سالانه هنر دیجیتال تهران: بستری برای رشد هنرهای بینارشتهای
گفتگوی رضا یاسینی با علی پناهی کیوریتور فستیوال تادااکس
از نگاه علمی و به بیان عمومی، هر اطلاعاتی که در محیط کامپیوتر به فضای الکترونیکی وارد و به کد یا رمزی که معمولاً واحد خوانش آن صفر و یک است تبدیل شده باشد، در گسترهی «دیجیتال» میگنجد. و در این شرایط «هنر» دیجیتال را میتوان تحقق ایدههایی دانست که در فرآیند دیجیتال شکل گرفته یا تکمیل شده است.
اگر به پیشینهی هنر دیجیتال در دنیا نگاهی داشته باشیم، راه اندازی اولین سالن و نمایشگاه سالانه دیجیتال نیویورک به سال ۱۹۹۳ و شکلگیری بنیاد موسیقی الکترونیک توسط جوئل کادابه به سال ۱۹۹۴ برمیگردد و سال نخست قرن بییست و یکم یعنی ۲۰۰۱ مصادف است با نمایشگاه DATE DYNAMIC در موزه هنرهای آمریکای ویتنی، و نمایشگاه ۰۱، هنر در دوران تکنولوژی در MOMA سانفرانسیسکو. این در حالی است که عمدهترین تجربیات دیجیتالی ما در ایران، محدود است به برخی از آثار ارائه شده در نمایشگاههای هنر مفهومی و دو دوره نمایشگاه هنر جدید در موزه هنرهای معاصر تهران و عمدتاً تجربیات گالریهای محسن و طراحان آزاد و بقیه در این سالها.
حال ۸ سال است که بهطور منظم سالانه هنر دیجیتال تهران (تادااکس) به همتِ گالری محسن برگزار میشود. امسال علاوه بر گالری محسن، مرکز تازهتأسیس نبشی و آواسنتر نیز میزبان این دوره از آثار تادااکس بودند. هشتمین دورهی سالانه هنر دیجیتال تهران ۱۸ آبانماه آغاز به کار کرد و ۲۵ آبانماه به کار خود پایان داد. پروژههای چیدمانی در گالری محسن و مرکز نبشی ارائه شده بودند و پرفورمنسها در آواسنتر اجرا میشدند.
در ابتدا تلاش داشتم تا با احسان رسولاُف (مدیر گالری محسن و مرکز نبشی) گفتگویی درخصوص تادااکس داشته باشم، اما از سوی گالری محسن عنوان شد که در این زمینه باید با علی پناهی که کیوریتورفستیوال تادااکس است، صحبت کنم. از پناهی سابقهاش را در زمینهی هنر دیجیتال پرسیدم و صلاحیتهایش را در رابطه با سمتی که دارد، جویا شدم. او در این باره گفت: «همکاری من با سالانه هنر دیجیتال تهران از سال ۲۰۱۱ به عنوان آرتیست شکل گرفت. سال اول، ۶ کار بود که اجرایِ ۳ تا از آنها بر عهدهی من گذاشته شد. در آن زمان هنوز در حال یادگیری بودیم. از سال ۲۰۱۳ که فستیوال برپایه فراخوان شد، تیمی از سوی خود گالری محسن انتخاب آثار را بر عهده گرفت، و تا به امروز هیچوقت این مسئولیت را یک نفر به تنهایی انجام نداده است. بنابراین آرتیستهایی که به سالانه راه پیدا میکنند، از طریق تیم داوری گالری محسن است. آرتیستهای خارجی نیز با تأیید نظر سفارتهای مربوطه توانایی حضور در سالانه را به دست میآورند. سِمتی که چند سالی است به من اطلاق میشود، کیوریتورفستیوال است که با کیوریتور تفاوت دارد. اصولاً کیوریتورفستیوال به معنی کسی است که با هنرمندها در ارتباط است، و بخش فنی کارها را انجام میدهد، و قطعاتی که آرتیستها لازم دارند را تأمین میکند. تیم من، چنین بستری را برای شکلگیریِ ایدهها فراهم میکند. اصولاً آرتیستهایی که از ایران اَپلای میکنند توقع دارند که بسیاری از کارهایشان را فستیوال انجام دهد، درصورتی که این شیوه در هیچ جای دنیا مرسوم نیست. با این حال، ما سعی میکنیم با حمایت بخش فرهنگی سفارتهای خارجی در تهران، تا حدودی آرتیستهایمان را حمایت کنیم».
با توجه به نبودِ پیشینهای برای هنر دیجیتال در ایران، این سؤال پیش میآید که تادااکس بر چه اساسی در ایران برگزار میشود؟ آیا از سالانههای بینالمللیای که در دنیا برگزار میشود، الگو برداری کرده، یا برگزارکنندگانِ آن معیارهای مشخصی را جهتِ برگزاری آن تدوین نمودهاند؛ که البته در این صورت، هیئت مذکور میبایست از سابقهی معناداری در این زمینه بهرهمند باشند. پناهی در پاسخ به این سؤال میگوید: «سالانه هنر دیجیتال تهران، اصولاً از ۸ سال پیش به این دلیل شکل گرفت که زمینهای برای رشدِ هنرهای بینارشتهای و رسانههای نوین یا نیومدیا و دیجیتال فراهم شود تا این شاخه از هنر نیز بتواند مجالی برای دیده شدن داشته باشد. در آن زمان بسیاری از گالریها این شاخه از هنر را حمایت نمیکردند؛ هنوز هم این اتفاق نیفتاده است. البته این مسئله تنها مختصِ ایران نیست، در بسیاری از کشورهای دنیا هم مسئله بر همین روال است، چون اصولاً گالریها و بنیادهای فرهنگی-هنری بر اساس فروش هستند که شکل میگیرند، ولی هنر دیجیتال به سادگی قابلیت فروش را در بازار هنری ندارد. تادااکس به دو منظور راه اندازی شد: اول نمایش دادن آثار بینالمللی درون کشور و دوم فراهمسازیِ زمینهای برای هنرمندان ایرانی تا بتوانند کارهایشان را به نمایش بگذارند. اهمیتِ اجراهای زندهای که در تأثیر مستقیم با موسیقی، صدا، تصویر و اجرا اتفاق میافتد برای ما قابل ملاحظه است، چون بخش اعظمی از سالانه هنر دیجیتال تهران مخاطب آن هست؛ یعنی صرفاً بحث نشان دادنِ اثر هنری نیست، بلکه تعاملی است که مخاطب با یک برنامهای به نام سالانه برقرار میکند. بنابراین برای مسیری که ما مشخص میکنیم مخاطب هم تعیینکننده است و حتی در انتخاب تِم سالانه و بعد انتخاب آثار نیز مخاطب را در نظر میگیریم».
گالری محسن از سالهای اولیهی فعالیتش، نشان داده که در پی آن است که هنرمندان و مخاطبان خودش را به نوعی تربیت کند، و چرخهای را ایجاد کند تا به واسطهی آن برای تولیدات هنریِ خود، جوابی از بیرون دریافت کند و این چرخه ادامه یابد. اینطور به نظر میرسد که چرخهی هنرمندانی که با گالری محسن همکاری میکنند و هر ساله این رویداد را رقم میزنند، محدود است و شعاعِ این دایره خیلی کُند افزایش پیدا میکند. این دایره به نوعی خودش خودش را تغذیه میکند. حال، این مسئله با هدفِ تادااکس که داعیهی آن را دارد که با فضاهای شهری و مخاطبان عام در تعامل است، تناقض ایجاد میکند و همخوانی لازم را با آن ندارد. اما پناهی در این باره معتقد است: «روزی که من با گالری محسن آشنا شدم به صورت یک مخاطب معمولی به آن وارد شدم. این سالانه جزو اولین پروژههایی بود که فعالیتهای دیجیتال را رقم میزد و از آن حمایت میکرد. به واسطهی بستری که فراهم شده بود، من این مسیر را پیدا کردم. من سعی میکردم در حوزه خودم کار کنم و گالری محسن هم مجالی بود برای امثال من که کارشان را به نمایش بگذارند. مجموعه تادااکس از روز اول بنایش بر آن بود که مستقل باشد و جدا کار کند. بسیاری از هنرمندان از کلاسهای آموزشی با این اتفاق آشنا شدند و هماکنون در حوزهی تبلیغات فعالیت میکنند و یا در رشتههایی مثل ویدئو آرت، خارج از کشور درس میخوانند. من نمیتوانم در ارتباط با خط مشی گالری محسن صحبت کنم ولی هدف تادااکس همیشه این بوده تا مخاطبانی خارج از حوزههای فرهنگی-هنری داشته باشد. مهمترین اتفاقی که راجع به دیجیتالآرت میتواند بیفتد، ارتباط علم و دیجیتالآرت است که ما سعی داریم آن را ایجاد کنیم. در حال حاضر، سعی میکنیم با مجموعه دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران این ارتباط را برقرار کنیم تا یک مهندس یا یک پزشک در کنارِ یک هنرمند یا موزیسین قرار بگیرد و اتفاق جدیدی را در کنار یکدیگر رقم بزنند. تا جایی که من طیِ هشت سال گذشته میدانم، مخاطبان تادااکس صرفاً جامعه هنری نبوده. ما سعی کردهایم که بین اقشار مختلف در جایگاههای گوناگون اجتماعی ارتباط برقرار کنیم. خیلیوقتها در هنر دیجیتال، خلاقیت بیشتر مطرح میشود تا شاعرانگی ولی شاعرانگی نیز میتواند در کنار این اتفاق شکل بگیرد و رویدادهای جدیدتری رقم بخورد».
امسال در کنار گالری محسن، مرکز نبشی نیز از جمله فضاهایی بود که آثار در آن به نمایش درآمده بود. اما هر دوی این مراکز تحت یک مدیریت واحد اداره میشوند. نبودِ گالریهای دیگر در کنار گالری محسن میتواند این سؤال را ایجاد کند که پس گالریهای دیگر کجا هستند؟ چرا آنها هنرمندانشان را در این رویداد شرکت نمیدهند؟ چرا آنها هنرمندانشان را معرفی نمیکنند؟ آیا چنین دغدغهای را دیگر گالریهای تهران ندارند یا دلیل را باید در جای دیگری جستجو کرد؟ کیوریتورفستیوال تادااکس در پاسخ به این سؤالها میگوید: «مجموعه یا بنیادی به نام گالری، هدف کاملاً مشخصی دارد: درآمدزایی از فروش آثار و فراهم کردن زمینههای لازم برای هنرمندش تا بتواند پیشرفت کند. در دنیا هم گالریهایی که مدیاآرت کار میکنند، در نهایت به متریال و ماده میرسند تا بتوانند خرید و فروش داشته باشند. بنابراین این که یک گالریدار بتواند خود را به یک جریان خریدوفروش برساند تا آن فستیوال و سالانه توجیه خود را پیدا کند، و اسپانسرها پای کار بروند، و تأمین بودجهاش شکل بگیرد، اتفاق بسیار مهمی است. این بحث، ربطی به علاقهی گالریها ندارد، آنها قطعاً دوست دارند در این زمینه فعال باشند، ولی بحثی که هست راجعبه خود مدیوم مدیاآرت است که چندان خریدوفروشِ آن ساده نیست. ولی به موازات آن، مجالی که برای فروش این دسته از آثار هنری هست میتواند خیلی بزرگتر باشد. میتواند در مقیاسهای شهری یا در حوزهی معماری و طراحی این اتفاق بیفتد. با توجه به برندی که با زیرمجموعهی ما راهاندازی شد، سعی کردهایم بتوانیم هنرمندانی که در این حوزه کار میکنند را تبلیغ کنیم و آثارشان را به فروش برسانیم».
هنر دیجیتال، به واسطهی آنکه هنری بینارشتهای است، از منظرهای مختلفی قابل بررسی است. از یک نظر، میتواند ظرفیتهای بصریِ هنرهای تجسمی را دارا باشد، از منظری دیگر جذابیتهای سینما را در شاخهی صدا و تصویر نمایان سازد، و از منظرِ علمی نیز، مرعوبیتهای دیجیتالی میتواند در روندِ جذبِ مخاطب اثرگذار واقع شود. درواقع میتوان از زوایای مختلفی به هنر دیجیتال نگریست. حال باید از برگزارکنندگان این سالانه پرسید که آنها آثار را بر چه اساسی انتخاب میکنند: «ما در ابتدای هر سال، یک تم کلی در نظر میگیریم که تا حد زیادی عمومیت داشته باشد و در رابطه با شهر و جامعه تعریف شود. فستیوال سالانه هنر دیجیتال تهران از سال ۲۰۱۳ بر پایه فراخوان و اُپِنکال پیش میرود. بنابراین آثاری که به سالانه راه پیدا میکنند، ژوریفستیوال هستند، یعنی فستیوالی که کیوریت نمیشود، بلکه از بین آثاری که فرستاده شده، انتخاب میشود. در این میان، یک تا دو نفر آرتیست بینالمللی هم هستند که توسط بخشهای فرهنگیِ سفارتخانهها به ما معرفی میشوند. به واسطهی مسائل ارزی، اصولاً آرتیستهای بینالمللیای را میتوانیم در سالانه شرکت دهیم که هزینهیشان توسط بخشهای فرهنگی سفارتخانهی مربوطه تأمین میشود. در این بین کشورهای فرانسه، هلند، آلمان و اتریش را داریم که آرتیستهایشان را مورد حمایت قرار میدهند و بخش اعظمی از هزینههایشان را پرداخت میکنند».
بروشور معرفیِ برخی از آثار، حاکی از آن بود که تعدادی از آثار پیشتر در فستیولهای بینالمللی شرکت داده شده بودند و حتی جوایزی را از آن فستیوالها گرفته بودند. این امر ممکن است ابتدا به ساکن مغایر با قوانین فستیوالهای معمول باشد. پناهی در این باره توضیح میدهد و میگوید: «در تادااکس، الزامی بر نمایش دادن آثارِ جدید وجود ندارد. در بسیاری از فستیوالهای دنیا، برخی از آثارشان مربوط به پروژههایی است که گاهاً متعلق به چهار، پنج سال قبل بودهاند. ما الزامی به، بهاشتراکگذاشتنِ خلاقیتها و نمایشِ بهروزترین تکنولوژیها نداریم. ما دستاوردی را نشان نمیدهیم. هدف تادااکس، نشان دادنِ طرز فکر و شیوهای است که یک هنرمند با تکنولوژی انجام میدهد. قطعاً بسیاری از کارهایی که نمایش میدهیم کار قدیمی هنرمندان است. بنابراین این نقد بر ما وارد نیست که چرا برخی کارها در فستیوالهای دیگر نیز شرکت داده شدهاند».
در هنر دیجیتال، طیفی از شاخههای مختلف هنری و بخشهای گوناگون علمی، مهندسی و پزشکی را میتوان ردیابی کرد. اما پرفومنسهایی که در هشتمین دورهی تادااکس به نمایش درآمدند، هنوز بهطور کامل از قابلیتهایی که هنر دیجیتال در اختیار آرتیست قرار میدهد استفاده نکرده بودند. از پناهی دربارهی گروههای مختلفی که در این سالانه شرکت میکنند و اینکه آیا این نقد را وارد میداند یا خیر، پرسیدم: «به واسطهی نشستهای لیزری که برگزار میکنیم، امسال بخشهای آکادمیک، دانشگاهی و پزشکی به فستیوال اضافه شدند. در سال اول، اولین قشری که به ما ملحق شد، نسل جدیدی از معمارها بودند که به آنها فیزیکال مادلینگ گفته میشود. سپس پزشکها به ما اضافه شدند. بخش اوتیسم دانشگاه تهران، پروژههای اینتراکتیو و دیجیتالی را طراحی کرده که برای کودکان اوتیسمی است و درحقیقت با قشر عادی جامعه در تعامل است. علاوه بر اینها تا به امروز، گیمرها (طراحان گیم) و فعالان حوزه تبلیغات نیز با ما همراه شدهاند. خیلیها تصور میکنند که پرفورمنسها صرفاً باید بر پایه موسیقی باشند اما امسال پروژههایی دیدیم که بر اساس گرفتن فیدبک از مخاطب بود. پس مخاطبها میآمدند و صرفاً اجرای موسیقی نمیدیدند. در کارهای ایرانی به واسطه عدمِ پشتوانه و سابقهای که بوده اکثر اجراها صرفاً با صدا و تصویر هست، و فراتر از آن اتفاق خلاقانهای که با نور در بیامیزد، در اجراها نمیبینیم. ما فعلاً داریم این مسیر را طی میکنیم. این موجِ صدا و تصویر هم بالاخره میگذرد و قطعاً درفراخوان سال بعد، پروژههای پزشکیِ اجرایی خواهیم دید که یک پزشک در کنار یک موزیسین و یک طراح تصویری قرار خواهد گرفت».
از پناهی دربارهی فرآیندِ رقابت در تادااکس و همچنین خرید و فروش آثار پرسیدم: «ایدههایی بوده که به آثار برتری که بیشترین تعامل را با مخاطب داشتهاند، جایزه بدهیم ولی فعلاً به این نتیجه رسیدهایم که شاید این اتفاق خیلی زود باشد، چون تادااکس هنوز در حال آزمون و خطاست. بنابراین آثار صرفاً به نمایش درمیآیند. ما یک پروژهی گرنتی داریم که حالا چند سالی است که برگزار میشود و تا سقف ۱۵ میلیون تومان برای تولید آن اثر حمایت مالی داریم که امسال این پروژه را یک گروه معمار برنده شد که در حال حاضر، در داربست به نمایش درآمده است و طبق قرار داد حقوق آن اثر در دست تادااکس میباشد. درواقع تادااکس، در همکاری با فستیوالهای مختلفی که دارد، آثار گرنت خود را ارائه میکند. گرنتها آثار برجستهای هستند که ما حمایتشان میکنیم. بقیه آثار صرفاً به نمایش گذاشته میشوند. دربارهی فروش آثار، ما قصد فروش داریم ولی تا به امروز تقاضای بزرگی برای فروش نبوده است؛ اگرچه گالری محسن خودش مستقلاً آثار دیجیتال را فروخته و میفروشد. چرا که بسیاری از این کارها در مقام به اشتراک گذاشتن یک ایده و خلاقیت است و این یک مقدار زمانبر است. از طرفی این یک مسئلهی بینالمللی است و باید صبر کرد و دید که چه نرمافزارها و سختافزارهایی ارائه خواهد شد تا بتواند این مدیوم را قابلفروشتر کند. به هر حال ما همیشه هزینههایمان را با کمک اسپانسرها و حامیان فرهنگیمان تأمین کردهایم».
سالهای اولیهی برگزاریِ تادااکس بیشتر به مرکزیتِ ورکشاپها و کارگاههای آموزشی گذشت. با گذشتِ زمان، تادااکس بیشتر به ارائهی آثار هنرمندان پرداخت و بخشهای آموزشیِ آن کاهش قابلتوجهی یافت. البته به موازات کلاسهای آموزشی، نشستها و آرتیستتاکها تقویت شدند. با توجه به عدم سابقهی چنین شاخهای در هنر ایران، توجه به بُعدِ آموزشی آن در کنارِ سالانه مبحث مهمی است. از پناهی پرسیدم که آیا جهتِ آموزش هنر دیجیتال اقدامی از سوی برگزارکنندگان صورت گرفته یا خیر؟: «ما در طول سال، برنامههایمان را چه در قالبِ اجرا، چه کلاسهای آموزشی و چه ورکشاپهایی که بخشهای فرهنگی سفارتها در طی این دو سال به ما پیشنهاد دادند تحت قالب تادااکس برگزار کردیم. همچنین با شهر شیراز همکاری داشتیم که یکسری آثار را به مدت یک روز در این شهر به نمایش گذاشتیم. اصولاً هدف ما این است که بتوانیم این سالانه را در شهرهای دیگر هم به نمایش بگذاریم. در طول سال سه یا چهار رویداد و دورهی آموزشی داریم ولی خب، بیشتر کلاسهای آموزشی ما به صورت خصوصی و با یک جمع چهارپنج نفره اتفاق میافتد که بیشتر به صورت رفعاشکال برگزار میشود. آرتیستهای ایرانی بیشتر درزمینه ارائهی پوروپوزال مشکل دارند. خیلی از آثاری که حذف میشوند به همین خاطر است. امسال، از بین ۸۷ اثری که از هنرمندان ایرانی داشتیم، تنها ۴۰ پوروپوزال وجود داشت که توسط هیئت داوران قابل قرائت بود. بسیاری از فرمهای فراخوان سرسری پُر شده بود و یا دیتای مشخصی نداشت».
گفتگوهای دیگر را اینجا دنبال کنید.