گفتگو با هادی مظفری | شاید اجتماعِ گالری‌ها کمک کند

شاید اجتماعِ گالری‌ها کمک کند
گفتگو با هادی مظفری مدیر کل دفتر هنرهای تجسمی

سایت تندیس: رضا یاسینی


مجید ملانوروزی، تیرماه سال جاری، منصبِ خود را به عنوانِ ریاست دفتر هنرهای تجسمی پس از ۵ سال به هادی مظفری سپرد. ظرف یک ماه بعد، مظفری نخستین جلسه‌ی دیدار را در تاریخ ۱۵ مرداد با مدیران گالری‌های تهران و شهرستان‌ها در موزه هنرهای معاصر تهران داشت. در این نشست، درباره‌ی وضعیتِ امروزِ گالری‌های کشور بحث‌هایی صورت گرفت و آمار و ارقامی ارائه شد که دورنمایی از این وضعیت را ترسیم می‌کرد. از جمله بحث‌های مطرح در آن جلسه، تشکیل انجمن صنفی گالری داران ایران بود. این بحث‌ کم‌وبیش تا به امروز ادامه پیدا کرده است. در ابتدا قرار بود یک انجمن صنفی تحت عنوانِ «انجمن صنفی گالری‌دارهای ایران» تشکیل شود، اما کمی بعد خبرهایی مبنی بر جداسازیِ انجمنِ گالری‌های تهران و شهرستان‌ها شنیده شد و به سرعت، مخالفت‌هایی با آن صورت گرفت. با هادی مظفری درباره‌ی نگاهی که مدیریتِ او به مسائل مربوطه دارد، گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

 هادی مظفری مدیر کل دفتر هنرهای تجسمی

  • روندِ تشکیلِ انجمن صنفی گالری‌داران به کجا رسیده است؟

تعدادی از مدیران گالری‌های معتبر، چند سالی است که جهتِ نقش آفرینی در شکل‌گیری انجمن صنفی گالری‌داران در تلاش‌اند و به موفقیت‌هایی هم دست پیدا کرده‌اند. امیدواریم طیِ یک ماه آینده، این امکان فراهم شود تا انجمن صنفی گالری‌داران ایران شکل بگیرد. ما بر این باوریم که اگر گالری‌های فعال در سطح کشور، در بین خودشان انجمنی داشته باشند، حتماً در عرصه‌ی اقتصاد هنر به توفیقات بیشتری دست پیدا می‌کنیم. در کنار هم قرار گرفتنِ گالری‌‌ها، حتماً می‌‌تواند در معرفی هنرمند و رساندن اثر به دستِ علاقه‌مندان و مردم مؤثر واقع شود. اجتماع گالری‌ها، نتایج بزرگ‌تر و بهتری در عرصه‌ی هنرهای تجسمی به همراه خواهد داشت. گالری‌ها می‌توانند در کنار یکدیگر رویدادهای مشترک و بزرگی را رقم بزنند. همچنین بسیاری از معضلات و مشکلات این حوزه، قبل از اینکه نهادهای دولتی و حاکمیتی به آن ورود پیدا کنند، خود اعضای انجمن صنفی می‌توانند آن‌‌ها را رفع کنند.

  • در روندِ تأسیسِ انجمن صنفی گالری‌دارانِ ایران، مسئله‌ای که اخیراً پیش آمده، جداسازی انجمن صنفی گالری‌داران تهران و شهرستان‌هاست. گفته می‌شود علتِ این جداسازی، آمارِ به‌دور از واقعیتی است که وزارت ارشاد از تعدادِ گالری‌های شهرستان‌ها به اداره کار اعلام کرده است.

درخصوص جداسازیِ انجمن صنفی، یک‌سری مباحث داخلی بینِ دست‌اندرکاران وجود داشته، و ما تا به این لحظه ورودی به این موضوع نداشته‌ایم. هر کجا به حضور ما نیاز باشد، حتماً کمک خواهیم کرد. روی کاغذ، ما بیش از ۵۳۰ گالری در کشور داریم، که حدود ۲۶۰ تا از آن‌ها در تهران هستند، و مابقی در استان‌ها واقع شده‌‌اند. امّا همان‌طور که تأکید کردم، این عدد تنها روی کاغذ است و در عالم واقع، حقیقت ندارد. اگر بررسی دقیقی داشته باشیم، تعداد گالری‌هایی که نیمه‌فعال هستند، و در طی سال فقط سه یا چهار نمایشگاه برگزار می‌کنند، به عدد ۲۵۰ هم نمی‌رسد. در این میان، گالری‌های فعالی هم هستند که به صورت جدی برنامه دارند، و حتی تقویمِ ماه‌های آینده‌شان را هم پُر کرده‌اند. تعداد گالری‌هایی که با این کیفیت کار می‌کنند، بینِ ۵۰ تا ۶۰ گالری است، که شاید جمعاً ۱۰ تا از آن‌ها در شهرستان‌ها باشند. در بعضی از مراکز استان‌ها، شاید یک یا دو گالری فعال وجود داشته باشد. اما به هر حال، گالری‌های استانی شرایط خوبی ندارند، چون اقتصاد هنر آن طور که در مرکز کشور و در تهران فعال است، در استان‌ها پویا نیست. این امر، به دو عامل بستگی دارد: اول اینکه هنرمندان استانی، برای برگزاری نمایشگاه در تهران انگیزه‌ی بیشتری دارند تا در استان‌ها؛ و درثانی گالری‌دارهای استانی هم این نگرانی را دارند که اگر به معرفی و فروش آثار هنرمندان استانی بپردازند، مورد اقبال اهالی فرهنگ و هنر و خریداران قرار نگیرند.

نکته‌ی مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم، این مسئله است که ما باید بین گالری‌های خصوصی و گالری‌های دولتی تفاوت قائل شویم. بسیاری از مجوزهایی که در سال‌های گذشته صادر شده، متعلق به گالری‌هایی بوده‌ که در اختیار نهادهای عمومی و دولتی قرار گرفته است. در بسیاری از شهرستان‌ها گالری‌هایی وجود دارند که زیر مجموعه‌ی اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی یا حوزه هنری هستند. درصورتی که این دسته از گالری‌ها فعالیت خوبی هم داشته باشند، تنها می‌توانند در عرصه‌ی معرفی هنرمند و آثارش اثرگذار باشند اما تجربه نشان داده که آن‌ها در حوزه اقتصاد هنر یا عملاً ورود پیدا نکرده‌اند یا اگر هم ورود پیدا کرده‌اند، توفیق جدی‌ای نداشته‌اند. باید بپذیریم که گالری‌‌داری یک تخصص و حرفه‌ است، و افرادی در بخش خصوصی می‌‌توانند در این زمینه موفق باشند که به شکل اصولی این حوزه را دنبال می‌کنند و همچنین ارتباطات بین‌المللی و مخاطبان داخلی و خارجی خود را می‌شناسند. ما باید وقتی از حرفه‌‌ی گالری‌داری صحبت می‌کنیم به این نکته توجه داشته باشیم که منظور ما گالری‌های دولتی و عمومی نیست.

  • آیا وزارت ارشاد تلاشی جهتِ اصلاحِ آمار و ارقام گالری‌ها به اداره‌ی کار انجام داده است؟

پاسخی که ما به اداره کار ارائه کردیم بر مبنای مجوز گالری‌هایی است که در کشور وجود دارد، و همانطور که گفتم، حتماً این مسئله نیاز به توضیح دارد.

  • در سال‌های ریاست آقای ملانوروزی، صدور مجوز به گالری‌ها روند نسبتاً ساده‌ای داشت. سیاست شما چگونه خواهد بود؟

همان‌طور که گفتید، آیین‌نامه‌ی صدور مجوز برای گالری‌ها، شرایط خیلی ساده‌ای را در نظر گرفته است، و صرف اینکه متقاضی، رشته‌ی مرتبط تحصیلی داشته باشد و همچنین فضای مناسبی فراهم آورد، مجوز گالری برای او صادر می‌شود. بنابراین ثبت گالری شرایط ساده‌ای دارد، اما اینکه گالری بتواند بر اساس توانمندی‌هایش، گردش مالی هم داشته باشد، موضوع دیگری است. آمار گالری‌های ثبت شده، با تعداد گالری‌هایی که واقعاً فعال هستند، فاصله جدی با هم دارند. می‌شود گفت تقریباً ۱۰ درصد گالری‌ها، واقعاً کار می‌کنند و به وظایف خود عمل می‌کنند. این اختلاف فاحشی است که تقریباً ۹۰ درصد گالری‌ها، به توفیقی که مدنظر بوده، نرسیده‌اند. لازم است که این حوزه مورد بازبینی دوباره قرار بگیرد. ما بنای سخت‌گیری نداریم اما معتقدیم که گالری‌هایی که مجوز گرفته‌اند، و به صورت صحیح به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند، باید مورد حمایت قرار بگیرند و برایشان فضایی فراهم شود تا فعالیت‌هایشان استمرار داشته باشد و ما نیز حتماً از آن‌ها حمایت می‌کنیم و تلاش داریم بر تعداد این گالری‌ها بیفزاییم. اما گالری‌هایی که فقط روی کاغذ وجود دارند، و پروانه‌هایشان بلااستفاده مانده، باید مورد بازبینی قرار بگیرند.

  • آیا دارا بودنِ یک مشاور هنری یا یک کیوریتور جزوِ الزامات صدور مجوز است؟

هر گالری باید از یک مشاور هنری استفاده کند، و این طبیعی است برای اینکه بتواند موفق‌تر باشد. در همین زمینه، ایرادی در آیین‌نامه‌ی صدور مجوز به گالری‌ها وجود داشت که بین فرد حقیقی و حقوقی تفاوت قائل نمی‌شد. طی روزهای گذشته، این موضوع را رفع ابهام کردیم؛ به این صورت که اگر یک شخص حقوقی برای اخذ مجوز به ما مراجعه کند، حتماً باید یک مدیر مرتبط با این حوزه را معرفی کند. در ضمن، خود مدیران نیز علاوه بر مدرک تحصیلی و سابقه، باید اثبات کنند که به ظرایف حوزه هنرهای تجسمی آگاه هستند و قادرند به عنوان یک بازیگر فعال در این حوزه اثرگذار باشند، و این مسئله، باید به تأیید شورای صدور مجوز گالری‌ها برسد.

  • با وضعیت دشواری که برای انتشار مجلات و رسانه‌ها پیش آمده، آیا دفتر تجسمی از فعالان رسانه‌ای حوزه هنرهای تجسمی حمایت به عمل خواهد آورد؟

من اعتقاد جدی به ادامه‌‌ی حیاتِ مجلات و رسانه‌های هنرهای تجسمی دارم. به جهت اینکه، بخش عمده‌ی بار پژوهش، بخش علمی و مستندنگاریِ این حوزه را آن‌ها به دوش می‌کشند و از آنجایی که بخشی از فعالان حوزه تجسمی به سمت اقتصاد هنر گرایش پیدا کرده‌اند، نبودِ چنین فضاهایی باعث می‌شود که حوزه‌ی پژوهش و مستندسازی تضعیف شود. با همین رویکرد، حمایت ما از این حوزه جدی خواهد بود. ولی باید بپذیریم که یک مقدار مجلات کاغذی، بر اساس تغییر سبک زندگی و سبک مطالعه مردم دچار دگرگونی‌هایی شده‌اند. اما این بدان معنا نیست که وجود آن‌ها ضروری نیست. ما باید رسانه‌های دیداری، شنیداری و مجازی را در کنار هم داشته باشیم. از این لحاظ، وظیفه خود و دفتر هنرهای تجسمی می‌دانیم که از این حوزه حمایت‌های لازم را به عمل آوریم.

  • در سراسر دنیا، دولت سوبسیدهایی را به هنرمندانی که در زمینه‌ی هنرهای جدید فعالیت می‌‌کنند ارائه می‌دهد. اما این امکان برای هنرمندانی که در ایران فعالیت می‌کنند وجود ندارد. دفتر تجسمی چه امکانی برای هنرمندانی که در حوزه هنرهای جدید فعالیت می‌کنند، فراهم خواهد کرد؟

من فکر می‌کنم اگر با نگاه دقیق‌تری به این مسئله نگاه کنیم، حمایت مستقیم دولت از خرید آثار هنری، مصائب و معایب متعددی به همراه خواهد داشت؛ اینکه دولت از چه هنرمندی باید مستقیماً اثر بخرد، یا با چه قیمت و طی چه فرایندی خرید کند. همه این‌ها مسائل توضیح داده نشده‌ای است، که اگر به آن ورود پیدا کنیم، یا باید چشم‌ را به روی آن‌ها ببندیم، یا در برابر سؤالات متعدد توجیهات متعددی بیاوریم. لذا نگاه من و همکارانم در مرکز، این است که زمینه و بستر فعال شدنِ اقتصاد هنر را فراهم کنیم؛ با پررنگ‌کردنِ حوزه اقتصاد هنر در شهرستان‌ها، با حمایت از هنرمندان جوان، با حمایت از گالری‌هایی که به صورت کیفی فعالیت می‌کنند، با حمایت از آرت‌فرهایی که در کشور باید به وجود بیاید و همچنین حمایت از حراج‌هایی که قانون‌مند و جدی در عرصه اقتصاد هنر فعالیت می‌کنند. این روش، راهِ صحیح‌تری است تا اینکه یک مرکز قرار باشد در برابر هنرمندان و آثارشان به طور مستقیم خرید کند. از طرفی، چون ما امکان فروش این آثار را نداریم، با یک حلقه‌ی بسته‌ای مواجه خواهیم شد که راه خروجی از آن نداریم. ما تلاش می‌کنیم ساختارها را فراهم کنیم تا گردش آزاد هنر شکل بگیرد.

سلسله گفتگوهای دیگر در  ارتباط با تشکیل «انجمن صنفی گالری‌داران ایران» را اینجا دنبال کنید: