۱۶ منتقد هنری که نگاه ما را به هنر تغییر دادند | قسمت دوم

۱۶ منتقد هنری که نگاه ما را به هنر تغییر دادند

بزرگ‌ترین معمای حل نشده‌ی نقد هنری

قسمت دوم | معرفی ۳ منتقد

اتی‌ین لا فون دو سن-ین، دنیس دیدرو، یان یواخیم وینکلمن

سایت تندیس ترجمه معصومه شیخی


اتی‌ین لا فون دو سن-ین (۱۶۸۸-۱۷۷۱)

یکی از اولین منتقدان در فرانسه، اتی‌ین لا فون دو سن-ین، در اواسط قرن هجدهم سالن‌های موزه‌ی لوور را مشاهده کرد و درباره‌ی آنها گزارش نوشت. در یک مقاله در سال ۲۰۰۹، ماریک جانکر تاثیر پایدار او را بر فن نقد زیبایی‌شناسی را ثابت کرد. او نوشته است: «پس از بحث درباره‌ی هنر معاصر و جامعه‌ی معاصر، آثار سالن در معرض تحلیل انتقادی قرار گرفتند و این کار با بالاترین ژانر نقاشی تاریخی آغاز شد. این روش ساختاری الگویی برای نقد هنری برای بیش از صد سال آینده ایجاد کرد.»

با این حال لا فون چیزی بیش از یک چارچوب برای مرورهای نوشتاری ارائه کرد. در مقاله‌ی دیگری در سال ۲۰۰۹، کاترینا دلیجورجی به این نکته اشاره می‌کند که در زمان پلاتو، فیلسوفان خود اخلاقیات هنر را در نظر می‌گرفتند. در فرانسه‌ی مکتب روشنگری، لا فون مشتاق این بود که دیدگاه‌های انقلابی خود را با نوشته‌هایش تجمیع کند (برخی از دانشگاهیان این طور بیان می‌کنند که در سالهای پیش از انقلاب فرانسه، او منتقد شاه بود). هرچند جانکر چندان عقیده‌ای به سیاست‌های رادیکال لا فون ندارد. به گفته‌ی جانکر، این منتقد «انحطاط» هنر را به گردن «تاثیر روزافزون» زنان در جامعه می‌اندازد.

دنیس دیدرو (۱۷۱۳-۱۷۸۴)

در سال ۱۷۴۷، در اوج مکتب روشنگری، دنیس دیدرو شروع به ویرایش دانش‌نامه‌ی بسیار تاثیرگذار فرانسه کرد که موضوعاتی مانند فلسفه، نقد و علوم را پوشش می‌داد. طی سال‌های کاری‌اش، او آثار اندیشمندان بزرگی مانند ژان ژاک روسو، ژاک نکر و ولتر را منتشر کرد. خود دیدرو در نگارش مقالات بسیاری درباره‌ی ادبیات و همچنین هنر همکاری کرد. «مقاله‌ی درباره‌ی نقاشی» او (که در سال ۱۷۶۵ نوشته شد و در سال ۱۷۹۶ منتشر شد) هم بر چارلز بودلر شاعر (که خود منتقد هنری برجسته‌ای بود) اثر گذاشت و هم بر یان ولفگنگ فون گوته که در زمینه‌های بسیاری دانشمند بود. دیدرو در سال ۱۷۵۹ شروع به مشاهده‌ی سالن‌های لوور کرد. به گفته‌ی تامس کرو، او در نمایشگاه‌های برگزار شده در فصل تابستان، آثار هنری را ارزیابی می‌کرد و سپس چندین ماه را صرف نوشتن تحلیل‌هایش می‌کرد. شاید بیش از تمام پیشینیانش، دیدرو شخصیت خودش را وارد مقالات هنری طولانی و پیچیده‌ی خود می‌کرد. او نه به دلیل هدف‌های سیاسی می‌نوشت، نه به خاطر منفعت سایر هنرمندان، بلکه شاید برای خودش می‌نوشت. سبک او فردیت را به مقدار زیادی وارد این ژانر کرد.

منتقدان هنری
Louis-Michel van Loo, Portrait of Denis Diderot, 1767. Photo via Wikimedia Commons

 

منتقدان هنری
Denis Diderot
Sculpture, Fontes des Statues �questres, Figure Equestre de Cire, avec les Jets, les Events et les ‚gouts des Cires, 1762-1812
Getty Research Institute

یان یواخیم وینکلمن (۱۷۱۷-۱۷۶۸)

یان یواخیم وینکلمن، تاریخ‌نویس هنری اهل آلمان، در دوره‌ی روشنگری باعث بیدار شدن دوباره‌ی علاقه به هنر کلاسیک شد. در مقاله‌ای در سال ۱۷۶۵، با عنوان «اندیشه‌هایی در باب نقاشی و مجسمه‌سازی یونان» او ادعا می‌کند: «تنها راه عالی شدن ما، یا اگر ممکن باشد حتا بی‌نظیر شدن، تقلید کردن از یونانی‌ها است.» او که در واتیکان کار می‌کرد (به عنوان کتابدار، و سپس مسئول اشیای عتیقه و نهایتا، منشی یکی از کاردینال‌ها)، وینکلمن به مجموعه‌ی گسترده‌ای از گنجینه‌های کهن که متعلق به کلیسای کاتولیک بودند، دسترسی داشت و سیستمی برای تمایز قائل شدن میان دوره‌های مختلف در تاریح هنر غرب ارائه داد که امروزه نیز مورد استفاده است.

منتقدان هنری
Johann Joachim Winckelmann, Cover of Geschichte der Kunst des Altertums, 1764 Photo via Wikimedia Commons

به ویژه اینکه وینکلمن هرگز یونان را ندید: وقتی یکی از آشنایانش در شرایطی مرموز او را در ایتالیا به قتل رساند، زندگی‌ کوتاهش پایان یافت. لیونل گروسمن در مقاله‌ای در سال ۱۹۹۲، ادعا می‌کند: «تاثیر قتل پینکلمن بر دنیای فضلای اروپا مانند تاثیر قتل رئیس جمهور کندی در دنیای ما است.» این حادثه را می‌توان بزرگ‌ترین معمای حل نشده‌ی نقد هنری نامید. این جنایت هولناک منبع الهام شاعران، رمان‌نویسان و نمایش‌نامه‌نویسان شده است.

منتقدان هنری
Anton Raphael Mengs, Portrait of Johann Joachim Winckelmann, ca. 1777. Photo via the Metropolitan Museum of Art

قسمت‌ قبل از این پرونده را اینجا بخوانید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
منتقدان جورجیو وازاری

۱۶ منتقد هنری که نگاه ما را به هنر تغییر دادند

۱۶ منتقد هنری که نگاه ما را به هنر تغییر دادند قسمت اول | معرفی ۴ منتقد پلینی بزرگ- شی هه Xie He– جورجیو وازاری- جاناتان ریچاردسن بزرگ سایت تندیس ترجمه معصومه شیخی برای بیش از هزار سال، انسان‌ تلاش کرده است تا آنچه را که یک اثر هنری را «خوب» می‌کند، تعریف کند. عوامل تاثیرگذار مانند واقع‌گرایی، زیبایی، چیدمان و ایده‌آل‌گرایی اخلاقی یک اثر هنری، مد شده‌اند و از مد افتاده‌اند. نسل‌های تازه‌ی منتقدان هنری به طرز چشم‌گیری به […]

۰ comments