گفتگو با نرگس سلیمان زاده مدیر آموزشگاه سکو
در آستانه فصل تابستان و اوجگیری فعالیتهای موسسات آموزشی هنر هستیم. چندی است در میان این موسسات متعدد نام «سکو» را به کرات و در حیطه فعالیتهای مختلف هنری میشنویم که آخرین آن خبر برگزاری نمایشگاه نقاشیهای رضا بابک، پیشکسوت «بازیگری» در آموزشگاه سکو بوده است. به این بهانه ها سایت تندیس گفتگویی داشته است با خانم نرگس سلیمانزاده،مدیر و موسس جوان این آموزشگاه درباره چگونگی فعالیت هایشان در فضای آموزشی هنرهای تجسمی که در ادامه می خوانید:
- آموزشگاه شما چه مدت است که فعالیت خود را شروع کرده است؟
مردادامسال مدت یکسال میشود که آموزشگاه فعالیت میکند.
- از نظر اقتصادی وضعیت شما به چه صورت است؟ آیا آموزشگاه گردش مالی لازم را دارد؟
نمیتوان گفت که سود مالی زیادی دارد. اما خود من هم در سال اول و دوم به سود مالی فکر نمیکنم.
- پس بنظر خودتان پیشرفت خوبی داشتهاید. البته آموزشگاه سکو توانسته اسم خود را به خوبی مطرح کند و اینکه به لحاظ کیفی هم باید این مسئله در برابر آموزشگاه های قدیمیتر بررسی شود.
ما یکسری آسیبشناسی در مورد فعالیتهایی که دیگر مراکز به آنها توجه نکردهاند، انجام دادیم مانند دورههای کیوریتوری که در آنها به خروجی فکر میکنیم. برای من خروجی کلاسها بسیار مهم هستند و صرفا برگزاری دوره اهمیت ندارد. نکته مهم برای من فعالیت شاگردان پس از دوره هست که حداقل بتوانیم مسیر را برایشان روشن کنیم تا با چیزی که قرار است با آن مواجه شوند آشنایی پیدا کنند.من سعی میکنم عرصه فعالیت را برای هنرجویان باز کنم و در این مسیر از اساتید هم کمک میگیریم.
- در حقیقت شما به دیگر آموزشگاهها پیشنهاد میکنید هنرجویانشان را همراهی کنند و به نتیجه برسانند.
بله، دقیقا. وقتی کسی به ما مراجعه میکند انتظار حمایت دارد نه صرفا گذراندن یک دوره. مشکل اصلی این است که افراد با وجود داشتن آگاهی و معلومات زیاد نمیتوانند خود را مدیریت کنند. باوجود سالها سابقه فعالیت نمیدانند از کجا شروع کنند و چگونه مسیر را طی کنند. باید با اینکه چگونه اهداف خود را انتخاب کنند آشنا شوند و تجربه دیگران در اختیارشان قرار گیرد.
- آیا فکر نمیکنید این مسئله در قالب برندینگ هنرمند و مسیر رشد اجتماعیاش یک مسئله جدی و فنی است و با مسئله آموزش بسیار تفاوت دارد؟
ما در عصر فنآوری زندگی میکنیم و نمیتوانیم بگوییم هنرمند به صرف هنرمند بودن باید فقط در آتلیه مشغول به تولید اثر باشد.
- هدف من از این پرسش این است که موسسه شما یک آموزشگاه است یا یک شرکت تبلیغاتی؟
به هیچ وجه کار تبلیغاتی مورد نظر من نیست بیشتر کوشش میکنم با طرح و بررسی امکانات گوناگون اعم از شیوههای آموزش و ارائه آثار و کمک به هنرجویان در جهت برقراری ارتباطات اجتماعی با مخاطبین خود به آنها کمکهای لازم را ارائه بدهم، در ضمن تلاش میکنم با برگزاری کلاسهایی در زمینه فلسفه هنر، تاریخ هنر و کارگاه فلسفه و دیگر حوزههای آموزشی به فعالیت های خود تنوع و گسترش بیشتری بدهیم.
- فکر نمیکنم از اینگونه دورهها استقبال چندانی بشود و به عنوان مثال کارگاه طراحی مخاطب بیشتری داشته باشد.
از کارگاه فلسفه استقبال خوبی شده است که بصورت دیالوگ است و در آن دو استاد حضور دارند و کارگاه بصورت پویا است و بین اساتید با شاگردان دیالوگ برقرار میشود. کارگاه بدین صورت نیست که فقط استاد صحبت کند و شاگردان یاداشت برداری کنند.
- زمینه متد کارگاه فلسفه شمااز کجا میآید، در حوزه فلسفه در دنیا ما درسگفتار و یا تدریس داریم. آیا این متد ابداعی شماست؟
ما یک دوره کلاسهای تاریخ هنر داشتیم که هنوز هم برگزار میشود. که در ابتدا استقبال خوبی از آن شد اما بعد از یک مدت استقبال کم شد. برای خود من هم سنگین هست که فقط شنونده باشم و ترجیح میدم فضا پویا باشد و من هم مشارکت داشته باشم. به همین دلیل در کنار آن کارگاه فلسفه را هم برای افرادی که مطالعه بیشتر دارند برگزار کردیم.
- متوجه نشدم ربط اینکه شخص شنونده باشد یا دیالوگ کند در تاریخ هنر و فلسفه در چیست؟
وقتی ما دیدیم که شخص در کلاس به دلیل اینکه فقط شنونده است تصمیم گرفتیم فرم کلاسهای تاریخ و فلسفه هنر را تغییر دهیم و به شکل یک دورهمی باشد و دو استاد با دو دیدگاه وجود داشته باشد. تا یک چرخش و دیالوگی رخ بدهد و هنرجویان هم بتوانند در آن شرکت کنند. برگزاری کلاس های آموزش هنر همیشه میتواند با ارتقای کیفیت آموزشی و جستجو برای یافتن روشهای خلاقانه همراه باشد.دستیابی به شیوه ها و متدهای به روز و بکارگیری آزمون و خطا میتواند در این مسیر به توانا شدن ما بیانجامد.
- در واقع شما یک متدولوژی جدید آموزشی برای این قضیه ایجاد کردید. برداشت من این است که شما یک متد خلاقانه در آموزش و متفاوت با گذشته ایجاد کردهاید و به دیگران پیشنهاد میکنید که این مسییر را شروع کنند.
دقیقا، متد کلاسهای یکطرفه خیلی قدیمی شدهاست. ما هنرمندان زیادی داریم که دورههای زیادی گذراندهاند اما استفادهای از آن نمیکنند و سرگردان هستند.
- بخشی از این مشکل هم مربوط به سطحینگری برخی هنرمندان است که کمتر میخوانند و کممینویسند.
بله به تلاش خود شخص هم خیلی بستگی دارد. اما تلاش خود من بر این است که به عنوان مثال از میان صد نفر حتی شده اگر ده نفر هستند که واقعا میخواهند تلاش کنند من فضایی را ایجاد کنم که بتوانند از آن استفاده کنند و مسیر حرفهای خود را پیدا کنند.
- سوال بعدی من درباره نمایشگاهی است که از آثار آقای رضا بابک برپا کردید. اینکه به عنوان یک آموزشگاه نمایشگاه را برپا کردید بسیار جذاب بود.
برنامه ما نمایشگاه نبود بلکه این بیشتر یک ایونت یک روزه بود که سه روز تمدید شد. این نقاشیها به کوشش من جمع شد و ایشان در نقاشی ادعایی ندارند. قصد من این بود که فضایی ایجاد شود تا این هنرمند بتواند با مدیایی متفاوت احساسات خود را بیان کند.این برنامه بهانهای بود تا دوستان دورهم جمع شوند و بزرگداشتی باشد برای آقای بابک.
- ما میتوانیم خیلی بدبین باشیم و فکر کنیم شما دغدغهای ندارید و این صرفا یک رفتار سطحی بوده برای تبلیغ آموزشگاه و استفاده از روابط هنرپیشهها و این یک حرکت تبلیغاتی بوده تا فرهنگی.
رویکرد من همیشه همین بوده، در فضای تجسمی، موسیقی و سینما ما افرادی داریم که حقشان هست بیشتر دیده شوند و تا زنده هستند همه دور هم جمع شوند و از آنها قدردانی شود.
- چرا این برنامه را به جای محیط آموزشگاه در یک گالری برگزار نکردید؟
من دوست داشتم که در فضای خودم این اتفاق را بوجود آورم و به همه شکل خودم پشت این قضیه باشم. و همچنین این یک کار حرفهای نمایشگاهی نبود و بیشتر به شکل یک دورهمی بود. این برنامه یک قدردانی از پیشکسوتان هنر بود. در یک چشم انداز بزرگتر من تصمیم دارم در فضای تجسمی و دیگر فضاهای هنری هم این کار را انجام دهم. تاشخصیت های فضای تجسمی دور هم جمع شوند و از اساتید پیشکسوت به نوبت قدردانی شود. بازخوردی هم که از مدعوین داشتیم بسیار خوب بود و از این فضای گرم و دوستانه راضی بودند.
- من معتقد هستم این برنامه باید در گالری برگزار میشد تا شان آن نیز ادا شود. به نظر من فضا فشرده بود و امکان دیدن کارها نبود.
به همین دلیل بود که مدت برنامه را تمدید کردیم تا افرادی که مایل هستند راحتتر بتوانند کارها را ببینند.
- آیا تیمی که با شما به عنوان کیوریتور کار میکنند آثار ایشان را از نظر کیفیت نقاشی تایید کردند؟
این آثار کاملا از دل برخواسته هستند و خود آقای بابک هم تاکید کردهاند هیچ ادعایی در نقاشی ندارند. این برنامه فقط فرصتی بود که دوستان دور هم جمع شوند و قدردانیای باشد از این هنرمند که در فضای من رخ دهد. اگر کار ایشان در این زمینه ادامه دار باشد تبعا در گالری به شکل حرفهای برگزار خواهد شد.
- به نظر من شما با این کار مسئولیت بزرگی بر روی دوش خود گذاشتهاید و در فضای جدی و متفکرانه هنر که در حال حاضر نقصان دارد شما باید به یک فضای ارتباطی نزدیک فکر کنید و کار آسانی نیست.
به نظر من هر فضایی برای پیشرفت نیاز به یک شور و شوق دارد و هر چند وقت یکبار این شور و شوق را باید به آن داد.
- اینکه در این موقعیت سخت همچین فضایی ایجاد شده و توانستید آن را حمایت کنید و با همه تعامل داشته باشد بسیار تحسین برانگیز است.