دنیا گردی

عرضه‌ی چاپ‌های پائولا رگو در حراجی کریستی

لندن، انگلیس: حراجی کریستی اعلام نموده طی حراجی اینترنتی، یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های خصوصی، چاپ‌های هنرمند مشهور معاصر، ‫پائولا رگو، را بین ۱۰ تا ۱۵ مارس به فروش می‌گذارد. این حراجی که همزمان با هشتادمین سال تولد این هنرمند است، تمامی آثار چاپی مهم او و بسیاری از نسخه‌های کمیاب دوران کاری سی‌ساله‌ی هنرمند را در‌بر‌می‌گیرد. بیشتر کارهای چاپی پائولا رگو، به مضامینی روایت‌گونه، با الهام از موضوعاتی مانند داستان‌گویی، جنسیت و بلوغ، می‌پردازد. رگو در طول سالیان شیوه‌ی غامضی را در چاپ برگزیده و پرورانده که در تسلط استاد‌گونه‌اش بر تکنیک‌های چاپ گود و لیتوگرافی قابل‌مشاهده است.

2

در ۱۹۸۹ رگو مجموعه‌ای از ۳۱ اچینگ و اکواتینت با عنوان «دیکشنری نغمه‌های لالایی اکسفورد» خلق کرد که در آن مضمون طفولیت را مورد بررسی قرار می‌داد. وی در این مجموعه، هم به قصه‌های سنتی و افسانه‌ها، و هم به خاطراتش از پرتغال اشاره می‌کند. او ذهنیت آشنای مخاطبان نسبت به این داستان‌های مشهور را تغییر می‌دهد و کیفیت جنون و لذت پنهان در آنها را آشکار می‌کند. در مجموعه‌ی دیگری از لیتوگراف‌ها، بر اساس رمان جین ایر از شارلوت برونته، رگو مرزهای اعمال شده بر زنان و ظرفیت آنها برای به‌دست‌گرفتن قدرت و طغیان را نشان می‌دهد. رگو برای کارهای جنجال‌برانگیزش در رابطه با موضوعاتی نظیر سیاست، جنسیت و اعتیاد به الکل شناخته می‌شود. او جوایز متعددی کسب نموده؛ در ۲۰۰۴ نشان ملی کشور پرتغال را از دست رئیس‌جمهور این کشور، دریافت کرده است و هم‌اکنون در کارگاهش در شمال لندن کار می‌کند. مجموعه‌ی چاپ‌ها بین ۱۴ تا ۱۷ مارس در کریستی لندن به نمایش گذاشته می‌شود و قیمت پایه‎ی هر کار ۴۰۰ پوند خواهد بود.

www.artdaily.com

نمایشگاه سلف‌پرتره‌های انتونی میکالف

لندن، انگلیس: گالری لازِرایدس با برپایی نمایشگاهی با عنوان «خود»، بازگشت مجدد انتونی میکالِف را خوش‌آمد می‌گوید. در زمانه‌ای که تب تصاویر سِلفی همه‌جا را فرا گرفته، نمایشگاه جدید میکالف نیز مجموعه‌ای از سلف‌پرتره‌های سرشار از نیرو را روی بوم و کاغذ به نمایش می‌گذارد، و تفسیر و شرحی بر این پدیده‌ی معاصر ارائه می‌دهد. این نمایشگاه گسست ظریفی در سبک و زبان را نسبت به مجموعه‌های قبلی هنرمند نشان می‌دهد؛ مجموعه‌هایی نظیر «بت‌های هرزه» (۲۰۰۷)، «حیوان‌شدن» (۲۰۰۹)، و «از اعماق قلبم خوشحالم» (۲۰۱۱). بیشتر کارهای این مجموعه، جنبه‌های فرهنگی دنیای معاصر، به‌ویژه مصرف‌زدگی را به تصویر می‌کشید. اما این بار، با کنار گذاشتن افراط‌ و زرق‌وبرق کارهای اولیه، میکالف راهش را از زبان رنگارنگ پاپ، که وجه غالب آن آثار بود، جدا می‌کند و در‌عوض مجموعه‌ای از نقاشی‌های خود ـ جستجوگر می‌آفریند که آینه را به سمت خود او و رسانه‌اش بر‌می‌گرداند. پس از نقاشی‌کردن از چهره‌ی خویش در طول ۲۰ سال گذشته، مجموعه‌ی جدید میکالف به چیزی صادقانه‌تر و غریزی‌تر باز‌می‌گردد و همچون انعکاسی از سفر شخصی او به‌عنوان یک هنرمند است. این تصور متناقض که خویشتن انسان می‌تواند از طریق خودپسندانه‌ترین ژست‌ها آشکار شود، به‌واسطه‌ی رابطه‌ی هنرمند با رنگ مورد‌بررسی قرار می‌گیرد. این گفت‌وگوی خود‌ـ تحلیلگرانه از طریق خلق نشانه‌ها و لکه‌ها انجام می‌شود؛ دستان هنرمند و قلم او، با دقت لایه‌های رنگ را در هجومی سبعانه، روی بوم می‌سازند. بر پس‌زمینه‌های شبه‌رامبراندی پاستلی، با رنگمایه‌های مرمری، ضربات قلم ضخیم روی هم قرار می‌گیرند و ترکیب می‌شوند، و شخصیتی منحصربه‌فرد و اصیل شکل می‌دهد. این اسنپ‌شات‌های نقاشانه از اگو(ego)، در معرض دید مخاطبان قرار گرفته تا صرفا به‌واسطه‌ی لایه‌های چندگانه و ضخامت مدیوم، مورد پرسش و تحلیل قرار گیرد. هنرمند می‌گوید: «سعی می‌کنم پیکری جسمانی خلق کنم که روح یا تجسمی از احساسات انسانی را متجلی کند. می‌خواهم این را تماما یا خود مدیوم را این بار بدون شرح و توضیح نشان دهم. می‌خواهم غلظت رنگ، احساسات را توصیف کند، بدون روایتگر‌بودن». این مجموعه، تناقض موجود در سلفی‌ها را دگرگون می‌کند و هنرمندی باهوش‌تر را در تفکری عمیق می‌نمایاند. هنرمند در مورد مسیری که پیموده می‌گوید: «ویلیام بلیک گفته است که جاده‌ی افراط به قصر خِرد می‌رسد. هیچ‌گاه نخواهی دانست چه‌چیزی کافی است تا ندانی چه‌چیزی بیش از نیاز است. من بدون آنکه متوجه شوم تبدیل به همان چیزی شدم که در موردش نقاشی می‌کردم. به تدریج غرق این دنیای افراط و زیاده‌روی شدم و این دنیا کاملا مسلط شد. این روش من برای کنار‌زدن آن و بازگشت به اصول بنیادی است. در این دوران خودستایی و نمایش خود، ما خودمان را مثل ویترین مغازه‌ها تبلیغ می‌کنیم. هر تصویری در رسانه‌های اجتماعی به‌دقت صحنه‌پردازی شده تا پیامی مبنی بر اینکه می‌خواهیم چگونه شناخته شویم را ارسال کند. فکر می‌کنم که با این مجموعه، پوسته‌ی خارجی را کنار زده‌ام و آنچه در پس آن نهفته است را نشان داده‌ام.» انتونی میکالف در لندن زندگی و کار می‌کند و آثارش در نمایشگاه‌های گروهی و انفرادی متعددی در سراسر جهان، از جمله لس‌آنجلس، نیویورک و توکیو به نمایش درآمده است. وی زیر نظر جان ویرچو آموزش دیده که خود شاگرد هنرمند بزرگ، فرانک اوئرباخ، بوده است. هر دوی این نقاشان به‌شدت شیوه‌ی نقاشانه‌ی پرشور میکالف را متاثر ساخته‌اند. روش نقاشی او با کارهای فرانسیس بیکن مقایسه می‌شود و ترکیبی از منابع الهام گوناگون، از آثار اساتید قدیم نظیر کاراواجو و ولاسکز تا کار عکاسان و گرافیست‌های معاصر است. میکالف پس از کسب جایزه‌ی دوم مسابقه‌ی پرتره‌ی نشنال پرتره گالری در سال ۲۰۰۰ به شهرت رسید. هنرپیشه‌های مشهور هالیوودی نظیر برد پیت و آنجلینا جولی از خریداران کارهای او هستند.

www.lazinc.com

 

 

[divider]

نمایشگاه آثار نقاشی و مجسمه‌ی انتونی تاپیس در گالری پیس

نیویورک، آمریکا: گالری پیس از برگزاری اولین نمایشگاه آنتونی تاپیس(۲۰۱۲ـ۱۹۲۳) پس از مرگ هنرمند، در شعبه‌ی نیویورک خود خبر داد. این نمایشگاه، نقاشی‌ها، مجسمه‌ها و آثار روی کاغذ او را شامل می‌شود. همچنین همزمان کاتالوگ جدیدی با مقالاتی از دُر اشتون، دن کامرون و باربارا رز و همین‌طور مصاحبه‌ی هنرمند با مانوئل بُرخاویِل، منتشر خواهد شد. این نوشته‌ها و مصاحبه‌ها به طور کامل در دوران همکاری بیست‌ساله‌ی تاپیس با گالری پیس جمع‌آوری شده‌اند و برای اولین‌بار در یک مجلد عرضه می‌شوند. تاپیس در طول بیش از هفت دهه حیات حرفه‌ای هنری، مجموعه آثار پر‌تعداد و یگانه‌ای خلق کرد که نقاشی و هنر تجسمی را از نو تعریف نمود و نسل‌های بعدی هنرمندان این رشته‌ها را تحت تاثیر خود قرار داد. این نمایشگاه که شامل آثار خلق‌شده بین دهه‌ی ۱۹۶۰ تا مرگ هنرمند است، نخستین نمایشگاه پیس است که چندین دهه کار او را در‌بر‌می‌گیرد. در سال‌های پس از جنگ داخلی اسپانیا و جنگ جهانی دوم، تاپیس تلاش کرد نوع جدیدی از نقاشی را به‌وجود آورد. در دهه‌ی ۱۹۵۰، نقاشی‌ با استفاده از موادی مانند پودر مرمر و رزین را آغاز کرد. این نقاشی‌ها تاپیس را در جایگاه یک پیشرو در هنر آوانگارد اروپا قرار داد و خبر از آغاز کار هنرمندی می‌داد که یک عمر به بررسی اشکال و مواد مختلف برای خلق آثار هنری‌ پرداخته تا به‌عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌ها در هنر پس از جنگ‌جهانی مطرح شود. انتونی تاپیس در ۱۹۵۰ اولین نمایشگاه انفرادی‌، و در ۱۹۵۳ دو نمایشگاه انفرادی در ایالات متحده برگزار کرد. او در ۱۹۹۳ در چهل‌وپنجمین دوسالانه‌ی ونیز نماینده‌ی اسپانیا بود و برای آن جایزه‌ی شیر طلایی را از آن خود کرد.

www.pacegallery.com

4

نمایشگاهی از آثار لوئیس بورژوا در موزه‌ی مدرن استکهلم

استکهلم‌، سوئد: موزه‌ مدرن استکهلم نمایشگاهی از آثار لوئیس بورژوا (۲۰۱۰ـ۱۹۱۱) برگزار می‌کند. هنر بورژوا به‌مثابه پلی از مدرنیسم است که تا به امروز همچنان تاثیر خود بر هنر معاصر را نشان می‌دهد. این نمایشگاه با عنوان «لوئیس بورژوا: من به جهنم رفته‌ام و بازگشته‌ام» کامل‌ترین نمایشگاه بورژوا تا به امروز در سوئد است و شامل دامنه‌ی گسترده‌ی آثار این هنرمند در طی بیش از هفت دهه حیات هنری می‌شود. پیش از ورود به نمایشگاه، بازدیدکنندگان اثر به‌یادماندنی «مامان»، مجسمه‌ی عظیم‌الجثه‌ای از یک عنکبوت را که خارج از موزه نصب شده، مشاهده می‌کنند. هنر بورژوا بسیار پیچیده، رادیکال و پر از حس طنز، خطر و ترس است. او موفق به بیان چیزی می‌شود که به سختی می‌توان آن را در قالب کلمات آورد، و جوشش خلاقیتش پیوند نزدیکی با نیاز او برای دانستن و شناختن دارد، و همین موجب می‌شود که آثارش جنبه‌ی تاثیرگذار روانشناسانه‌ای به خود بگیرند. لوئیس بورژوا در فرانسه متولد شد و زیر نظر هنرمندانی نظیر اوتون فلیز، آندره لوت و فرنان لژه آموزش دید. در ۱۹۳۸ به نیویورک نقل مکان کرد. از اواسط دهه‌ی ۴۰ خلق مجسمه‌های نیمه‌انتزاعی را آغاز کرد که مُهر دوران پایانی سورئالیسم را بر خود داشت. این نوع مجسمه‌سازی هنوز در سال‌های پس از جنگ در نیویورک رواج داشت و به همین دلیل شمار زیادی از هنرمندان را از پاریس به نیویورک کشاند. در دهه‌ی ۱۹۶۰ سبک بورژوا شخصی‌تر شد. در چرخشی بنیادی نسبت به مجسمه‌های چوبی، وی به تجربه‌کردن موادی مانند لاتکس و گچ روی آورد تا احساسات پیچیده‌ای که از عمق وجودش به سطح آمده بودند را بیان کند. بخشی از این موضوع به معالجات روانکاوانه‌ای ارتباط داشت که پس از مرگ پدرش در ۱۹۵۱ آغاز کرده بود. او به بررسی بدن انسان ادامه داد ولی این بار از درون به بیرون. بورژوا در ۷۱ سالگی با نمایشگاه مروری بر آثارش در موزه‌ی هنر مدرن نیویورک (۱۹۸۲) به شهرتی بین‌المللی رسید. او در این مورد گفته است: «هیچ چیز مانند گمنام‌بودن، از تو محافظت نمی‌کند. و این داستان زندگی حرفه‌ای من بوده. خوشبختانه برای چندین و چند سال کارهای من برای منفعت مادی و یا هر دلیل دیگری فروش نرفتند. و من خیلی پرکار بودم، به‌خاطر اینکه کسی تلاش نمی‌کرد الفبای کار من را تقلید کند.»

www.modernamuseet.se

3