوان مادهی کار مجسمههای فضای باز در این زمینه یاری دهندهی اوست تا این بازی با ابعاد معنی پیدا کند.
از طرف دیگر تغییر ابعاد (که تا حدی یادآور آثار رنه ماگریت، هنرمند سورئالیست نیز هست) به صبری امکان میدهد تا هر شیء را از معنی و کاربرد اولیهاش جدا کند و به آن معنی و مفهومی دیگر دهد. این فرایند در آثار او اهمیت دارد و اگر قرار باشد این کیفیت را به عنوان یکی از کیفیتهای اساسی آثار او در نظر بگیریم، پس در واقع خط و ربط او با مجسمهسازی را یافته و او را ذیل مجسمهسازان مفهومی ردهبندی کردهایم (جایی که او به واسطهی همین بازی با مفاهیم آشنا و کوشش برای دست یافتن به استعارهها از سایر شاخههای مجسمهسازی منفک میشود).
به نظر میرسد که مهمترین دلیل اقبال عمومی به او و آثارش را هم میتوان در همین تمایل به بسط و گسترش استعارههایی یافت که میکوشند تعابیری از حیات و مسائل زیست بشری را تصویر کنند. از این منظر صبری اگر نه موفقترین لااقل پیگیرترین و فعالترین در بین همکاران و سایر هنرمندان معاصر ایران است. به این ترتیب است که مجسمههای صبری در عمدهی حراجیها و فروشها حضور دارند و معمولاً هم مورد توجه قرار میگیرند.
کامبیز صبری در طول این سالها واجد یک سبک شخصی شده، لااقل با تماشای هر اثرش میتوان به آسانی او را از دیگر مجسمهسازان معاصر منفک کرد. به بیان دیگر جدا از نیاز به قیاس آثارش با شاکله و کلیت مجسمهسازی ایران، حال میتوان آثارش را در قیاس با خودش بررسی کرد. این کیفیت به وجه مشخصهی او از دیگر هنرمندان معاصر ایران تبدیل شده و امتیاز او در فضای هنری ایران است، ولی در عینحال او را در محدودهی یک شکل بیانی محصور کرده که به همان نسبت فرار از آن را بسیار مشکل میکند. صبری سالها ست که به واسطهی همین مجسمههای سفیدرنگ در هنر ایران شناخته شده، اما آیا مفری از این شکل خودساخته دارد؟ یعنی آیا به نهایت خلاقیت و بسط زبان رسیده؟ پاسخ به این سؤال بیتردید نیاز به گذر ایام دارد، ولی برای یک مجسمهساز مفهومی بیش از هر چیز تغییر در دیدگاه است که اهمیت پیدا میکند. پس یک هنرمند مفهومی زمانی تغییر مسیر میدهد که دیدش نسبت به هنر، جهان و مضامین وابسته به آن را تغییر دهد.
نقد نمایشگاههای قبل به قلم حافظ روحانی را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مجتبی حجازی، بیان یا اجرا؟ مسأله این است
نمایشگاه نقاشیهای مجتبی حجازی در «صا» بیان یا اجرا؟ مسأله این است سایت تندیس: به قلم حافظ روحانی سومین نمایشگاه نقاشی مجتبی حجازی در یک سال و نیم؛ این یعنی این هنرمند متولد اصفهان، لااقل در این مدت بسیار پرکار بوده و مشتاق به نمایش آثارش. او اینبار مجموعهای از آثار انتزاعیاش را در «صا» به نمایش گذاشته؛ آثاری که عمدتاً با طیفهای مختلف خاکستری اجرا شدهاند. به همراه سطری از نمایشنامهی «فاؤست» نوشتهی گوته بر دیوار به جای نوشتهی […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
ناصر پلنگی، حس ایرانی با اشکهای غلطان بر گونهها
ناصر پلنگی، حس ایرانی با اشکهای غلطان بر گونهها نمایشگاه «خاطرههای قومی»، در گالری آریانا سایت تندیس به قلم حافظ روحانی نمایشگاهی مفصل با تعداد قابل ملاحظهای از آثار ناصر پلنگی که ذیل یک عنوان «خاطرههای قومی» در آریانا در معرض تماشای عموم قرار گرفته، شامل دو گروه مشخص و مجزا از آثار (یک مجموعه نقاشی و مجموعهای دیگر ترکیب مواد)، با مایههای تزئینی قوی و با مشارکت و حضور یک برند لباس در حاشیهی نمایشگاه. تأکید بر موتیفهای بصری […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
محمدرضا فیروزهای | غنیمت در زمانهی زشتی
محمدرضا فیروزهای | غنیمت در زمانهی زشتی نقد نمایشگاه محمدرضا فیروزهای در گالری هفت ثمر سایت تندیس: به قلم حافظ روحانی تصویر تکدرختها یا یک بیشهزار کوچک، عمدتاً در باد و در پسزمینهی آبی رنگ و وسیع آسمان. طیف رنگهای آبی و سبز، خطوط مواج و منحنیها. آنچه محمدرضا فیروزهای در جدیدترین نمایشگاههایاش نمایش داده، زیبایی طبیعت را نمایش میدهد با آرامشی دوچندان که بیشتر در تماشای جلال و زیبایی طبیعت است. آثار او بیتردید زیبا هستند؛ زیبایی که از نگاه […]