نقدی بر رویداد نمایشگاهی رویارویی۱، شهر و عکاسی در مواجهه
سایت تندیس به قلم مریم روشنفکر
از میان رویدادهای هنری که در حوزه عکاسی برگزار میشود رویارویی۱ که با همت رهام شیراز شکل گرفتهاست، شکلی متفاوت و در خور توجه دارد.
این مجموعه که به طور همزمان در سه گالری پایتخت برگزار میشود، هفت عکاس با نگرشهای مختلف را گردآورده که پیرامون شهر گمانه زدهاند. در این رویداد سه گالری به نحوی گزینش شدهاند که با یکدیگر فاصلهای قابل پیادهروی داشته باشند، نه چندان نزدیک و نه چندان دور که مخاطب بتواند در این سفرهای کوتاه شهری بخشی از ذهنیت عکاسان هر مجموعه را در مسیر حرکت خود به عینه ببیند.
از میان این سه بخش، قسمتی که در گالری هپتا به تماشا گذاشته شده مورد بررسی قرار گرفته است، تا از این طریق نگاهی کوتاه بر آثار سه هنرمند شرکت کننده در این گالری بیاندازیم. پرستو ابنعلی، امیر علیمی و هدیه جمشیدیان سه تن عکاسی هستند که آثارشان در گالری هپتا جای داده شدهاست. هرسه این عکاسان بستر شهر را به طور مستقیم در آثارشان جای دادهاند و «رویارویی» خود را با آن به وسیله سه انتخاب متفاوت به تصویر درآوردهاند.
در دو مجموعه امیرعلیمی با عنوان کوری و پرستو ابنعلی با عنوان سرشت قلمر، «رویایی» اصلی از مقابله انسان و شهر به جستجو در عمق معانی مستتر در هردو میپردازد، بنابراین حضور فیزیکی انسان حذف شده و نشانههایش برجای مانده است، اما در آثار هدیه جمشیدیان با عنوان آب و آتش، انسان و رویارویی انسانی، هدف و محور تولید آثار بودهاست.
نکته در اینجاست که این «رویارویی» برای هرسه این هنرمندان، نسبت به مکان رخ دادهاست، هرچند باید آثار ابنعلی را از این قضیه تا حدودی مبرا دانست، زیرا مکان در آثار او جنبهای درونی پیدا میکند. اما حضور مکان در آثار علیمی و جمشیدیان محوری و کلیدی است. تخریب و بازسازی نیز وجوه دیگری از آثار علیمی و جمشیدیان است که با نگاهی سطحی میتوان آن را، نسبت به امکاناتی که «رویارویی» با شهر در انسان به وجود میآورد خوشبین و بدبین دانست.
همچنین رویکرد علیمی و جمشیدیان هردو، نظر به اینکه به نوعی با انسان درگیر هستند، مبحثی اجتماعی را دنبال میکنند، که در آثار علیمی به حوزه پیرامونی اندیشه انسان مانند مذهب، سیاست، عقیده و غیره وارد میشود و در آثار ابنعلی با همکناری نوشته و تصویر به سمت مفاهیم انتزاعیتر در حرکت است.
امیر علیمی در گزارهای که برای مجموعه آثار خود نوشته است از «توزیع امر محسوس» صحبت کرده که مبنای استفاده او از نور در آثارش است. علیمی در این مجموعه عکسهای خود را بر روی قابهای نوری قرارداده که تاباندن نور از پشت، تصاویر فضای سفید و مهآلود موجود در آن را تشدید میکند. همچنین او از نور برای تقویت بخشهایی از تصویر بهره گرفته که در راستای گزاره مجموعه، موجب توزیع دیدن از نقاط طلایی تصویر به سمت نقاط طلایی معنایی میگردد و بهرهگیری از این استراتژی به او فرصتهای خوبی در جهت رودرور قراردادن فرم و معنا میدهد که میتواند در کلیت مجموعه نگاه او را به شهر، معنای سیاسی و هنر را بدون توضیح اضافی یا شعارزدگی با ظرافت و منسجم بیان کند. استفاده علیمی از فضاهای حاشیهای در میانه شهر، نشان از خلاءهایی دارد که او در یکپارچگی اجتماعی-سیاسی تهران میبیند. رهاشدگی و میان ماندن و به صلابه کشیدهشدن، که میتواند به کل جامعه ایرانی و حتی جهان نیز القا گردد. زیرا علیرغم حضور سازههای آشنای شهری که برای یک شهروند تهرانی شناخته شده هستند، کل مجموعه در بند شهر به تنهایی قرار ندارد و با ایجاد فضای سفید و مهآلود معلق، به مکان، هویتی کلی و نمادین میبخشد.
در حالیکه در آثار پرستو ابنعلی که در آن نیز از نوشتههایی استفاده شده که به واسطه نور ظاهر میشوند، جهان نوشتار متن منظره عکاسی شده را تحت تاثیر خود قرار میدهد و عملکرد فضایی آن را از بین میبرد و در پلان اول قرار میگیرد.
در این مجموعه ابنعلی از کلماتی فاقد معنی استفاده کرده که به جهان واژهساز مجازی طعنه میزند و این واژهها در بستر منظره ظاهر و غیب میشوند و به آن برچسبی الصاق میکنند. گویی در حال توضیح و معناکردن تصویر یا بخشی از آن هستند.
در آثار ابنعلی، فرم پیشتر از معنا میایستد. هرچند استفاده از زبان و گشودن باب «رویارویی» میان تصویر و کلام، آن را از لایه فرمی «منظره» به مثابه تصویر به سمت لایه فرمی «کلمه» میبرد. اما نه به دلیل معنا زدودگی از واژهها بلکه به دلیل رها کردن این رابطه در دایره صورت، معنای منسجمی از دل این ترکیب استخراج نمیشود. به واقع او قطعاتش را به لحاظ فرمی به پختگی رسانده اما به لحاظ معنای فرم، بازی کلمه و حضور و غیاب آن که مارا گاه با منظره تنها میگذارد، نه به خود کلمات و نه به منظره جانی برای تبادل و گفتگو نمیدهد.
عنوان این مجموعه «سرشت قلمرو» است که اگر بخواهیم از آن کمک بگیریم، عکسها را میتوان قلمرو و نوشتهها را سرشت آن دانست که خود در قالب کلماتی ساختگی آشکار و نهان میشوند، اما سرنخی از خود قلمرو به ما نمیدهند و «رویارویی» درون آن خاکستری و کم کنتراست است.
در سوی دیگر آثار هدیه جمشیدیان قراردارد که مسیری کاملا جداگانه را از دو مجموعه دیگر میپیماید، جمشیدیان آثار خود را در بستری جامعهشناسانه و با رویکرد روانشناسی خلق کرده و تقویت میکند. تصاویر جمشیدیان بیش از دو مجموعه قبلی بر عکاسی استوارند و تجربه بصری مستقل از گزاره نمایشگاه قرار میگیرد، هرچند توضیحات موجود در این متن و همچنین عنوان دو پهلوی «آب و آتش» که همزمان به تقابل دو عنصر متضاد و نام تفریحگاهی در تهران اشاره دارد، بر انسجام تصاویر میافزاید.
در این مجموعه جمشیدیان به عنوان یک عکاس مونث، از مردانی که به او هنگام کار متلک گفتهاند، دعوت کردهاست تا درمقابل دوربینش قرار بگیرند و تعاملی را شکل بدهند که به تولید یک تصویر انجامیده. او در بیشتر تصاویر سعی کردهاست دوربین را تا حد ممکن از قضاوت دور کند، هرچند نشانههای تصویری مانند فواره، تنه درخت و ساختمان نیمهکاره، از گوشه و کنار در قاب سرک میکشند.
در واقع او آدمهای درون قابها را از قضاوت خود کنار گذاشته و آن را متوجه بستر اجتماعی شکل دهنده رفتار میکند. او در این مجموعه تقابل زن(عکاس)، مرد(سوژه عکاسی) و محیط پیرامون را در قابهایی ساده جمع کرده و به تماشا گذاشتهاست.
در مجموعه جمشیدیان گاه منظرههایی خالی از انسان حضور دارند، فضاهایی از یک مکان تفریحی معمولی در هوای برفی، غروب و شب که خالی بودن و تهی معنادارشان به همان بستر اجتماعی نیمه برهوت اشاره میکند که سرد و پرورنده رذالتهای بیدلیل کوچک است.
مجموعه «رویارویی۱» که یکی از بخشهای آن در قالب نمایشگاهی که ذکر آن رفت، شرح داده شد. در مجموع به نگاههای گوناگون عکاسانی میپردازد که هریک به واسطه کارماده عکاسی آثار خود را درباره شهر آفریدهاند. شهرتهران در این مجموعه مکانی ازمحلیت عکاسان در نظرگرفته شده که آثارشان در برابر شهر و نگاه هنربان مجموعه از بیرون به روابط بین اجزای فردی، شهرتهران و عکاس به مثابه محمل بیان پرداختهاست. این نمایشگاه از معدود نمایشگاههایی است که درحوزه عکاسی از پشتیبانی نظری استوار بهره برده و مجموعه یکدستی را حاصل آوردهاست که کلیت و اجزای آن مکمل یکدیگر هستند و از نحوه برگزاری، گزینش گالری و انتخاب هنرمندان گرفته تا تک تک آثار مجموعه بیانگرا و انتقادی پیرامون شهر شکل دادهاست.
شایان ذکر است این نمایشگاه به طور همزمان در سه گالری، تم، نات و هپتا برگزار شده و سایر شرکت کنندگان در آن عبارتند از: مهسا بهدادی مهر، حمید حکاکی، پریسا گلشنی و کاترین ملکی نظری.