کارا واکر[1] -زاده ۲۶ نوامبر ۱۹۶۹- نقاش، سیلوئتیست، چاپگر، هنرمند اینستالیشن، فیلمساز و پروفسور معاصر آمریکایی است که نژاد، جنسیت، خشونت و هویت را در آثار خود بررسی مینماید. وی بیشتر به خاطر آثاری با خطوط سیاه بر کاغذ برش داده شده بهاندازه اتاقش شناخته شده است. واکر در سال 1997 در سن 28 سالگی بورسیه مک آرتور دریافت کرد و یکی از جوانترین دریافتکنندگان این جایزه شد. او از سال 2015، کرسی تپر در هنرهای تجسمی در دانشکده هنر میسون گراس، دانشگاه راتگرز را در اختیار دارد. واکر بهعنوان یکی از برجستهترین و تحسینشدهترین هنرمندان سیاهپوست آمریکایی شناخته میشود.
واکر در سال 1969 در استاکتون، کالیفرنیا به دنیا آمد. پدرش، لری واکر، نقاش و استاد دانشگاه بود. مادرش گوندولین هم دستیار اداری بود. وقتی واکر 13 ساله بود، پدرش سمتی را در دانشگاه ایالتی جورجیا پذیرفت. آنها در شهر کوه سنگی ساکن شدند. واکر در دبیرستان جدیدش به یاد میآورد: «من را سیاهپوست صدا میکردند، به من گفتند که شبیه میمون هستم و من نمیدانستم این یک اتهام است» به «یانکی» بودن متهم شدهام.
واکر مدرک کارشناسی خود را از کالج هنر آتلانتا در سال 1991 و کارشناسی ارشد خود را از دانشکده طراحی رود آیلند در سال 1994 دریافت کرد. واکر در سالهای ابتدایی دانشگاه، از پرداختن به نژاد در رویکرد آثارش ناراحت بود و میترسید، زیرا نگران بود که بهعنوان امری «معمولی» یا «بدیهی» تلقی شود. بااینحال، او هنگام حضور در مدرسه طراحی رود آیلند برای کارشناسی ارشد خود، شروع به معرفی نژاد در هنر خود نمود.
کارا واکر بیشتر بابت نقاشیهای پانورامای خود از شبحهای کاغذی برشخورده، معمولاً چهرههای سیاه روی دیوارِ سفید که تاریخ بردهداری و نژادپرستی آمریکا را از طریق تصاویر خشونتآمیز و ناراحتکننده نمایش میدهد، شناخته میشود. او همچنین آثار گواش، آبرنگ، انیمیشن ویدیویی، عروسکهای سایه، طرحهای «فانوس جادویی» و همچنین مجسمههایی در مقیاس بزرگ همانند نمایشگاه عمومی بلندپروازانهاش با عنوان «ظرافت، یا کودک شیرین شگفتانگیز»[2] خلق نموده است. ادای احترام به صنعتگران بیمزد و زحمتکشی که طعم شیرین ما را از مزارع نیشکر تا آشپزخانههای دنیای مدرن به مناسبت تخریب کارخانه تصفیه شکر دومینو اصلاحکردهاند». این چیدمان شامل یک پیکره ابوالهول زن به طول تقریبی 75 فوت و ارتفاع 35 فوت بود که در کنار آن آرایشی متشکل از پانزده مجسمه مرد جوان در اندازه واقعی به نام خدمه وجود داشت. ابوالهول که دارای سر و ویژگیهای کهنالگوی مامی بود، با پوشاندن هستهای از بلوکهای ماشینی از پلی استایرن با 80 تن شکر سفید اهداشده توسط «Domino Foods» ساخته شد. پانزده مهماندار مرد از مجسمههای نژادپرستانهای که واکر که بهصورت آنلاین خریداری نموده بود، الگوبرداری شدند. پنج مورد از شکر جامد ساخته شده بودند و ده مورد دیگر مجسمههای رزینی بودند که با شیره پوشانده شده بودند. پانزده مهماندار، 60 اینچ قد و هرکدام بین 300 تا 500 پوند وزن داشتند. کارخانه و آثار هنری پس از بسته شدن نمایشگاه در جولای 2014، همانطور که قبلاً برنامهریزی شده بود، تخریب شدند.
شبحهای سیاهوسفید با واقعیتهای تاریخ روبرو میشوند و درعینحال وی از کلیشههای دوران بردهداری برای ارتباط با دغدغههای مداوم امروزی بهره میبرد. کاوش او در زمینهی نژادپرستی آمریکایی را میتوان در مورد سایر کشورها و فرهنگها در ارتباط با روابط بین نژاد و جنسیت به کار برد و همچنین قدرت هنر را در سرپیچی از قراردادها به ما یادآوری مینماید.
وی برای اولین بار در سال ۱۹۹۴ دنیای هنر را با نقاشی دیواری خود با عنوان «رفته»، عاشقانه تاریخی یک جنگ داخلی که بین پاهای تاریک یک زن سیاهپوست جوان و قلبش رخ میدهد، موردتوجه قرار داد. این نقاشی دیواری که بهسرعت مورد استقبال قرار گرفت شبح کاغذی برش خورده، فضای پیش از جنگ آمریکا که مملو از جنسیت و بردهداری را نشان میدهد. در سن 28 سالگی، او دومین فرد جوان دریافتکننده کمکهزینه «نابغه» بنیاد جان دی و کاترین تی مک آرتور شد، که پس از دیوید استوارتِ مشهور، نفر دوم شد.
تصاویر شبح مانند واکر برای ایجاد پل در فرهنگ ناتمام عامه مردم در پیش از جنگ جنوبی آمریکا کارکرد دارد و مسائل هویتی و جنسیتی را بهویژه برای زنان آفریقایی-آمریکایی مطرح مینماید. واکر از تصاویر کتابهای درسی تاریخی استفاده میکند تا نشان دهد چگونه آمریکاییهای آفریقاییتبارِ بردهدار در دوران پیش از جنگ جنوبی آمریکا به تصویر کشیده شدهاند. تصاویر سیلوئت معمولاً یک سنت معمول در تاریخ هنر آمریکا بود. اغلب برای پرترههای خانوادگی و تصاویر کتاب استفاده میشد. واکر این سنت پرتره را ادامه داد اما از آنها برای خلق شخصیتها در دنیایی کابوسوار استفاده کرد، دنیایی که وحشیگری نژادپرستی و نابرابری آمریکایی را آشکار میکند.
واکر از قطعات شوم و تیز مناظر جنوب، مانند درختان خزه اسپانیایی و یک ماه غول پیکر که توسط ابرهای دراماتیک پوشیده شده است، استفاده مینماید. این تصاویر بیننده را احاطه کرده و فضایی دایرهای شکل و کلاستروفوبیک ایجاد میکنند. این قالب دایرهای ادای احترام به هنر دیگری به نام نقاشی تاریخی 360 درجه یا سیکلوراما است.
برخی از تصاویر او گروتسک هستند. برای مثال، در «نبرد آتلانتا» یک مرد سفیدپوست، احتمالاً یک سرباز جنوبی، در حال تجاوز به دختری سیاهپوست است درحالیکه برادرش شوکه شده و تماشا میکند. یک کودک سفیدپوست میخواهد شمشیر خود را در نواحی از بدن زن سیاهپوست که تقریباً لینچ شده فروکند و غلام سیاهپوستی اشکهایش بر سر یک پسر نوجوان سفیدپوست میبارد. استفاده از کلیشههای فیزیکی مانند نمایههای صافتر، لبهای بزرگتر، بینی صافتر و موهای بلندتر به بیننده کمک میکند تا فوراً سوژههای سیاه را از سوژههای سفید تشخیص دهد. واکر نابرابریها و بدرفتاری آمریکاییهای آفریقاییتبار توسط همتایان سفیدپوست آنها را به تصویر میکشد. بینندگان موزه استودیو در هارلم با دیدن نمایشگاه او شوکه و وحشتزده به نظر میرسیدند. تلما گلدن، متصدی ارشد موزه، گفت که «واکر در طول زندگی حرفهای خود، نحوه نگرش و درک ما از تاریخ آمریکا را به چالش کشیده و تغییر داده است. کار او تحریکآمیز، ازنظر احساسی پیچیده، درعینحال فوقالعاده زیبا و ازنظر فکری متقاعدکننده است.»
نمایشگاه بزرگ نظرسنجی واکر، کارا واکر: مکمل من، دشمن من، سرکوبگر من، عشق من، توسط مرکز هنری کارا واکر[3] در مینیاپولیس سازماندهی شد و در فوریه 2007 به نمایش درآمد.
در سال 2016، واکر «کشتار بیگناهان آنها ممکن است گناهکار باشند» را فاش کرد. در این نقاشی، واکر یک زن آفریقایی آمریکایی را به تصویر میکشد که یک نوزاد را با یک داس کوچک برش میدهد. تأثیر این جزئیات مربوط به مارگارت گارنر بود، فرد بردهای که دخترش را کشت تا از بازگشت فرزندش به بردگی جلوگیری کند.
در سال 2019، واکر اثر «Fons Americanus»، پنجمین کمیسیون سالانه هیوندای را در تالار توربین تیت مدرن نصب کرد. این فواره، با اندازه 4 متر حاوی نقوش تمثیلی است که به تاریخ آفریقا، آمریکا و اروپا، بهویژه مربوط به تجارت برده در اقیانوس اطلس، اشاره دارد. نائومی ریا در آرت نیوز در نقدی از این اثر خاطرنشان کرد : «این قطعه بهقدری مملو از منابع هنری-تاریخی و فرهنگی است که میتوانید یک دوره کامل تاریخ کالج را بدون ترک توربین هال تدریس کنید». همچنین – به دلیل فواره آب- اثر هنری بزرگ را میتوان در تالار توربین هم دید و هم شنید. این چیدمان درعینحال نوعی بنای یادبود عمومی است که تا حدی از بنای یادبود ویکتوریا در مقابل کاخ باکینگهام الهام گرفته شده است. در سال 2019، زادی اسمیت، نویسنده مشهور، چیزی در مورد بناهای تاریخی عمومی مشاهده کرد که واکر در «Fons Americanus» بررسی مینماید: «ساختمانهای تاریخی ازخودراضی هستند؛ آنها بر گذشته مهر میگذارند، ما را از ترس رها میکنند. برای واکر، ترس یک موتور است؛ منجرمی شود ویرانههایی را که نباید به آنها بازگردیم و نمیخواهیم دوباره بسازیم را به خاطر بسپاریم و بهدرستی از آنها بترسیم».
یکی از آثار واکر با عنوان طولانی «قوس اخلاقی تاریخ که بهطور ایدئال به سمت عدالت خم میشود، اما بهمحض اینکه به سمت بربریت، سادیسم و هرجومرج بیبندوباری میرسد خم نمیشود» باعث بحثوجدل در میان کارمندان کتابخانه عمومی نیوآرک شد که حضور آن در اتاق مطالعه را مناسب نمیدیدند و زیر سؤال میبردند. این اثر شامل تصاویری از کوکلاکس کلان همراه با یک صلیب سوزان، یک زن سیاهپوست برهنه در حال سقوط یک مرد سفیدپوست و باراک اوباما میشد. این قطعه در دسامبر 2012 پوشانده اما حذف نشد. پس از بحث و گفتگو بین کارمندان و معتمدین، کار مجدداً به نمایش درآمد. در مارس 2013 واکر از کتابخانه عمومی نیوجرسی نیوآرک بازدید کرد تا درباره این کار بحث و گفتگو نماید. واکر در مورد محتوای اثر، ازجمله نژادپرستی، هویت و استفاده او از شخصیتهای «قهرمانی» مانند اوباما صحبت کرد. واکر پرسید: آیا این کهنالگوها تاریخ را فرو میریزند؟ آنها قرار است گفتگو را گسترش دهند، اما اغلب آن را دچار اضمحلال و سقوط میکنند.
در سال 1999 در مستند «من جهان را خواهم ساخت»، هنرمند آفریقایی-آمریکایی، بتی سار، آثار کارا واکر را به دلیل نمایش «شورشگرانه و منفی» از کلیشههای سیاهپوست و افراد برده شده، موردانتقاد قرار داد. سار این هنرمند را متهم کرد که از «ایجاد هنر سفید» لذت میبرد. در سال 1997 سار به 200 همکار هنرمند و سیاستمدار ایمیل زد تا نگرانیهای خود را در مورد استفاده واکر از تصاویر نژادپرستانه و جنسیتی و استقبال مثبت از آن در دنیای هنر بیان کند. این توجه به عملکرد واکر منجر به سمپوزیومی در سال 1998 در دانشگاه هاروارد با عنوان «جوک را تغییر دهید و اسارت را از بین ببرید» شد، کنفرانس دانشگاه هاروارد تصاویر نژادپرستانه آثار واکر را مورد بحث و گفتگو قرار داد.
قسمتهای قبل از این پرونده را اینجا بخوانید:
قسمت اول | آمی شرالد ، آنچه در تاریخ هنر از چهرهنگاری سیاهپوستان نمیبینید
قسمت دوم | سونیا کلارک : من مدعی جایگاه خود در زنجیره هنر هستم
قسمت سوم | ساندرا بروستر، میراث حضور و آنچه در تغییر مکان، بر هویت تأثیر میگذارد
قسمت چهارم | تویین اوجیه اودوتولا از درخشان ترین ستارههای نسل هنرمندان جوان
قسمت پنجم | میکالین توماس، تعاریف رایج زیبایی را به چالش میکشد
قسمت ششم | وانگجی موتو هنرمندی که کلیشه را به موضوع کارش تبدیل میکند
قسمت هفتم: جنیفر پکر: هر چشم بستهای خواب نیست
[1]– Kara Elizabeth Walker
[2] – A Subtlety, or the Marvelous Sugar Baby
[3] – The Walker Art Center