عروس هزار داماد | نامه ماه اسفند
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
سال نو در راه است و باز نگری آنچه در سال گذشته در حیطه و عمل مردمان رخ داد واجب . القصه در وادی تجسمی حکایات غریبی شاهد بودیم . کسانی از میانمان رفتند آنچنان که سنت چرخ گردون است و احتیاج روز گار . از این رفتگان باید از علی اکبر تجویدی نقاش مترجم و پژوهشگر یاد کرد که از شاگردان مکتب کمالالملک بود. وی در نود و یک سالگی در پاریس در گذشت .
از دیگر درگذشتگان میتوانم از ایرج انواری یکی از قدیمیترین طراحان و مدرسان گرافیک مدرن ایرانی نام ببرم. او معلم سخت کوشی بود که جامعه فراموشش کرد و قدر معلم ندانستند مگر آن قلیلی که از دوستانش بودند.
داریوش تهامی عکاس هم دریغ بود که فتو تهامی خود مستندی زنده از روزگارگذشته بود. داریوش تهامی در روزگار بی مسئولیت بودن به فرهنگ، راه پدرش را ادامه داد و دو نسل تاریخ تصویر مردمان این شهر را بر دوش کشید. اما امروز این آرشیو را چه کسی نگاه میدارد. مردمان دولتمند و قدرتمدار کجایید و چه شد این آرشیو… کمی به افق بیاندیشید .
و نقاش نجیب دیگر از کمال الملکیان عبدالله عامری. وای که نگاه میکنم با چه افسوس و دریغی این بزرگان جهان را ترک کردند.
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوزه عروس هزار داماداست
نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
بنال بلبل بی دل که جای فریادست
چه همتی داشتند چه نجیب بودن. عامری نقاش بزرگی بود که سالها کوشش کرد و تمامی به عهد خود استوار بود تا این اواخر که زبان به شکایت گشود. شکایتی به حق و دردآور.
از باور نکردنی ترین پروازها رفتن هنرمند پر هیاهو و سختکوش مکتب سقاخانه صادق تبریزی بود. ما که در طی سالها او را میدیدیم و از انتقاد و پرسشگری و رفاقت و معرفتش برخوردار بودیمسخت نبودش را تحمل میکنیم. دوستی گفت استاد بد حال است. باور نکردم چند ماه قبل دیدمش که سر حال بود و سفارش میکرد به چطور و چگونه کار کردن . در مراسم یادبودش در موزه معاصر زمانی که جلسه در شُرف آغاز بود ناگهان پرتره زیبای استاد از سه پایه خود پرواز نمود و به پایین افتاد و تمام صحنه را منقلب کرد گویا حضور پر نیروی نقاش اعلام گردید. اساتید همگی بهت زده شدند. آقای ملا نوروزی بر روی سن رفت. آیدین بزرگ سخن گفت و سپس استاد تاریخ شفاهی هنر معاصر آقای مشهدی زاده سخن را به غایت دقیق ادامه دادند. و من فکر کردم نام هنرمند نامیراست.
و باید یادی کنم از استاد قدیمی دانشگاه تهران منصور دولو که مصداق عزت نفس و بزرگی و وارستگی بود وی درهشتاد و یک سالگی بهمن ماه امسال در گذشت. او که بیشتر آموزش هایش درایران تحت نظر اساتید نگارگر- زاویه و بهزاد-بود در آلمان سبک مدرن را پیشه کرد و از بهترین پرتره سازان اکسپرسیونیسم امروز ما بود.
هنرمندان دیگری که امسال ما را ترک کردند. محمد توکلی گرافیست جوان و طراح آرم و لوگو، شاهرخ حاتمی عکاس مجله لایف در دهه هفتاد، علی رضا سلطانی شادعکاس ورزشی ،وحید سهرابی عکاس جوان ایسنا ، و سهیلا شولی نقاش جوان و پرکار
روحشان قرین رحمت و آرامش ابدی.
اما امسال باید به رونق گشایش و فعالیت موزه ها اشاره کرد. حضور آثار لوور در تهران و راه اندازی مجموعه ای از آثار کاخ گلستان در لوور فرانسه تحت عنوان امپراطوری گل سرخ، افتتاح موزه طراحی ، موزه عروسک، موزه خوشنویسی، موزه صنعتی ، موزه وخانه سفال در کاشان، موزه منیر فرمانفرمایان و ده موزه در مورد دفاع مقدس … همگی نشان از توجه ناخودآگاه جمعی به نهاد موزه و کار کرد آن در فرهنگ دارد. وجود موزه برای یک هنرمند صاحب نام و یا توجه به طراحی و هنر خوشنویسی که واقعا افتخاری بود برای کشوری که خود را مهد خوشنویسی می داند ولی یک موزه تخصصی ندارد، قابل تامل است. در مورد موزه خوشنویسی باید اضافه کنم ، باعث تاسف است آنانی که همت این کار را داشتند دستمزد جز دشمنی دریافت نکردن و بدا به حال ما که کماکان در این بد بینی ها و تهمت زدنها و در خشم کور زندگی میکنیم. که این انسانها لایق برترین پاسداشتها هستند. گر چه تاریخ را مردان و زنان با همت مینویسند.
مسئله دیگر فعالیت موزه هنرهای معاصر است که در سال گذشته با تلاش بسیار بدون بودجه کافی برنامه ها و نمایشهای خوبی را شکل دادند. نمایش آثار تونی کرگ ، مروری برآثار علی اکبر صادقی، نمایش شیرهای پرویز تناولی،نمایش آثار ناصر اویسی، هفتمین دوسالانه مجسمه و غیره .
گسترش روز افزون انواع حراجها در قامت خیریه و فروش آثار نشان از تمرکز مراکز هنری برای گسترش بازار هنرهای تجسمی
همچنین ایجاد ساختارهای تخصصی تر در این حوزه را دارد.
از نکات جالب این مسئله حضور شخصیتهای هنربان و هنرگردان در گالریهاست. رشد هفتاد درصدی این پدیده از سال گذشته نشان از اهمیت این موضوع دارد.
انجمنهای هنری هم در این میان فعالیت خود را افزودهاند و با ایجاد تعامل با یکدیگر سعی در تولید نظام حمایتی جدی تری در جهت رفاه هنرمندان دارند.
مجموعه سایت تندیس در پرونده پایان سال ۹۶ به طور اجمالی به این مسائل میپردازد که مخاطبان ما در طول تعطیلات شاهد آن خواهند بود. امسال برای سایت و مجله تندیس سالی سخت و پر فشار به لحاظ اقتصادی بود اما این مجموعه کماکان رشد همکاران و تولید محتوا در جهت سیاست های خود را دارد و آنچه مشخص مینماید تلاش بی امانی است که بافت و شاکله هنرهای تجسمی را به سمت گسترش مخاطبان و ارتباط بیشتر با مردم دارد.
نامه ماه بهمن را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نامه ماه بهمن، میز تحریر
نامه نیمه ماه بهمن میز تحریر سایت تندیس به قلم: جاوید رمضانی این روزها آنقدر درگیر بودیم که نگارش نامههای نیمه ماه عقب افتاد. گر چه همگی حق میدهید که روزگار پر فشاری است و تالم بسیار حادث شده است. بگذریم چند روزی است میاندیشم که موقعیتهای انکشافی انسان بطور روزانه و روزمره چه زمانهایی است. آیا زمانی که صحبت میکنیم نگاه نقادانه داریم و دریافت و کشف شهودمان گستردهتر است، یا زمانی که مینویسیم؟ یا زمانی که مقابل مانیتور […]