نگاهی به آثار اکرم سرتختی و موج هنرمندان نائیو یا خودآموخته
گالری ثالث
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
چندی است که موج هنرمندان نائیو یا خود آموخته در گالریهای تهران دیده میشود. و جالب توجه اینکه تعدادی از این هنرمندان در عرصه بیناللمللی هم عرض اندام میکنند. هفته گذشته به تماشای اثار اکرم سر تختی هنرمند اهل شهر ری در گالری ثالث رفتیم. هنرمندی که خود میگوید درپنجاه سالگی هنر حرفهای را اغاز کرده و هنرمندی بیناللمللی شده است و به حق زمانی که کارنامه پانزده ساله وی را بررسی میکنیم این ادعا را باید بپذیریم. او در موزه هنرهای نائیو درپاریس و گالریهای سوئیس، هلند، گالری طراحان آزاد و خانه هنرمندان و بسیاری از مراکز معتبر تجسمی نمایش داشته است.
هنرمندان خود آموخته نامی است که جامعه امروز به این گونه از آفرینشگران داده است و درتعریف آنانی که در دایره متعارف هنر نمیگنجند، خود آموخته گفتهاند. اینان خارج از شمول ره یافتههای اکادمیک و طبقه بندی شده قرار گرفتهاند. اما باید گفت اصلیترین امکان تجلی هنر مگر در خلاقیت آن نیست. پس چگونه است که خود آموختگی مرزی است برای تمایز تعدادی از هنرمندان.
در تاریخ ھنر اروپا، تا اوایل قرن بیستم، به راحتی، ھنر آفریقا، ھنر بومیان استرالیا و آمریکا را ھنر خنثی یا ھنر وحشیان مینامیدند؛ ھنر خاورمیانه را ھم تزیینی (دکوراتیو) و ھنر خاور دور را غیرطبیعی میدانستند. در اوایل قرن بیستم ھنرمندان نقاش در شناخت و معرفی کارھای ھنری قارهھا و کشورھای دیگر پیشقدم شدند. کلود مونه اتاقھای خانه خود را در شورنی (با فاصلهی یک ساعت و نیم تا پاریس) با کارھای ژاپنی پوشاند (که امروز ھم ھست) گوگن و ماتیس به ھنر شمال آفریقا و ایران و کامبوج، و پیکاسو، براک، درن، برانکوزی و جاکومتی به ھنر آفریقا توجه کردند و حتی سعی در تقلید از آنھا نمودند. پیکاسو، ھانری روسو را به جامعه ھنری معرفی کرد. روسو تمام عمر مامور گرفتن عوارض جاده در اطراف پاریس بود و سالھا پس از بازنشستگی بالاخره اجازهی کپی کردن از نقاشیھای لوور را به دست آورد و در دوران کوتاه عمر ھنری خود کارھایی ساخت که اکنون در کنار کارھای بزرگان دیگر در موزهھای دنیاست. در غرب کارھای ھانری روسو (فرانسوی)، آدولف دلفلای (سوییسی)، گرانما موزز (آمریکایی) و آلفرد والیس (انگلیسی) را زیر عنوان ھنر ناییو قرار میدھند. برای اولین بار در زاگرب (کروشیا؛ قسمتی از یوگسلاوی سابق) موزه ھنرھای ناییو در ۱۹۵۲ افتتاح شد و در ۱۹۷۵ موزه برن، چھل و پنج سال پس از مرگ آدولف دلفلای، کارھای او را از تیمارستان جمع آوری کرد. در سایر کشورھا، آثار بعضی از ھنرمندان خودآموخته سالھا پس از مرگشان، وارد معرکه ھنر و ھنربازی میشوند.
عقبه و پیش انگاشت دریافت ما از این جنس از هنر به تعابیر هنرمندان مدرنیستی چون ژان دو بوفه باز میگردد. وی برای بار نخست این هنر را هنر خام نامید هنری که در حیطه ارایه انسانهای آموزش ندیده است. برای فهم تعریف او باید این نکته را توضیح دهم.
تاریخ و هنر را در جمع، مرکزیت اعتباری هنرمعاصر میدانند. باید تفسیر تاریخ و هنر از دیدگاهی مدرن را بدانیم تا نقطه نظر این هنرمندان از تعریف هنر خام و یا هنرمند خود آموخته را متوجه شویم. در سالهای ابتدای قرن بیستم تعریف هنر از جریان تصویر توصیفی واقع گرایانه عبور میکند و معتقد است که زیبایی باید بطور خالص انسان را متاثر کند. و هرچیز که عین به عین تصویر شود ما را از لذت فهم فرمهای خالص طبیعت دور میکند. بطور مثال برای درک رنگ به عنوان یک پدیده مخلوق خداوند باید آن را بطور خالص نشان داد، نه در شمایل یک گل چرا که تصویر گل باعث انحراف فهم جدی رنگ و مفاهیم مجرد و اصیل خلقت میگردد. اینجاست که هنر خام نام گذاری میشود. و در واقع این جریان کوشش کرد تا دروازههایی تازه به هنری جدید بگشاید.
گر چه این مسئله که چگونه زیبایی در این آثار صورت بندی و قضاوت میشوند همیشه مورد شک بود. اما امروزه ما با دیدن آثار هنرمندان هنرخام نوعی لطافت و زیبایی را دریافت میکنیم که درهنر کودکان به عنوان موجوداتی معصوم هم قابل در یافت است.
میتوان گفت که نگاه هر فرد در انتقال به دست او و بازتاب آن در تصاویر بازنمایی شده، دریافت مستقیم از فیلتر رویاها و جهان متعالی آن فرد است. در دیدار از اثار اکرم سر تختی مخاطب با چند نوع نا همخوانی نسبت به جهان پیرامون خود مواجه میشود.
ابعاد و تناسبات حیوانات و گیاهان بسیار متفاوت از جهان واقعی است. چرا که هنرمند به سادگی آن چیزی را تصویر میکند که خود آنرا تبیین کرده تصویر طاووس از منظر نقاش اعتبارش را از آرزوی پرواز در یافت میکند پس آنرا در زمینهای آبی نقش میکند پرندهای که در آرزوی پرواز زیبا میگردد از نظر هنرمند طاووس است. اگر کمی دقت کنیم بسیاری از تصاویر دارای روایتی هستند همچون کتاب داستانهای کودکان هنگامی که مادری با شال رنگین کمان کار میشود اوج احساس هنرمند از زنی است که او را پرورانده. زنی که قصههای بسیاری برای فرزند خود بازگو نموده و جهان معنا را در مسیر زندگی فرزندش شکل داده است. ایا امروز این مسیر دریافتها و سنتها در معرض خطر نیستند؟ آیا مادران کماکان قصه میگویند؟ ارتباط نقاش با جهان ساده و بیآلایش درونی، وی را به شعف وا میدارد و حاصل این شادی نمایش درخشان نورها در قالب سطوح است. آنچه در این هنرمندان تجلی مییابد امکان تجلی خیال بدون محاسبه و ترس از قضاوت است مگر شرایط بروز حقیقت چیست؟ این بی پروایی در انتخاب کار ماده، متریال و ابعاد نقاشیها به وضوح دیده میشود. در گفتگو با هنرمند وی رنگ آبی و سیاه را رنگهای مورد علاقه خود میدانست. راز آلودگی سیاه و معنویت آبی همگی نشان از بازتاب ادراک عمیق او از جهان داشت.
زنی سالخورده که با تلاشی وصف نا پذیر در میان گالری نشسته بود و بدون توجه به موقعیت زمان و مکان کماکان نقاشی میکرد. در رفتار او آنچه ما هنر مینامیم بسیار بیاهمیت بود خارج از تمام محاسبات به جهان هنر زمینی آمده بود تا عظمت زیبایی هستی بیکران را در قصههای تصویریش باز گو کند.
نقد نمایشگاههای قبل به قلم جاوید رمضانی را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
پرسههای شبانه هنرمند، نقدی بر نمایشگاه حمیدرضا امامی
نقدی بر نمایشگاه حمیدرضا امامی در گالری اُ نمایشگاه نقاشی «اینجا خانه من است» سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی در نخستین روز کاری گالریهای تهران، جمعه بعد از ظهر به دیدن آثار حمیدرضا امامی نقاش مشهدی و فارق التحصیل دانشکده هنرهای زیبای تهران رفتهایم. امامی متولد ۱۳۵۲ و مدرس نقاشی است. وی هفت نمایشگاه انفرادی در کارنامه خود دارد. امامی در بیانیه نمایشگاهش آثارش را حاصل پرسه زنیهای محیط زیستی پیرامون خود میداند و تجربه زیستهای از منظر نگاهی […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
پرونده نقد نمایشگاههای سال ۹۶ به قلم جاوید رمضانی
جاوید رمضانی مدیر سایت آوام مگ، مدرس، منتقد، مولف، هنربان و هنرمند تجسمی است، او با سابقهای بالغ بر سی سال در حوزه هنر و بیش از ۵۰ نمایشگاه گروهی و ۲۵ نمایشگاه انفرادی در سرتاسر ایران و جهان، اینک به مدت هشت سال است که مدیریت سایت خبری هنری را در دست دارد. او همچنین موسس گروه هنری آوام و زیر شاخههای آن است. در کنار اینها سردبیر منتقدین برنامه هنرنامه ویژه نقد هنرهای تجسمی در شبکه چهار سیما نیز میباشد.