نامه ماه فروردین | بهار ۹۷ و آغاز رفتن‌ها

نامه ماه فروردین | بهار ۹۷ و آغاز رفتن‌ها
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی


بهاری داری ازوی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
آید برد باد خزان چو هنگام

نامه ماه فروردین محمد ابراهیم جعفری
بهار نود و هفت اغاز گردید. اما غمناک
خبر مرگ ابراهیم جعفری نقاش مدرس، شاعر نه آن اتفاق معمول مرگ است که برای مردی رخ می‌دهد. که در روزگار ما این مرگ در بهار معنایی مثالی دارد. ابراهیم جعفری آدم بهار بود امید می‌داد و انسان را به حرکت وا می‌داشت. در اصفهان دانشجو بودم وی از استادانی بود که مرتب برای تدریس می‌آمد و با اینکه مسئولیت گروه نقاشی را داشت ولی برای ما دانشجویان دانشگاه هنر که در اصفهان درس می‌خواندیم وقت می‌گذاشت. کمتر استادی مرتب می‌آمد. همه چند ترم می‌آمدند و خسته می‌شدند. یادم هست مرحوم روحبخش، استاد عزیزم زنده یاد جواد حمیدی، نقاش خوب حمید پازوکی، استاد بهمن بروجنی واستاد حسینی … همگی آمدند. اما جعفری عجیب برای ما دانشجویان دانشکده پردیس حال و هوایی دیگر داشت شعر می‌خواند و شلوغی و شور داشت نمی‌گذاشت در فاده‌های کافکایی دوران دانشجویی فرو رویم، یادم هست می‌گفت کارها باید هویت داشته باشند. به نقوش اطراف نگاه کنید همیشه گلیم و سفال و حال وهوای ایرانی برای مدل می‌چید. در یادبودش آیدین اغداشلو چه زیبا گفت که مرسوم است در یادبود درگذشته از نیکی او تنها یاد می‌کنند اما در مورد جعفری کسی خاطره بدی نداشت. همه جز شور و عشق و نیکی از او ندیدند. و در روزگار هل دادن‌ها و فحاشی‌ها و رقابت سخت رفتار جعفری افقی بلند داشت، افقی به وسعت ابرهای بارانی این روزها.
اشاره به این افق بلند آخرین درس معلم فقید ما بود، از این روست که این را پیامی برای خود دانستم، گویا ما باید صبورتر باشیم. خبر غمناک دیگر گران شدن کاغذ در بازار نشراست که این خود ضربه سهمگینی به بدنه نشریات تجمسمی است. این اتفاق در کنار عدم حمایت‌های ارگانهای متولی فرهنگ و هنر همچون ارشاد و شهرداری از این نشریات، نفس‌های آنان را به شماره انداخته است. فعالیت‌های بخش خصوصی در حوزه تجسمی با قدرت زیادی در جریان است ولی اساس اقتصاد آنچنان دچار چالش شده که این تحرکات تنها ظاهر را آراسته کرده‌اند. اکثر سرمایه گذاران بخش خصوصی هنر را امر واجبی برای زیستن خود نمی‌دانند و رویکرد لوکس و اقتصادی را در این مقوله پی می‌گیرند. هیچکس به نشریات و منتقدان و محققان این حوزه که در واقع شکل دهنده اصلی مواد خام هستند توجه نمی‌کند گویا هنرتنها کالا است و با ایجاد فروشگاه‌های بزرگ به نام گالری در تعداد زیاد و سقف‌های بلند
همراه با تحرکات خبری در داخل و خارج و یونتهای پر سروصدا مفهومی به خودی خود زاده می‌شود.
خبر دیگر این روزها تغییر متولیان حوزه تجسمی در ارشاد است که پس از سال‌ها سرو کله زدن با انجمن‌ها اخبار خوبی دال بر حمایت این متولیان از انجمن‌ها شنیده می‌شد که امیدوارم به حاق فراموشی نرود و کماکان این وعده‌ها عملی گردد.