محمد هادی فدوی | هنرمند زاده نمیشود، بلکه ساخته میشود
گفتگوی جاوید رمضانی، مدیر سایت تندیس با محمد هادی فدوی هنرمند نقاش
به بهانهی نمایشگاه پیش رو در گالری آرت سنتر
تنظیم و عکس: سارا اوسطی
محمدهادی فدوی هنرمند نقاش ایرانی متولد اراک است، تحصیلات وی در زمینهی ادبیات فارسی بوده و هماکنون به پیشهی نقاشی مشغول است. او سالها در سینمای ایران بهعنوان طراح صحنه و لباس حضورداشته و با بسیاری از کارگردانان همکاری کرده است. از دستاوردهای وی میتوان به شرکت دردهها رویداد بینالمللی هنری و همچنین چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی در ایران و سایر نقاط جهان اشاره کرد.
مختصری از مسیر هنریتان برای مخاطبین سایت تندیس توضیح دهید؟
من اصولاً موافق این حرف نیستم که هنرمند زاده نمیشود، بلکه هنرمند ساخته میشود. بهطور مثال ما در کودکی تحت تأثیر محیط و اطرافیان ممکن است به چیزی یا کاری علاقهمند شویم، برای خود من نیز همینگونه بوده، من در کودکی بهواسطهی پسرعمهام که طرحهای گل و مرغ روی چوب کار میکرد علاقهمند شدم و کارکردم. بعدازآن در دوران پس از انقلاب ایران فضاها کمی متفاوتتر شد و ما فضاهای جدیدتری را تجربه کردیم ولی عموماً فضاها سیاسی بود و هنرها پیامهایی سیاسی داشتند، اما من بهطورکلی معتقد به اینکه هنرمند حتماً باید در آثارش پیامی سیاسی یا اجتماعی گنجانده باشد و وظیفهای اینچنینی روی دوشش باشد، نبودم.
من در آن دوران نقاشی را بهصورت مداوم ادامه دادم و در برههای از زمان به دلیل شرایط اقتصادی وارد سینما شدم و کار طراحی صحنه و لباس را انجام دادم و در موازاتش کار نقاشی را هم ادامه دادم. چندین نمایشگاه در اراک و تهران برگزار کردم و پسازآن تصمیم گرفتم که به فضاهای جدیدتری دست پیدا بکنم و سعی کردم موتیوهای ایرانی را وارد فضای کارم کنم. در سال ۱۳۸۱ در نشر کارنامه یک نمایشگاه برگزار کردیم که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت. پسازآن من نقاشی را جدیتر دنبال کردم زیرا کار سینما احساسات درونی مرا راضی نمیکرد و من سعی کردم که در نقاشیهایم مینیاتور ایرانی را بهنوعی وارد فضای مدرن کنم و تکنیک سریعتر و رهاتری را برگزیدم به دلیل اینکه کارهای سریع احساسات درونی آرتیست را بهتر منتقل میکنند.
ازنظر شما سنت چیست؟
این سؤال مشکلی است ، سخت بتوان پاسخ داد اما میتوانم توصیف کنم نظرم را. من زمانی به تپه سیلک رفتم و در آنجا سفالینههایی را دیدم که روی آنها نقوشی بسیار ساده تنها با چند خط ترسیمشده بود و بسیار هم زیبا بود ، ازنظر من این نوع کار بسیار دلنشینتر از بهعنوانمثال تخت جمشیدی است که چندین مهندس و طراح روی آن کارکردهاند. زیرا آن هنرمند در تنهایی و خلوت خودش با ابزاری ابتدایی و تنها چند خط ساده حس آنیاش را منتقل کرده. یعنی از گذشته تابهحال هنر ما کمبود بازتاب احساسات انسانی را دارد و گاهاً بسیار خشک و فاقد طراوت است، البته این شاید به دلیل درباری بودن هنر در ایران بوده است که معمولاً برای گرفتن مبلغی کار هنری میکردند.
پس شما آن سنتهای ایرانی را با یک نظام انسان گرایانه ترکیب میکنید و ارائه میدهید؟
بله، دقیقاً.
شما در کارهایتان سعی دارید بیشتر حال انسان را بیان کنید یا حال انسان را خوب کنید؟
من همیشه تلاش میکنم که حال آدمها را خوب کنم و زمانی که فردی مقابل کار من قرار میگیرد ارتباط عاطفی با آن پیدا کند. من فکر میکنم که یکی از وظایف خود من بهشخصه این است که فرد وقتی وارد نمایشگاه میشود کمی از آن دغدغهها و مشکلات بیرون را فراموش کند و کمی جنبههای زیبای زندگی را ببینید، خواه بهواسطهی رنگ، طرح و یا هر چیز دیگری. تابلوهای من تلاش میکنند که رنگ و نور را وارد زندگی مردم کنند.
آیا این درست است که کارهای شما خوب فروش میروند؟
بله و شاید هم دلیلش همین باشد که حس خوب را منتقل میکند و باعث میشود که فرد آن را تحمل کند. بهعنوانمثال مردم کاری را که حس منفی درون آن باشد به دیوار خانه نمیزنند، حداقل خود من همینطور هستم زیرا دائماً دیدن آن کار سختی است.
نکتهی دیگری که برای من بسیار حائز اهمیت است رنگهایی هستند که در خاطرهی قومی ما هست و این ازنظر من بسیار مهم است، یعنی بهصورت ژنتیکی ما ایرانیان این رنگها را دوست داریم، رنگهایی مثل فیروزهای یا پرشین بلو و یا برخی از سبزهای کهن و یا رنگ خاک که من در کارهایم از آنها استفاده میکنم. اینها رنگهایی بسیار پخته و زیبا هستند.
به لحاظ فرمالیستی و جدای از موتیوهای ایرانی اگر ما بهعنوان یک شخص غربی به نقاشیهای شما نگاه کنیم چه میبینیم؟
به عقیدهی من و طبق تجربهای که از نمایشگاههای خارج از کشور داشتم و در آنجا هم کارها مورد استقبال قرار گرفتند، در وهلهی اول همان برگهها و رنگها موردتوجه قرار میگرفتند زیرا با توجه به اینکه آنها بافرهنگ ایرانی آشنایی نداشتند، طبعاً مفهوم موتیوهای بهکاررفته در کارها را درک نمیکردند اما برگهها برایشان جذابیت داشت.
در آثار شما تکرار دیده میشود، آیا این به خاطر فعالیت شما در سینما بوده و یا اینکه شما آن را دوست دارید؟
ما در هنر سنتی ایران هم تکرار و قرینهسازی داریم ولی در کار من شاید به دلیل ماهیهایی بوده که من قبلتر کارکرده بودم و تکرار میشدند و در هم میچرخیدند ولی در کل دلیل قانعکنندهای برای آن ندارم و بداهه پیشآمده.
پس بهنوعی میشود آن را یک موسیقی درونی دانست؟ نوعی ریتم؟
بله کاملاً و در اینجا زمان وارد کار نقاشی میشود، مانند سینما که دارای زمان و تصویر متحرک است.
شما فکر میکنید که نتیجهی چه نیازی در فضای معاصر هستید؟ و درواقع جایگاه شما در هنر معاصر کجاست؟
من فکر میکنم که شما بهعنوان یک منتقد باید به این سؤال پاسخ دهید و به عقیدهی من آرتیست تعهد سیاسی ندارد و نیازی نیست که در کارهایش مناسبات سیاسی جامعه را بازتاب دهد ولی از طرفی من ازنظر اخلاقی خودم را متعهد میدانم که حال دل مردم را خوب کنم و این را یک فضیلت میدانم.
منظور شما این است که ما با بازگویی کردن زشتیها کمک چندانی به جامعه نمیکنیم؟
به عقیدهی من خیر، زیرا افرادی که این زشتیها را به وجود میآورند مخاطب ما نیستند و این تصاویر را نمیبینند و حتی اگر هم ببینند روی آنها تأثیری نمیگذارد. پس ما با این کار فقط دلهای مردم را غمگین میکنیم.
به نظر شما مهمترین هنرمند معاصر ایرانی که مثل شما فکر میکند کیست؟
به نظر من فیلمسازی مثل عباس کیارستمی سعی میکرد جنبههای زیبای زندگی را ببیند و مانند آثار من تأثیر خوبی روی مخاطب بگذارد.
با توجه به اینکه عناصر بصری در هنر ایرانی به سمت جهان خیال میروند، این جهان خیالی از منظر یک هنرمند معاصر چگونه است؟ آیا شما نیز به این خیال قائل هستید؟
خیال به شکل ماورائی آن خیر، بلکه خیالی که با حقیقت آمیخته است موفقتر است. مثلاً اگر فرض کنیم من در چاهی گرفتارشدهام و اگر تنها به خیال اکتفا کنم و منتظر بمانم کسی برای نجات من میآید ممکن است هرگز نجات پیدا نکنم، ولی میتوانم تلاشم را بکنم و با اندکی خیال امیدوار به یک نجاتدهنده باشم. بهنوعی درواقع خیال باعث انفعال نشود.
در آثار من هم نوعی خیال دیده میشود و بهعنوانمثال طرحها و رنگها درهمآمیخته شدهاند ولی خیال منطقی، نه به شکل مالیخولیایی آن.
با توجه به اینکه اتفاق یا «آن» همهچیز را برملا میکند، جایگاه اتفاق در آثار شما کجاست؟
در کارهای جدیدم بسیار به گزینهی اتفاق توجه دارم ولی اتفاق کنترلشده، کنترلشده در حوزهی طراحی. اما بهطورکلی در نوع کار من جای آن اتفاقات ناگهانی در طراحی نیست.
فکر میکنید در آینده به چه سمتی میروید و همراهان شما در این سبک (اگر بتوان سبک گفت) چگونه کار را دنبال خواهند کرد؟
من همیشه به شاگردانم نکاتی را گوشزد میکنم و به آنها میگویم که هرگز تقلید نکنید، همینطور همواره به آنها یادآوری میکنم که خاطرهی قومی خود را فراموش نکنیم زیرا آنها آمیخته بافرهنگ ما هستند و ما نمیتوانیم از آنها بهراحتی بگذریم.
به نظر شما با توجه به اینکه گفتیم خشونتها را بازتاب ندهیم و از دوران حافظ هنرمندان همین مسیر را رفتند آیا جامعهی ما در طول این سالها تلطیف شده یا خیر؟
من فکر میکنم که یک آرتیست ابتدا برای خودش خلق میکند و ازآنجاییکه جامعهی خودش را بهخوبی شناخته پس اثرش نیز موردقبول واقع میشود، و اگر خاستگاه خودش را بهخوبی نشناسد موفق نخواهد بود.
آیا شما معتقد به کار گروهی هستید و با شاگردان و همفکران خودتان گروهی را شکل میدهید؟
بله، ازآنجاییکه من در سینما کار گروهی را تجربه کردهام بسیار علاقهمند هستم و در حوزهی نقاشی هم میتوان چنین تجربهای را رقم زد.
برنامهی آینده نزدیکتان چیست؟
احتمالاً در شهریورماه نمایشگاه انفرادی در آرت سنتر خواهم داشت.
ممنون از زمانی که به ما اختصاص دادید.
گفتگوهای دیگر را اینجا دنبال کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
الهام موید نیا | میخواهم با نقاشی مکالمه برقرار کنم
الهام موید نیا | میخواهم با نقاشی مکالمه برقرار کنم گفتو گو جاوید رمضانی با الهام موید نیا سایت تندیس: تهیه و تنظیم دینا صنیعی جاوید رمضانی: مختصری از خودتان بگویید. آیا سوابق آکادمیک دارید یا به صورت تجربی کار کردهاید؟ الهام موید نیا: نقاشی را از بچگی کار کردم، هنرستان هنرهای زیبای اصفهان رفتم و بعد به دانشکده هنر و معماری تهران، ورودی هفتاد و پنج بودم. بعد از اتمام دانشگاه تازه میخواستم ببینم کجای کار هستم و در […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گفتوگو با محمدحسین عماد | من فرمالیست نیستم
گفتوگو با محمدحسین عماد | من فرمالیست نیستم گفتوگو جاوید رمضانی با محمدحسین عماد | قسمت اول تنظیم کننده: دینا صنیعی محمدحسین عماد متولد ۱۳۳۶ اراک است. او هنر را به صورت تجربی و با نقاشی آغاز کرده. عماد سالهای زیادی است که به مجسمهسازی میپردازد. فلز و چوب در دورههای اخیر آثار عماد نقش اساسی یافتهاند. وی همچنین برگزیده بینال چهارم مجسمه سازی تهران ۱۳۸۴ میباشد. جاوید رمضانی: از اولین نمایشگاهتان در سال ۷۲ کار شما و مسیرتان را دنبال میکردم چه شد […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
محمد حسین عماد | شنیدن صدای دیگری تنها راه ارتباط بشر
گفتوگو جاوید رمضانی با محمد حسین عماد | قسمت دوم
سایت تندیس: تهیه و تنظیم دینا صنیعی
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گفتوگو با کیومرث کیاست | هویت مساوی است با رنج
گفتوگو با کیومرث کیاست | هویت مساوی است با رنج گفتوگو جاوید رمضانی با کیومرث کیاست تنظیم کننده: دینا صنیعی کیومرث کیاست، هنرمند باسابقه، متفکر و معلمی گرانقدر است که چندی پیش شاهد نمایشگاه او در گالری ساربان بودیم وی از مرزهایی که حاصل ۶۰ سال کوشش و تلاش در عرصهی هنر اجتماعی است عبور نموده و اوج تفکر و هستیشناسی خود را در مواجهه با چیستی زندگی در کمال صداقت در آثارش به نمایش میگذارد. کیاست امروز خود را […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مسعود نادر کیوریتور و مدیر هنری در گفتگو با تندیس
گفتگوی مسعود نادر کیوریتور و مدیر هنری خانه نگار ۱۴ با جاوید رمضانی تنظیم کننده: روژان سرهنگی مسعود نادر کیوریتور و مدیر هنری به مدت ۳۰ سال است که در حیطه هنری مشغول به فعالیت است و تخصص اصلی وی روی آثار هنر اسلامی است. نادر از سال ۲۰۰۰ تلاشهای موثری در زمینهی فروش آثار معاصر هنرمندان ایرانی انجام داده. فعالیت هنری او در ایران با صادق تیرافکن عکاس خوشنام و به نام ایرانی آغاز شد و هم اکنون در […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
در هنر ایران هنرمند ایرانی ابتدا یک هنرمند نیست یک ایرانی است
در هنر ایران هنرمند ایرانی ابتدا یک هنرمند نیست یک ایرانی است گفتگوی جاوید رمضانی با شهرام کریمی تنظیم کننده: دینا صنیعى جاوید رمضانی: با توجه به پیشینه شما که هم هنرمند هستید، هم مینویسید و هم کار دیزاین انجام میدهید، هنربان هم که بودهاید. نمایشگاهی که اخیراً در نیویورک از هنرمندان ایرانی ترتیب دادهاید و با استقبال خوبی هم روبرو شد. فکر میکنم شما بهترین گزینه باشید برای اینکه بپرسم هویت را چطور تعریف میکنید و امروز چگونه باید به […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گفتگوی جاوید رمضانی با محسن جمالی نیک | گل و مرغ و زنبور
گفتگوی جاوید رمضانی با محسن جمالی نیک | گل و مرغ و زنبور تنظیم کننده: دینا صنیعى محسن جمالی نیک جمله خواهی نشوی رسوا را برای خود برعکس کرده است، «خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو» اگر بخواهیم همرنگ شویم، باید تیپ هنری بزنیم، زلف بر باد بدهیم و جلوی در گالریها با ماشینهای لوکس گپهای دوستانه در فرمانیهها و زعفرانیهها راه بندازیم. حالا هر کاری اعم از تزئینی و یا هنری و پیچیده ارائه بدهی قبولت دارند؛ بنابراین شدم آن […]