نادر سیحون از کمبود کارشناس و مشاور هنری در گالری‌ها می‌گوید

نادر سیحون از کمبود کارشناس و مشاور هنری در گالری‌ها می‌گوید
در نشست مدیرکل جدید دفتر هنرهای تجسمی با گالری داران چه گذشت؟ 
گفتگوی سایت تندیس: رضا یاسینی با مدیر گالری سیحون


روز دوشنبه ۱۵ مردادماه نشستی با حضورِ هادی مظفری؛ مدیرکل جدید دفتر هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چند تن از مدیران گالری‌های تهران و شهرستان‌ها در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد. این نشست حولِ “انجمن صنفی نگارخانه‌داران ایران” تشکیل شد و خبر از آن می‌داد که قرار است در آبان‌‌ماه سال جاری این انجمن صنفی برای نخستین بار شکل بگیرد.

در همین زمینه با نادر سیحون – مدیرگالری سیحون- که در این نشست نیز حضور داشته، درباره‌ی مشکلاتِ گالری‌ها و اینکه آیا انجمن صنفی می‌تواند در رفع این مشکلات اثرگذار واقع شود یا نه؟ گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.گفتگو نادر سیحون نشست با گالری داران

آقای سیحون فکر می‌کنید اگر انجمن صنفی گالری‌دارها آن‌طور که وعده داده شده تشکیل شود، درصورتِ بقا و امکانِ فعالیت، این انجمن صنفی باید به چه نکاتی توجه داشته باشد.

من هنوز چندان اطلاع دقیقی درمورد این انجمن صنفی ندارم. نمی‌دانم چه کارهایی قرار است انجام دهد و یا اصلاً چه کاری می‌تواند بکند. اما سالیان سال است که درباره‌ی تشکیل چنین انجمنی صحبت شده است. این روزها فضای بازار هنر از مشکلاتی رنج می‌برد که این انجمن باید به این مشکلات واکنش مناسبی نشان دهد و درصددِ رفعِ آن‌ها برآید. من فکر می‌کنم یکی از نکات مهمی که باعث آشفتگی در بازار شده، نحوه‌ی قیمت‌گذاری آثار است. این روزها شاهد هستیم که بسیاری از گالری‌های نوپایی که وارد عرصه‌ی هنرهای تجسمی شده‌اند، هیچ شناختی از این حوزه ندارند. در جلسه‌ای هم که در موزه تشکیل شد، در این خصوص بحث‌هایی صورت گرفت.

آیا شما فکر می‌کنید که صدورِ مجوز برای تأسیسِ گالری توسطِ‌ دفتر هنرهای تجسمی باید به سهولت انجام شود، یا اینکه این امر، مستلزم شرایط خاصی است؟

زمانی که دفترِ هنرهای تجسمی تصمیم گرفت که مجوزِ تأسیس گالری‌ها را راحت‌تر صادر کند، این هم دارایِ مزایایی بود و هم معایبی را در پی داشت. عیب این کار این بود که بسیاری از افرادی که هیچ‌گونه تخصصی در این زمینه نداشتند، یک‌مرتبه گالری‌دار شدند، و خب این‌ افراد مسلماً نمی‌توانند آن وظیفه‌ای که یک گالری‌دار برعهده دارد را به خوبی انجام دهند. من فکر می‌کنم دفتر تجسمی باید آن‌ها را موظف کند تا یک مشاور هنری داشته باشند. عدم شناختِ برخی از گالری‌ها باعث شده که آشفتگی‌هایی در حوزه‌ی بازار به وجود بیاید.

این مسئله چه بازتابی در بازار هنرهای تجسمی داشته است؟

قیمت‌گذاری آثار که این‌ روزها در بسیاری از گالری‌ها انجام می‌شود، گاهاً با عقل جور در نمی‌آید. افراد زیادی به ما مراجعه می‌کنند و از ما تخفیف‌های عجیب‌وغریبی می‌خواهند که اصلاً قابل پذیرش نیست. این امر، نشان می‌دهد که برخی گالری‌ها، قیمت‌های بالایی روی آثار می‌گذارند ولی در عمل بسیار پایین‌تر از قیمتی که خودشان اعلام کرده‌اند، آن آثار را می‌فروشند. در نتیجه خریدارها هم فکر می‌کنند که تخفیف گرفته‌اند و از بقیه‌ی گالری‌ها نیز توقع چنین تخفیف‌هایی دارند. از طرفی، بعضی از هنرجویانی که مدت کوتاهی را پیش استادی دوره دیده‌اند، نمایشگاهی برگزار می‌کنند و قیمت آثارشان را رقم‌های بالایی مشخص می‌کنند، و رفته‌رفته دوستان نقاشِ آن شخص نیز همین قیمت‌ها را روی آثارشان می‌گذارند، و لابد  اساتید این افراد هم با خود فکر می‌کنند که حتماً قیمت آثارشان باید دو سه برابر قیمت‌ شاگردان‌شان باشد! اینجاست که یک حالت زورِ بازو به وجود می‌آید و بازار را آشفته می‌کند.

آیا شما راه‌کاری برای جلوگیری از بروز چنین شلختگی‌هایی در بازار هنر دارید؟ و یا اصلاً انجمن صنفی می‌تواند کمکی در این راستا داشته باشد؟

من فکر می‌کنم در این باره، یکی از بهترین کارهایی که می‌شود انجام داد، مثل دیگر کشورهای دنیا این است که یک‌سری کتابچه‌هایی باید تهیه شوند که اسامی هنرمندان و رنجِ قیمت آثارشان در آن آمده باشد. حتی هنرمندان جوانی که مرتباً نمایشگاه می‌گذارند نیز باید در این کتابچه‌ها باشند. انجمن صنفی نیز در این زمینه می‌تواند مؤثر واقع شود.

جعل آثار نیز اخیراً شایع شده است.

چندی پیش در یکی از گالری‌ها، یک‌سری کار از اساتید ارائه شده بود که یکی از کارها به اسم آقای احصایی بود. بعداً خود آقای احصایی اعلام کرد که اصلاً این اثر متعلق به ایشان نیست. بعد جالب اینجاست که آن گالری گفته بود که کارشناس‌های ما تأیید کرده‌اند که این کار متعلق به آقای احصایی است! این‌‌جاست که به کمبود دیگری پی می‌بریم؛ کمبود کارشناس. اگر کسی بخواهد تعداد کارشناس‌های هنری‌مان را بشمارد، این‌ افراد انگشت‌شمارند و از طرفی، هیچ‌کدام از آن‌ها نیز آکادمیک نیستند، بلکه اکثراً از راه تجربی این کار را انجام می‌دهند. جالب اینجاست که بسیاری از همین مدیران گالری‌های نوپا، خود را کارشناس هنری جا می‌زنند و روی آثار مختلف نظر هم می‌دهند، که این دیگر واقعاً تأسف‌آور است. شنیده‌ام که یک‌سری گالریِ‌ تازه‌‌تأسیس فراخوان‌های مختلف می‌دهند، و هنرجوهای شهرستانی و دانشجوهایی که هنوز پایشان به هیچ گالری‌ای باز نشده را با ترفند فراخوان جذب می‌کنند و مبلغی هم از آن‌ها برای شرکت در نمایشگاه می‌گیرند و بعد هم برای آن‌ها یک گواهی صادر می‌کنند. حالا من نمی‌دانم این گواهی می‌تواند چه ارزشی داشته باشد؟! همچنین اخیراً آثار هنرمندان ایرانی‌ کمتر در حراج‌های بین‌المللی چکش می‌خورد. دلیلش نیز همین است که در تعدادی از حراجی‌ها کارهای جعلی از هنرمندان ایرانی راه پیدا کرده و برگزارکنندگان حراجی متوجه این مسئله شده‌اند و کمتر به این ریسک تن می‌دهند. فکر می‌کنم همه‌ی این مشکلات به خاطر این است که ما کارشناس هنری یا کارشناس رسمی نداریم. اصلاً باید یک تعداد کارشناس هنری و رسمی به وجود آورد؛ افرادی که دوره‌های خاص ببیند و مدرک این کار را داشته باشند.

بسیاری از گالری‌ها استاندارهای لازمِ یک گالری را ندارند. حتی برخی از گالری‌های مطرح هم انگار دلیلی نمی‌بینند که خود را به‌روزرسانی کنند. آیا انجمن صنفی می‌تواند به این نکات هم توجه داشته باشد و تأثیرگذار واقع شود؟

این بخشی است که مربوط به دفتر هنرهای تجسمی است. سال‌ها پیش موقعی که من خودم قصد داشتم برای تأسیس یک گالری مجوز بگیرم، خیلی سخت‌گیری می‌شد. فضا باید تا حدودی استاندارد می‌بود. حالا شاید دیگر آن سخت‌گیری‌ها را اعمال نمی‌کنند. این در حالی بود که من درس‌ مربوط به این حوزه را خوانده‌ام و دوره‌های مختلف آن را گذرانده‌ام. ولی امروزه شاهد هستیم افرادی که اصلاً وارد به این حوزه نیستند، به راحتی مجوزِ گالری می‌گیرند. اما در کل، مکان و فضای گالری نسبت به مشکلات دیگر در اولویت‌‌های بعدی قرار می‌گیرد.

فکر می‌کنید انجمن صنفی می‌تواند قدرتی از خود داشته باشد و نقش مهمی را ایفا کند؟

مسلماً انجمن صنفی می‌تواند کارکرد خاص خودش را داشته باشد ولی در عمل باید دید که چگونه پیش می‌رود. سال‌ها بود که گالری‌ها به دنبال تأسیس یک انجمن صنفی بودند. تا جایی که به یاد دارم به تأخیرافتادن این امر، هم یک‌مقدار به خاطر کم‌کاری خود گالری‌دارها بود و هم اینکه تعداد گالری‌ها می‌بایست به یک عدد مشخصی می‌رسید تا این انجمن صنفی شکل می‌گرفت. در جلسه‌ای که در موزه تشکیل شد، عنوان شد که تعداد گالری‌های کشور به عدد ۵۰۰ رسیده است که گویا حالا این امکان وجود دارد.

فکر می‌کنید انجمن صنفی بتواند گالری‌های شهرستان‌ها را به‌صورت جدی فعال کند؟

سال‌ها پیش، افرادی از شهرستان به ما درخواست می‌کردند که شعبه‌ی گالری ما را در شهرستان تأسیس کنند. ولی ما قبول نمی‌کردیم، به این خاطر که ممکن بود آن استانداردی که مد نظر ما بود در شهرستان اعمال نشود. به همین خاطر خیلی سخت می‌شود و ممکن است این مسئله روی اسم گالری تأثیر سویی داشته باشد. اما حالا لزومی هم نیست که شهرستان‌ها با اسم گالری‌های تهران کار کنند. مشکل اساسی گالری‌های شهرستان مشکل فروش است. در خیلی از شهرها گالری‌هایی بوده ولی این‌ها فروشی نداشته‌اند. ما یکی دو سال پیش همدان بودیم، تعدادی گالری در این شهر وجود داشت ولی بلااستثنا صاحبان آن‌ها می‌گفتند که فروشی نداریم و خب وقتی که یک گالری فروش نداشته باشد، موجودیت‌اش هم زیر سؤال می‌رود. من فکر می‌کنم دفتر هنرهای تجسمی و دولت باید از آن‌ها حمایت کنند یا حداقل بخشی از مخارج‌شان را پرداخت کنند تا آن‌ها بتوانند قوام پیدا کنند و تداوم داشته باشند.

فکر می‌کنید اگر تعرفه‌هایی توسط انجمن صنفی نوشته شود و به تصویب اعضای آن برسد، این امر می‌تواند برخی مشکلات را حل کند؟

این هم مسئله‌ی بسیار پیچیده‌ای است. اولاً چه کسی می‌تواند روی قیمت‌ها نظر بدهد؟ به عقیده‌ی من، تنها کسانی که می‌توانند در این حوزه نظر بدهند، گالری‌دارها هستند مخصوصاً در مورد آثار هنرمندان معاصر. در مورد اساتید کلاسیک، خب کارشناسان معدودی داریم که می‌توانند روی قیمت‌گذاری‌ها نظر بدهند. اما چون گالری‌ها با هنرمندان معاصر به‌طور مستقیم کار می‌کنند، از قیمت‌ فروش‌شان هم آگاهند. ولی باز هم این مسئله کمی پیچیده است، چون همه‌ی گالری‌ها به یک شکل کار نمی‌کنند و بسیاری از‌ سیاست‌‌گذاری‌هایشان نیز با هم فرق دارد.

آیا فکر می‌کنید انجمن صنفی می‌تواند تفاوت در سیاست‌گذاری‌ها را حل کند و شکل واحدی به آن‌ها ببخشد؟

نمی‌شود جلوی سیاست‌های مختلف را گرفت. هر کس آزاد است که هر جور که می‌خواهد فضای گالری‌اش را شکل دهد و برندش را ارائه کند.

گفتگوهای دیگر را اینجا دنبال کنید: