خلاصه کتاب مبانی تاریخ هنر | روش‌های متفاوت تعاریف هنر

خلاصه کتاب مبانی تاریخ هنر | هنر و تاریخ هنر چیست؟

مقدمه و فصل اول | قسمت اول

نوشته گرنت پوک /دیانا نیوال

ترجمه هادی آذری | انتشارات حرفه نویسنده

سایت تندیس تلخیص هانیه دربندی


کتاب مبانی تاریخ هنر، کتابی ست پیرامون آشنایی با مفاهیم، نظرات و روش‌ها‌ی مختلف تحلیل هنر. مطالب این کتاب برایم بسیار جالب توجه بود به همین دلیل خواستم تا این کتاب معرفی و‌ خلاصه‌ای از آن برای کسانی که علاقمند هستند و در زمینه هنر مطالعه دارند بیان شود. هر چند ممکن است آنجه نوشته می‌شود کامل نباشد اما تلاش بر این بوده است تا خوانندگان با ساختا‌‌ر کلی کتاب آشنا گرد‌ند.

خلاصه کتاب مبانی تاریخ هنرهنر چیست و تاریخ هنر چیست؟
مسرورم از اینکه پایه‌ای خالی ساخته‌ام که خالی نیست جایی که از خود اثر هنری هیچ نشانی نیست. (دیوید هنسل ۲۰۰۶)
در این فصل نگاهی خواهیم انداخت بر سیر تحول نظریات و دیدگاه‌ها در باب چگونگی تفسیر هنر …تاریخ هنر از چه زمان و به چه خاطر به رشته ای آکادمیک بدل شد؟ و چه تحولاتی در آن صورت گرفت؟ غایت هنر چیست و چطور می‌توان تحولات دهه‌های اخیر را در حیطه‌ی آکادمیک تاریخ هنر پیگیری کرد؟

گامبریج هانس تاریخ‌ دان اتریشی کتاب‌های زیادی درباره نقد هنر و تاریخ هنر، از جمله سرگذشت هنر نوشته است او معتقد است: «در واقع چیزی به نام هنر وجود ندارد تنها هنرمندان وجود دارند».
هنر می‌تواند در تعریفی قرار گیرد متفاوت از صناعت، بدان معنی که هنر صناعتی به آن دسته از هنرهایی گفته می‌شود که به هدف و کاربردی خاص بوجود آید. و یا می‌تواند مانند نقاشی و… برای نمایش ایجاد گردد و البته در تعریفی جامع تر، هنرفعالیتی‌‌‌ است که با ارزش زیبایی شناختی شکل گرفته باشد و اما هنر در دوران معاصر بسیار متفاوت از آنچه در گذشته وجود داشته است. هنر عنوانی است که توسط هنرمند و نهادهای هنری اعطا می‌شود و هیج ارزش‌گذاری خارجی بر آن دخیل نیست.

مفهوم کلاسیک هنر
در غرب هنر به عنوان فعالیتِ صناعتی بوده ‌است بدین معنا که تخنه نوعی مهارت است برای بوجود آوردن آنچه کارکرد آئینی و کاربردی داشته باشد و از آنجا که ریشه هنرغرب به یونان و روم بازمی‌گردد این تعریف بر سراسر اروپا و امریکای شمالی تاثیر گذاشته و بر شکل‌ گیری و تحول رشته آکادمیک تاریخ هنر بسیار موثر بوده است.
مقوله‌ای بنام هنر‌های زیبا
از اواخر قرن ۱۹ به بعد بسیاری از معیار‌های زیبایی شناختی که تا آن زمان رواج داشتند توسط هنرمندان پیشرو همچون پیکاسو، براک، سزان متحول گشته و ساختار‌های گذشته را تغییر داده است.
آکادمی‌های غربی هنر غیرغربی را به رسمیت نمی‌شناختند اما در این دوران توجه به ماسک‌های افریقایی، هنر بومی و… بیشتر شد و هنرهای غیرغربی ترویج پیدا کرد و طبیعتا شرایط اجتماعی و سیاسی نیز تحت تاثیر آن بوده است.
در این قسمت به مطالعه‌ی فرضیات زیبایی‌شناسی پرداخته می‌شود که به لحاظ تاریخی در شکل‌گیری معنی هنر تاثیرگذار بوده است.
هنر به مثابه‌ی تقلید
نظریه‌ی تقلید هنر‌را همچون آینه‌ای می‌داند در برابر جهان و طبیعت پیرامون ما.
افلاطون و ارسطو نخستین فیلسوفانی بودند که نظریه‌ای در باب شناخت هنر مطرح کردند. در کتاب جمهوری، افلاطون اتوپیای خود را مشخص می‌کند و نقاشی را به دلیل کارایی محدود آن بی اهمیت برمی‌شمارد.
تاکید بر تقلید باعث مفعول ماندن بخش وسیعی از موضوعات آثار و فعالیت‌های هنر آوانگارد در سال های اخیر می‌شود.خلاصه کتاب مبانی تاریخ هنر
نظریات فرمالیستی هنربه مثابه فرم معنادار
کلایو بل در کتاب هنر میگوید: «آیا احساس ما به یک گل یا پروانه با احساس ما به یک سردابه یا یک نقاشی یکسان است؟» او بر این عقیده بود که واکنش ما به مظاهر زیبایی با واکنش ما به آثار هنری تفاوت دارد و همچنین با اطمینان می‌گوید واکنش ما در برابر برخی اشکال هنر متاثر از ویژگی فرمی است و این تاثیر گذاری شهودی و غیر ارادی است. در رویکرد فرمالیستی هنر ظاهر و ترکیب‌بندی اهمیت بیشتری دارد تا مفهوم و محتوای آن.
شاید بتوان گفت نظریه بل از آن دست نظریات زیبایی شناسی است که چیزی به‌نام نیت هنرمند و همچنین پس زمینه‌ی تاریخی و اجتماعی را قبول ندارد به عبارتی دیگر وی به دنبال پاسخ دادن به پرسش “هنر چیست “؟ است .اما پاسخ را در خود اثر هنری جستجو می کند.خلاصه کتاب مبانی تاریخ هنر