پیکرههای جنبشی آرش فاتح در گالری ویستا
مرور گذشته و راههای جدید
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
تجربیات، آرش فاتح، طیف وسیعی از سؤالات و مسائل گوناگون مجسمهسازی را شامل میشود؛ از رابطهی حجم با فضا گرفته، تا نسبت بین مواد کار مختلف از چوب گرفته تا فلز، از نوع مواجههی هنرمند با حجم و میزان دستکاری در مادهی کار گرفته تا حتی شکل ارائه. آرش فاتح در طول چند سالهی گذشته، نشان داده که کموبیش با همهی این مسائل درگیر بوده و هست و هر بار و در هر نمایشگاه در پی پاسخی برای یک یا چند سؤال دربارهی مجسمهسازی میگردد. جدا از همهی اینها نام نمایشگاه اخیر او، «پدیدارشناسی روح»، علاوه بر ارجاع به نام کتاب مشهور هگل، فیلسوف شهیر آلمانی، در عینحال انگار ما را تشویق میکند تا این آثار را به عنوان پدیدارهایی از روح هنرمند هم ببینیم، یعنی آیا او بخشی از وجودشان را از طریق این آثار بر ما نمایان ساخته است؟
آثار نمایشگاه جدید در ویستا را میتوان به دو دستهی مشخص تقسیم کرد (هر چند که این تقسیمبندی بسیار کلی است و خود شامل تقسیمبندیهای کوچکتر هم میشود)؛ گروه اول، آثاری هستند که به شکل آشناتر (محافظهکارتر) بر روی پایه به نمایش درآمدهاند. گروه دوم اما بیانگر اشکال ارائه و نمایش متفاوتتری است؛ تعدادی بر روی زمین قرار گرفتهاند و گروهی از آثار به سقف آویخته شدهاند. یک نتیجهی کلی این دو شکل، در نحوهی رابطهی بین حجم و فضای اطرافش قابل تعبیر است؛ آثار به نمایش درآمده بر روی پایه، در مقابل آثار گروه دوم (که عمدتاً بزرگتر از آثار گروه اول هستند) در چارچوب مشخص پایهها محدود شدهاند، این در حالی است که آثار گروه دوم که بدون پایه به نمایش درآمدهاند، کموبیش به فضای اطرافشان دستاندازی کردهاند و رابطهی پیچیدهتری با فضای اطراف دارند. این موضوع یعنی رابطهی حجم با فضا، لااقل در نمایشگاه پیشین هنرمند در ویستا، مسألهی اصلی محسوب میشد و حالا به نظر میرسد که در کنار دیگر مسائل مورد توجه آرش فاتح کمی به حاشیه رفته است یا لااقل تعدد موضوعات این نمایشگاه باعث شده تا بیننده خود را با اشکال مختلفی از آثاری مواجه ببیند که هر کدام به یکی از معضلات یا پرسشهای مختلف مجسمهسازی ارجاع میدهند.
اما در کنار همهی اینها، واژهی «جنبشی» به شکل تأکیدی در عنوان نمایشگاه ذکر شده؛ بر این اساس به نظر میرسد که اهمیت جنبش یا حرکت این مجسمهها برای هنرمند واجد اهمیت بوده باشد، نکتهای که در لااقل یکی دو اثر نمایشگاه مورد تأکید قرار گرفته. با اینحال به سختی بتوان آن را به همهی آثار نمایشگاه بسط داد. پس اگر ذکر «جنبشی» در عنوان نمایشگاه نشان از تأکید بر این ویژگی دارد، آیا این اشاره از بیننده میخواهد تا با آثار بازی کرده و آنها راه جنبش وادارد؟ در بخشی عمدهای از آثار این امکان محقق نمیشود، نیمی از آثار که بر روی زمین قرار گرفته و بیننده دسترس چندانی به آنها ندارد و تعدادی نیز بر روی پایه نمایش داده شدهاند. پایهی مجسمهها مانع از نزدیک شدن بیننده به آنها میشود و او را از دست زدن به آثار بر حذر میدارد (چون پایه به عنوان یک شکل سنتی ارائهی قدیمی عمدتاً مانع فاصلهای مابین بیننده و مجسمه ایجاد میکند). پس هر چند عنوان جنبشی از یک طرف بر رابطهی اثر و فضا اشاره دارد، در عینحال نسبتی میان بیننده و مجسمه را هم نشان میدهد، رابطهای که احتمالاً قرار بوده فراتر از نسبت سادهی اثر قابل دیدن و بیننده بوده و بیننده بیشتر با آثار درگیر شود، چنانچه در نمایشگاه پیشین این هنرمند در ویستا رابطهی بیننده با حجم کاملاً تغییر کرده تا آنجا که حجم فضای دور و اطراف بیننده را اشغال کرده و او را در بر میگرفت.
به نظر میرسد که دامنهی علاقهمندی و دغدغههای آرش فاتح با مسائل و پرسشهای مختلف مجسمهسازی وسیع و فراوان است و به ترتیب در نمایشگاه اخیرش، طیف وسیعی از این پرسشها و مسائل به شکل مجسمههای گوناگون به نمایش درآمدهاند که هنرمند از طریقشان به سراغ یک یا چند پرسش بنیادین رفته است. بر این اساس به نظر میرسد که با یکی از جدیترین مجسمهسازان جدید مواجهایم، ولی از سوی دیگر کثرت فکرها و دغدغهها تمرکز نمایشگاه اخیرش، «پدیدارشناسی روح»، را گرفته. به نظر میرسد که آرش فاتح در این نمایشگاه و با این مجموعه از آثار فرصتی یافته تا دغدغهها و مسائل گوناگوناش را مرور کند و راههای ممکن و جدیدتری را بیابد. شاید در نمایشگاههای بعدی، شاهد رخدادهایی تازه در آثارش باشیم.
نقد نمایشگاههای قبل به قلم حافظ روحانی یرا اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مجسمههای امیر خشنودی، این دل مجنون در گالری سهراب
نمایشگاه آثار امیر خوشنودی، با عنوان «این دل مجنون» در سهراب احساس سخنان تکراری بر زبان میآورد سایت تندیس به قلم حافظ روحانی آثار امیر خوشنودی، در مضمون فاقد پیچیدگی است؛ لااقل در هنر معاصر که صراحت در بیان مضمون به کرات دیده شده و حتی مورد تأیید است، این ویژگی یک امتیاز محسوب میشود. بیننده با تماشای آثار او کموبیش به سرعت مضمون و حتی معنی را درمییابد، متوجه کارکرد فرم و نسبت آن با مضمون شده و ویژگی […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
تضادها و تعارضها در نقاشیهای ندا راهی با عنوان حق به شهر
نمایشگاه آثار ندا راهی، تحت عنوان «حق به شهر» در گالری خط سفید تضادها و تعارضها سایت تندیس به قلم حافظ روحانی هر چند در نوشتهی نمایشگاه آثار ندا راهی در خط سفید تحت عنوان «حق به شهر»، به قلم هادی مؤمنی بیشتر بر وجه انتزاعی آثار او و تقابلشان با تنها عنصر بصری عینی یعنی اگزوز تأکید شده و مؤمنی از طریق تأکید بر این تقابل مابین نقاشی انتزاعی و نقاشی فیگوراتیو در تلاش بوده تا آثار این هنرمند […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
پرونده نقد نمایشگاههای سال ۹۶ به قلم حافظ روحانی
حافظ روحانی منتقد، مترجم و روزنامهنگار حوزه تجسمی و سینما است. او با بیش از ده سال سابقه همکاری با روزنامه ها و مجلات معتبری چون روزنامه شرق، روزنامه اعتماد، روزنامه وقایع اتفاقیه، مجله تندیس و… بیش از سه سال است که با سایت تندیس همکاری میکند و متخصص در زمینه تحلیل و نقد هنرمندان حوزه تجسمی به شمار میآید. همچنین به مدت دو سال و نیم به عنوان منتقد در برنامه هنرنامه شبکه چهار سیما همکاری داشته است.