زیبایی‌شناسی قطعه خوشنویسی استاد احمد پیله چی قزوینی

بررسی قطعه خوشنویسی استاد احمد پیله چی قزوینی
بررسی اجمالی قطعه «حسنت جـــــمیع خصـاله»
به خط استاد احمد پیله چی قزوینی

سایت تندیس به قلم نویسنده مخاطب منصور خانکه


خوشنویسی احمد پیله چی قزوینیالف- بررسی ویژگی های ترکیب بندی :
– قرار دادن دو حرف «ح» اول کلمه (یا دقیق تر: ح و ج) در یک راستا (عمودی) و نزدیک به هم – که این ویژگی، جنبه آموزشی هم دارد : تفاوت یک حرف در دو شکل کشیده و غیرکشیده آن.
– قرار دادن موازی دو کلمه «حسنت» و «جـــــمیع» در حالت افقی؛ که این موازی بودن با حروف کمابیش مشابه «ح» شروع می شود و با کشیده « جــمیع » در بالای کشیده «حسنت» (منظور حرف «ت» است) به پایان می رسد.
– انتهای کلمه های «حسنت» و «جـــــمیع» به گونه ای به هم دیگر نزدیک است که حس پیوستگی اندام وار را ایجاد می کند.
– سومین شکل حرف «ح» در اول کلمه (خصاله) آمده است : یک نکته آموزشی دیگر.
– چیدن «له» از کلمه «خصاله» در داخل «خصا» به خاطر پُرکردن فضای خالی بالا و داخل «خصا» و با هدف ایجاد توازن در دو سوی ترکیب بندی و ایجاد هم راستایی افقی اجزای ترکیب در بخش بالای ترکیب.خوشنویسی احمد پیله چی قزوینی
– نقطه گذاری ها در خدمت سواد و بیاض قطعه هستند:
– – فضای ایجاد شده بین «حسنت» و «جـــــمیع» را که بالای آن آمده، از سفیدی و خالی بودن درآورده است.
– – هم راستایی تقریبی عمودی نقطه های «حسنت» و «جـــــمیع» و قرینه سازی آ ن ها.
– – نقطه «خصا» جهت پُرکردن فضای خالی موجود در محل مذکور و در جای مناسب قرار داده شده است؛ ضمن آن که این نقطه، قرینه حرکت حرف «ا» از «خصا» که در سمت چپ «له» تحریر شده، می باشد.

– حرکت گذاری ها:
– – دو فتحه و یک علامت صدای «آ» برای متعادل کردن سفیدی صفحه و سیاهی مرکب در بخش بالای ترکیب.
بزرگ تر بودن فتحه اول به نسبت سایر حرکت ها، و بالاتر بودن این فتحه نسبت به خط فرضی محیطی در بالای قطعه، باعث شده تا محیط کم و بیش مستطیلی اثر کمی به هم بخورد. گرچه در همین موقعیتی که فتحه اول است، فضای خالی نسبتاً زیادی به واسطه کشیده «ج» ایجاد شده که از نظر خوشنویس، متعادل کردن آن از حیث سواد و بیاض، با این فتحه انجام شده است. به هر حال از جمله مشکلات تحریر متن عربی به نستعلیق، حرکت گذاری هاست که دست کم در بعضی موارد نسبت مینیاتوری حروف نستعلیق را به هم می زند.
– – کسره ای بزرگ در زیر «خصا» برای پرکردن فضای خالی زیر«خصا» و پرکردن محیط تقریباً مستطیلی ترکیب در قسمت مذکور.
– صلوا علیه و آله در خدمت ترکیب بندی است: به متعادل کردن فضای خالی بالای «الف» از کلمه «خصاله» کمک می کند تا هم- راستایی افقی اجزای ترکیب در بخش بالای ترکیب فراهم شود. ضمناً «هو» ، « بلغ‌ العلی بکماله» و «کشف الدجی بجماله» که در اولین تحریر نبودند، بررسی نشدند.
– سه جزء از محدوده مستطیلی اثر، بیرون افتاده است:
نیمی از فتحه بزرگ تر ؛ دو نقطه «جـــــمیع» و نیمی از امضاء
– «جـــــم» و «له» در یک خط کرسی قرار دارند
– به تقریب، قرینه سازی و برقراری توازن در پایین قطعه، بین نقطه تکی «جـــــمیع» در سمت راست قطعه و کسره «خصا» در سمت چپ آن طراحی شده است.
در بالای قطعه هم، این ویژگی به طور نسبی بین فتحه بزرگ تر و بالای «له» دیده می شود: فاصله ابتدای فتحه بزرگ تر تا سمت راست قطعه و فاصله ابتدای «له» تا سمت چپ قطعه کم و بیش یکسان است.
– «م» کلمه «جـــــمیع» در مرکز قطعه تحریر شده که به نظر من، این مشخصه، قطعه را زیباتر کرده است. ضمن آن که انتهای «ت»
– در سمت راست اثر و به ترتیب از بالا به پایین: کشیده / دو نقطه / کشیده / دو نقطه طراحی شده است.

و مرکب که جاهایی، طیفی از آلبالویی است و جاهایی به سیاهی می زند و چقدر هم خوب بر روی زمینه نخودی تکیه زده است.
خوشنویسی احمد پیله چی قزوینیب‌- بررسی نسبت ها:
منظور نسبت هایی است که مشخصه ای از شیوه خوشنویسی احمد پیله چی قزوینی است. این نسبت ها حاصل مقایسه ای است بین یک جزء با یک جزء دیگر یا یک جزء یا چندین جزء از همین قطعه مورد بررسی یا مقایسه یک جزء / چندین جزء از این قطعه با قطعه مشابه از استادی دیگر. چند مثال:
– کامل و کمی درشت بودن نقطه ها ؛ نقطه «خصاله» ، کم و بیش یکی از «نقطه های هویتی» شیوه استاد پیله چی است.
– نسبت «ح» از «حسنت» با نقطه «ن» از «حسنت»
– نسبت «ن» و انتهای «س» از «حسنت»
– انتهای «ت» از «حسنت»
– سر «ع» و دایره «ع» از «جـــــمیع»
– طول «ح» از کلمه «حسنت» و «خ» و «ص» از «خصاله» کوچک تر از نگارش همین حروف به خط استاد امیرخانی است :

پ- چند نکته پایانی:
– آقای احمد پیله چی قزوینی هم مجموعه خیلی خوبی از آثار قدمای خوشنویسی دارد، هم آثار قدمای برتر ( به لحاظ زیبایی شناسی و تمایل سلیقه و منطق شخصی) را به ویژه به منظور به گزین برخی از اجزاء و تلفیق آگاهانه آن ها در شیوه خود، بررسی عمیق و مؤثر کرده است. و نتیجه آن همه زحمت فکری و فیزیکی، خلق شیوه ای است سهل و ممتنع : ایشان خویشاوندان بسیار نزدیک و بسیار دور شده از هم را، به هم رسانده : اجزایی از شیوه های قدیم و جدید را چون تار و پود قالی ابریشمی با ظرافت و دقت مثال زدنی، به هم تنیده است.
در مورد پیوند مبارک «اجزایی از شیوه های قدیم و جدید» ، تحقیق مختصری کرده ام آن هم در موضوع شباهت های نسبی بین بخش هایی از شیوه میرزا غلام رضا اصفهانی و شیوه احمد پیله چی قزوینی. اضافه کنم که در زمینه مشابهت شیوه استاد پیله چی، با شیوه سایر اساتید بنام درگذشته، من بررسی نکرده ام و فقط بر اساس ذهنیت های دوران جوانی خودم که آقای پیله چی به شیوه میرزا غلام رضا توجه بیش تری داشت، سراغ میرزا غلام رضا رفتم.
این را هم باید اضافه کنم که برای نمونه اگر گفته ام که بین «ت» نگاشته شده به دست میرزا و «ت» (از قطعه حسنت …) نگاشته شده به دست احمد پیله چی، مشابهت وجود دارد آن هم شباهت قابل تأمل، به این معنی نیست که در تمامی آثار میرزا، حرف «ت» دقیقاً همین گونه نگاشته شده. بلکه در یک اثر از میرزا، آن هم در قسمتی از اثر که عکسش آورده شده، این گونه است. می خواهم دوباره بگویم که آقای پیله چی، میوه های دل خواه خود را، از درخت تنومند و سرتاسر میوۀ شیوۀ میرزا غلام رضا چیده است؛ حتی از بین دو میوه چسبیده به هم و به ظاهر یکسان، یکی را چیده است.
نمونه ها:
– شباهت قابل تأمل حرف «ت» از کلمه «دوست» در سیاه مشق میرزا غلام رضا و «ت» از «حسنت» ؛ به ویژه انتهای حرف «ت» در هر دو مورد.

خوشنویسی احمد پیله چی قزوینی

– شباهت نزدیک به یکسانی بین «حس» از کلمه «حسـین» از قطعه زیر به قلم میرزا غلام رضا و «جـــــ » از کلمه «جـــــمیع» به قلم پیله چی. میزان پررنگی و کم رنگی مرکب هم، در هر دو مورد، به هم نزدیک است. خوشنویسی احمد پیله چی قزوینی

– خویشاوندی درجه اول اول بین «که» از سیاه مشق میرزا غلام رضا و «له» از قطعه موضوع مقاله.خوشنویسی احمد پیله چی قزوینی

و اما در مورد شیوه جدید:
– یکی از مشخصه های شیوه جدید، پرهیز از تیزنویسی از طریق افزایش قوت در قسمت های نازک تر کلمات در مقایسه با شیوه قدیم است. که قطعه «حسنت جمیع خصاله»، با شروع ها و پایان ها و اتصالات غیر تیز و متناسب شده با سایر اجزای قطعه، دارای این مشخصه است.
– ویژگی دیگر این شیوه (جدید) ، تغییر در ترکیب یا چیدمان حروف و کلمات است؛ که با نگاه دوباره به بخش «الف- بررسی ویژگی های ترکیب بندی» در نوشته حاضر، این نگاه جدید در قطعه «حسنت …» دیده می شود.

امیدوارم با این بحث کوتاه در مورد « رگه هایی از تلفیق موفق و درخشان اجزایی از شیوه های قدیم و جدید در خط استاد پیله چی» ، توانسته باشم ضرورت انجام پژوهش با موضوع «چگونگی شکل گیری شیوه خوشنویسی اسـتاد پیله چی» را کمی روشن کنم. گرچه می دانم در این روزگار و جامعه از هم گسیخته ما، امر پژوهش، شــیر آهن کـوه مـرد میلیاردی … می خواهد.

در این بخش در مورد نقاط قابل بهبود شیوه استاد احمد پیله چی قزوینی، بر اساس قطعه مذکور، منتها با ذهنیتی که از آثاری که در اینترنت از ایشان دیده ام، نظرم را می گویم.
– در قطعه «حسنت …» ، فاصله بین حروف و کلمه ها اگر کم تر باشد، ترکیب بندی از اینی هم که هست، بهتر می شود: «جـــــمیع» و «له» کمی پایین تر تحریر می شدند تا فاصله شان با «حسنت» و «خصا» کم تر می شد تا خلوتی هایی که به ترکیب بندی کمک نمی رسانند، کم تر می شدند.
– نقطه «ن» از کلمه «حسنت» و دونقطه «ت» از همان کلمه، به طور عمودی در وسط فضای خالی بین «حسنت» و «جـــــمیع» قرار می گرفتند یا دونقطه «جـــــمیع» برای حفظ بیش تر محیط مستطیلی اثر، کمی نزدیک تر به زیر «ت» قرار می گرفت. ضمن این که در یک راستای عمودی با دونقطه «ت» چیده می شد.
– در صورتی که فتحه اول که بزرگ تر است، از نظر افقی با بالای «ج» و بالای «له» هم راستا می شد، هم محیط مستطیلی قطعه بهتر می شد هم خلوتی که به ترکیب بندی کمک نمی رساند، کم تر می شد.

در آخر این که، ای کاش استاد پیله چی:
– در حیطه نقاشی خط هم آزمایش گری می کرد، گرچه ممکن است که این کار را کرده باشد ولی من ندانم که عموماً منبع ام، اینترنت است.
– مقاله ای در مورد مهرهای خوشنویسانه قدیمی (به ویژه صفویه و قاجار) نوشته و منتشر می کردند.
– رسم الخطی می نوشتند.
– از مضامین دیگر، هم در خوشنویسی استفاده می کردند.

خوشنویسی احمد پیله چی قزوینی
طرح و اجرای لوگوی «احمد پیله چی قزوینی» از منصور خانکه

مجموعه مقالات دیگر به قلم منصور خانکه را اینجا بخوانید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
خوشنویسی حمد میرعماد

پرونده خوشنویسی و نظام بصری خط

پرونده خوشنویسی و نظام بصری خط سایت تندیس به قلم نویسنده مخاطب منصور خانکه این پرونده که شامل مجموعه مقالاتی است در حیطه خوشنویسی که در سال ۹۶ به بررسی قطعه‌ای از خط نوشته میرزا غلام رضا با عنوان «این نیز بگذرد»، همچنین بررسی نظام تصویری قطعه «حمد» میرعماد و در نهایت به مقاله‌ای در باب قاعده‌مند نشدن ادغام حروف در نستعلیق که به ظرفیت‌های خط نستعلیق و بکارگیری آن‌ها در خلق آثار هنری است پرداخته شده است. در زیر لینک های […]

۰ comments