در باب پژوهش
نگاهی به نمایشگاه «نگاهی به دروازههای تهران قدیم»، کیانوش معتقدی موزه عکسخانه شهر
سایت تندیس- به قلم مریم روشنفکر
موزهها به مثابه مکانهایی برای ثبت و نگهداری میراث فرهنگی، جدا از توجه و حفاظت از بخشی از پیکره یک فرهنگ، وظیفه دارند از امکانات آن فرهنگ برای استعلای جامعه استفاده کنند. استعلایی که با ایجاد فعالیتهای هدفمند و برنامهریزی شده به دست میآید.
موزه عکسخانه شهر، موزهای کوچک و تخصصی در قلب شهر تهران است که گنجینهای از تاریخ عکاسی ایران را در خود نگهداری میکند. این موزه در سالی که گذشت، در کنار نمایشهای دائمی و موزهای از آثار گنجینه خود، نمایشگاههای هدفمندی را در جهت معرفی و بازخوانی تاریخ عکاسی ایران شکل دادهاست.
در نمایشگاه اخیر، مبحثی پژوهشی در حوزه تاریخ معماری و اجتماعی ایران با موضوع «دروازههای تهران» در معرض دید مخاطبین قرار گرفته است. در این مجموعه شماری از تصاویر به جا مانده از دروازههای شهر تهران به تماشا گذاشته شده و مجموعهای از نشستها پیرامون بررسی این المان شهرسازی قدیم ایران شکل گرفتهاست.
این مجموعه به اهتمام کیانوش معتقدی نویسنده و پژوهشگر حوزه هنرهای ایرانی-اسلامی شکل گرفتهاست. معتقدی مجموعه حاضر را که حاصل دو سال مطالعه کتابخانهای است در قالب یک کتاببه چاپ رسانده و در کنار آن به گردآوری تصاویر اهتمام ورزیده و آن را در نمایشگاه حاضر پیش چشم مخاطب قرار میدهد.
مهمترین نکته مستتر در این نمایشگاه نخست پیشینه پژوهشی آن است که علیالخصوص در حوزه عکاسی کمتر به آن بها داده شدهاست. در صورتی که عکس خود در جایگاه سند تصویری، یکی از مهمترین ابزارهای پژوهشی محسوب میگردد. و دوم تقویت نقش موزه در شکل دهی به پروژههایی این چنینی است.
بسترهای علمی-پژوهشی در حوزه هنرهای تجسمی، دارای فقر شایان توجهی هستند که رویکردهای اینچنینی موجب ترمیم آن خواهد شد. باید خاطر نشان کرد که برگزاری نمایشگاههایی با پشتوانه نظری و برخاسته از تحقیق و پژوهش، در حوزه کیوریتوریال جای میگیرند. در تعریف این واژه باید گفت عملی است در جهت ساماندهی، گزینش و بازخوانی اطلاعات و دستاوردهای فرهنگی که حاصل آن میتواند به یک نمایشگاه، کتاب یا مقاله منتهی گردد.
در مورد نمایشگاه حاضر، یک عنصر تاریخی در قالب یک سازه معماری مورد بررسی قرار گرفته و با گردآوری، مقایسه آماری و علمی در مورد آن میسر شدهاست. و همچنین ابعاد مختلف آن از عملکرد تا جایگاه فرهنگی اجتماعیاش، میتواند توسط محققین مورد نقد و بررسی قراربگیرد.
تهران که امروزه پایتخت ایران و یک کلانشهر محسوب میگردد، در روزگاری مورد بررسی واقع گشته که حدود آن توسط این دروازهها معین میگشته و هرکدام از آنان با توجه به نوع خاص تزئینات و ساخت و غیره، بیانگر بخشی از هویت شهری بودهاند.
تهران نخستین بار در زمان شاه تهماسب صفوی دارای برج و بارو و دروازه شد. از این زمان تا اواسط سلطنت ناصرالدینشاه، تهران دارای شش دروازه بودهاست که همزمان با جشن بیستمین سالگرد سلطنت ناصری، به دلیل گسترش جمعیت شهر، برنامه بازسازی آن اجرا و ارگ تهماسبی ویران شده، گستره جدیدی برای تهران معین میشود که دارای دوازده دروازه است، این دروازهها که اینک تقریبا اثری از آن یافت نمیشود عبارتند از: دروازه دولت، دروازه شمیران، دروازه دوشان تپه، دروازه دولاب، دروازه خراسان، دروازه شاه عبدالعظیم، دروازه غار، خانیآباد، گمرک، قزوین، باغ شاه و یوسف آباد.
همه این دروازهها به دستور رضاخان ویران شد و امروزه تنها اسناد تصویری آن به صورت عکس و گراوورهای سیاحان خارجی برای ما باقی ماندهاست.
کیانوش معتقدی در بخشی از کتاب خود درباره دروازهها میگوید: « فضاهای ورودی شهر یا همان دروازهها به لحاظ شکل کلی، ساختار معماری، تزئینات و کارکرد، موقعیتی ویژه و تاثیری نمادین بر ذهن شهروندان، سیاحان و مسافران داشتهاند.»
در واقع او بر جایگاه آن در صورتبندی زیباییشناسی و فرهنگ حاکمان زمان و مردم اشاره میکند و بر نقش نمادی این المان شهری در ارائه هویت فرهنگی شهر تاکید میورزد. نمادهایی که هجوم پرشتاب مدرنیته آن را زیر پاهای خود از بین بردهاست و اینک جز تصاویر از آن باقی نمانده تا اطلاعاتی در مورد مناسبات زمان خود در اختیار ما بگذارد.