کودکان جنگ به روایت سارا عباسیان
نقدی بر نمایشگاه «رز سفید» سارا عباسیان در گالری محسن
آوام مگ: به قلم مهسا پرویزی
طفل سیزدهسالهای را که شربت شهادت نوشید خاطرتان است؟ تابهحال در اینترنت واژهی «حلبچه» را سرچ کردهاید و جنازهی کودکانی با دهانهای کفآلود را دیدهاید؟ جنگ حادترین شکل خشونت سیاسی است؛ تخریب و تلفاتِ گستردهای که از خود به جای میگذارد تا نسلها بعد موجودات زنده را درگیر میکند.
«رُز سفید» عنوان آخرین نمایشگاه عباسیان در گالری محسن است که از ۲۶ بهمن آغاز شد و تا ۱۷ اسفند ادامه داشت. طراحیهای سیاه و سفید که با جزئیات زیادی کشیده شدهاند و در فضای سرد و خالیِ نمایشگاه با گیرههای کاغذ و میخ به دیوار زده شدهاند، شما را دعوت میکنند تا از نزدیک نگاه کنید. سه عنصر گل رُز با خارهایشان، نوزادهای خوابیده و پیکر انسانی در تمام طراحیها تکرار شدهاند. آثاری نسبتاً زیاد در ابعاد بزرگ و کوچک که همگی با مداد روی مقوا تصویر شدهاند. بهنظر میرسد که موجوداتِ درون نقاشیها آسیب دیدهاند و دارای زخمهای روحیاند. عباسیان، از لحاظ فرم و محتوای آثار، به فضا و زبانی شخصی دست یافته و در مجموعهی حاضر نیز حالوهوای دیگر آثارش را حفظ کرده است. با آثار تیره و تلخی مواجهیم که گلهای رنگباخته، خارها و فیگورهایی از کودکان و انسانها را نشانمان میدهد. فیگورهای درونِ طراحیها نه زن هستند و نه مرد؛ آنها جنسیتزدایی شدهاند. نوزادان در پایینِ کادر تصویر شده و گاهی سرشان در دستانِ انسانهایی است که فقط دستشان در کادر حضور دارد، و بههمیندلیل بهنظر میرسد نوزادان را تحت سلطهی خود دارند.
سارا عباسیان متولد ۱۳۶۱، دانشآموختهی نقاشی است. او از ۱۳۸۶ کارنماهای انفرادی و گروهیِ متعددی در خارج و داخل ایران برگزار کرده است. آثار عباسیان تلفیقی از طراحی و نقاشیاند که گاه مرز میان این رسانهها محو میشود. او عموماً با استفاده از نمادهایی واضح مانند ماسکهای جنگی، خطوط خشن و رنگهای سیاه و قرمز، فضایی خشونتبار خلق میکند. عباسیان اولین آثار خود را در شش نمایشگاه در خانههای مخروبه و نیمهکاره به نمایش درآورد و پس از آن دوازده نمایشگاه انفرادیِ نقاشی داشت. در نمایشگاهِ «شبکورها به هم رحم نمیکنند»، خفاشهایی شبحگون را به تصویر کشیده است که همنوعان خود را میخورند؛ در مجموعهی بعدی که «گرانش تباهیناپذیر» نام گرفت، لاکپشتهایی بدون سر یا دارای چند سر دیده میشدند که بر اثر جنگ تغییرشکل یافتهاند. در چیدمانِ «ما هرگز گذشته را برای تلافی به خاطر نخواهیم آورد» (۱۳۹۴)، پیکرههایی واقعنمایانه از گوشت و استخوان را شاهد بودیم.
با نگاهی به مجموعههای پیشینِ عباسیان، درمییابیم که او همیشه دغدغهی پرداختن به وجوه خشونتآمیزِ درون زندگی انسان و حیوان را داشته و آثاری عموماً صریح، گزنده، تلخ و خشن آفریده است. اما خشونتِ حاضر در مجموعهی فعلی، با وجود گلهای رُز و فیگورهای نوزادانی که حس میکنیم در خواب هستند تلطیف شده است. هرچند این نوزادان را خارهای گل احاطه کرده است و حتی در برخی طراحیها گلها رو یا زیرِ فیگور کشیده شدهاند، اما درون آنها فرو نرفتهاند. عباسیان، با تصویرکردنِ گل به این شکل، مخاطب را دچار نوعی خِرق عادت میکند و گل که همیشه عنصری زیبا در آثار هنری بوده در آثار او به سلاحی تهدیدآمیز تبدیل شده است.
خارها، که از عناصر مهمّ این مجموعهاند و در تمام آثار حضور دارند، بسیار اغراقآمیز تصویر شدهاند؛ بااینحال، میتوان گفت با اینکه گاهی جلوی چشمان انسانها را گرفتهاند اما آسیبی جدی به هیچکدام وارد نکردهاند و فقط در فضا حضور دارند و باعث ایجاد فضایی تهدیدآمیز و ترسناک شدهاند، اما مخاطب درد و رنجی را از حضورشان احساس نمیکند. گالری محسن در نوشتهی روی دیوار گفته است: «با سفیدیِ قلمش کاغذ را چنان میساید تا سیاهی را فاتح نشان دهد؛ این لحظهی جذب تمامِ نور و حبس آن است.» درست است که بیشتر فضای هر کادر سیاه شده است، اما به دلیل استفادهی هنرمند از مداد و گرافیت روی مقوا، آثار در قسمت سیاهیها داری لکههایی هستند که نور را بازتاب میدهد. یکی از اتفاقات مهمّ آثار عباسیان جنسیتزدایی است: قیافههایی عبوس و تاریک و بدون مو زنانگی و مردانگی را از فیگورها گرفته است. این بیهویتی و بیجنسیتی که همیشه در آثار او میبینیم نشاندهندهی جهانبینی هنرمند است. او هنرمندی جستوجوگر است و با اینکه کارهایش همیشه حول یک محور تشکیل میشوند، بهدنبالِ تکرار حرفهای گذشتهی خود نیست. او در هر مجموعه، از نمادهایی تازه استفاده میکند و سعی دارد از زوایای مختلف به موضوع نگاه کند.
نقد نمایشگاههای دیگر را اینجا بخوانید.