«روایت‌های کف خیابان» نسترن صفایی در آران پروژه

روایت‌های پر صدا
یادداشتی بر نمایشگاه «روایت‌های کف خیابان» نسترن صفایی به کیوریتوری ماهور طوسی در گالری آران
آوام مگ به قلم نویسنده مخاطب: راحله امیربهرامی


نمایشگاه نسترن صفایی در گالری آران

این روزها علاوه بر آنکه مسائل شهری معضلی برای شهرنشینان شده، موضوع و بهانه‌ای برای خلق آثار هنری به دست هنرمندان نیز داده است. موضوعی که روی لبه‌ی باریکی از فریاد زدن و پیروی از مد این روزها یا تامل کردن بر روی زیست شهری و تعامل با آن راه می‌رود. درست مشابه مسائل جنسیتی و مربوط به زنان که از قرن نوزدهم مورد توجه بسیاری از هنرمندان بوده است. نسترن صفایی متولد سال 62 و فارق‌التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سوره هنرمندی است که وارد این جریان شده و با خلق پروژه‌هایی از این دست به بیان تجربیات شخصی خود می‌پردازد. نمایشگاه «روایتهای کف خیابان» به کیوریتوری ماهور طوسی که هم اکنون در گالری آران در حال نمایش است در ادامه‌ی آثار پیشین او در توجه به شهر و همچنین نگاهی دوباره به جنسیت و اینبار رابطه‌اش با فضای شهری خودنمایی می‌کند.

این نمایشگاه از چهار قسمت تشکیل شده است؛ روایت های کف خیابان، انقلاب آزادی – آزادی انقلاب، به تهران و پاشنه بلند. مجموعه آثاری در قالب چیدمان و ویدیو. این مجموعه‌ها در ادامه‌ی دو نگاه همیشگی صفایی در خلق اثر هنری هستند: اولی پرسه‌زنی در شهر و گشتن و علاقه به پیدا کردن اشیای گم‌شده و رها شده در گوشه و کنار خیابان. او در روایت‌های کف خیابان اشیای پیدا شده در خیابان از جمله کلید، میخ و مانند آن‌ها را درون جعبه‌ای شیشه‌ای و بر روی پایه قرار داده است. تغییر موقعیت این اشیا از کف خیابان و قرار گرفتنشان در گالری معانی دیگری به آنها تحمیل می‌کند و آن‌ها را از شی‌ای معمولی به یک اثر هنری تبدیل می‌کند. اثری که مولف آن پیدا نیست و توسط هنرمند از آن خود سازی شده است.

نمایشگاه نسترن صفایی در گالری آران

در اتاقی دیگر با بزرگنمایی اغراق شده‌ای همان اشیا در پس زمینه‌ای از ویدیوی پرسه‌زنی‌هایش در خیابان قرار دارد. این اشیای بیش از اندازه بزرگ مانع از دیدن فضای شهر به درستی می‌شوند و با فرم و ابعادشان گویی به شهروند و در اینجا مخاطب تعرض می‌کنند. اضافاتی که مقابل تصویر شهر قرار می‌گیرند و بیش از فضای شهر به چشم می‌آیند، فیلمی که در پس زمینه پخش می‌شود پرسه زنی‌هایی است که در آن می‌توان قالب منفی مجسمه‌هایی که در گذشته ساخته بود و در آثار دیگرش حضور داشتند را در گوشه و کنار خیابان دید؛ همانگونه که دوربین او نیز هنگام دیدن آنها نگاهش برمی‌گردد و کمی رویشان تامل می‌کند. گویی هنرمند در شهر به دنبال خاطره‌های خود و دیگرانی می‌پردازد که تکه‌هایی از خود و زندگی‌شان را در اطراف آن گم کرده‌اند و به دنبال آن می‌گردند. حال صفایی در حال جستجو کردن همه‌ی آن‌هاست. در این پروژه می‌توان ادامه‌ای از مجموعه‌ی «دعوت به مراسم پرسه‌زنی» که در پروژه‌های کیوریتوریال هفته هنر تیر در خانه حنا قرار داشت را دید؛ چیدمانی با قرار گرفتن اشیایی غیر قابل استفاده، طرد شده، فراموش شده و دور ریخته شده، اشیایی که در خود حامل خاطره و زمان هستند که با نوع قرارگیری‌شان در فضایی مشابه انباری وضعیتی سورئال ایجاد کرده‌اند که با سرک کشیدن به گوشه و کنار زندگی، خانه و فضای شهر می‌توانی با آن‌ها مواجه شوی نمایشی موفق به جهت همراه کردن مخاطب با موضوع و زبان هنرمند. او اشیای پیدا شده در خیابان را یکبار دیگر در نمایشگاه «یه چیز مهم» در گالری زیر پله نیز نمایش داده بود.

نمایشگاه نسترن صفایی در گالری آران

دیگر نگاه همیشگی صفایی در خلق آثارش، علاقه به ایجاد فرم‌ها و استفاده از نشانه‌های زنانه. آثاری که او در این زمینه تا به امروز خلق کرده را می‌توان به گونه‌ای ادامه‌ی آموزه‌های استادش، تناولی دید. این آثار که می‌توان گفت بخش زیادی از رزومه‌ی او را شامل می‌شوند حجم‌های پاپ‌آرتی و فیگوراتیوی است که از تمایل او برای پرداختن به موضوع جنسیت خبر می‌دهند. این تمایل در این مجموعه با نمایش ویدیویی در یک مانیتور که بر روی زمین قرار گرفته تا ما با زاویه‌ی دید هنرمند از بدن خودش همراه شویم و کفش پاشنه‌دار مشکی که جلوی پای مخاطب قرار دارد خود را نشان می‌دهد. او در این ویدیو مسیر راه‌آهن تا تجریش را پیاده می‌رود و برروی کاغذی روی دیوار تعداد تاول‌های پایش و متلک‌هایی که شنیده را نوشته است.

نمایشگاه نسترن صفایی در گالری آران

نوع نگاه او اینبار شاید در نوع اجرا متفاوت باشد اما همان زبان همیشگی‌اش را داراست، اینبار در ویدیو و در کارهای گذشته با ساختن حجم هایی سانتی‌مانتال ودکوراتیو که عموما هم نشینی پای زنانه و المان هایی نطیر سینی چای، کلاه گیس و … را دارد. این آثار که معمولا در تعداد زیاد خلق می‌شوند از چنان جنبه‌ی نمادینی سرشار هستند که ماهیت اصلی این موضوع پر مناقشه را در پشت پرده‌ای ناواضح قرار می‌دهند و در مقابل با نشانه‌سازی و سمبلیک کردن این المان‌ها به فریاد برای جلب ترحم و «من را ببینید» می‌رسد. او در عین حال که به ضد تبلیغ از کفش پاشنه دار می‌پردازد اما اندام زنانه را با چنان ظرافتی ترسیم می‌کند که گویی خود به ستایش اینگونه دیدن آن‌ها می‌پردازد؛ او با این فرم‌ها ایجاد لذتی دوباره می‌کند، شی‌ای خلق شده برای لذت بردن و تماشا همانگونه که امر زیبا در قرن 18 به عنوان شی ظریف، دارای منحنی، ملایم و در بدن زنان دیده می‌شد. هنرمند نه در نقد آن که در تولید زیاد و با دادن رنگ و لعاب گویی منعکس کننده‌ی این نگاه است. به‌گونه‌ای که در میان نگاهی انتقادی و ستایشگر قرار می‌گیرد و در نهایت زن را مصرف کننده‌ی چیزی می‌بیند که به نقدش پرداخته است. استفاده از نشانه‌های سرراست در کارهای صفایی تامل بر آثارش را می‌گیرد و موضوع را به همان شی که در اینجا کفش پاشنه‌دار است –و البته ساده هم نیست اما به لحاظ نوع بیان او ساده شده- تقلیل می‌دهد. تاول زدن پا در اثر پوشیدن کفش پاشنه‌دار برای هر زنی قابل درک و تجربه شده است اما این المان‌های کلیشه ای و همیشگی با نگاه دست خورده‌ای که صفایی انتخاب کرده چقدر می‌تواند روی مخاطب آگاه تاثیر بگذارد و حرفی تازه برای گفتن داشته باشد؟ حرفی که قبلا نشنیده و ندیده باشد؟ حرفی که صرفا از یک تک‌گویی یک طرفه خارج شده و با مخاطب وارد بحث می‌شود. حتی نمایش صریح و مستقیم او مخاطب را دلزده کرده و باعث عدم توجه به موضوع و ماهیت اصلی آن می‌شود. کفش پاشنه‌داری که البته گاها به لحاظ زیباتر شدن به زن تحمیل می‌شود اما در این دوران بیشتر به انتخاب خود زن پوشیده می‌شود. یکی از سوالاتی که در نقد فمنیستی مطرح می‌شود این است که این اثر رابطه‌ی میان مرد و زن را چگونه نشان داده است؟ به نظر می‌رسد نسترن صفایی در این نمایشگاه مردان را در قامت متجاوزانی همانند اشیای بزرگنمایی شده‌اش در مقابل ویدیو در نظر گرفته که سهمشان صرفا به متلک گویی و تعارض در خیابان ختم می‌شود.

نمایشگاه نسترن صفایی در گالری آران

تصاویر، کنش‌ها و رفتارها با خود پیام‌هایی حمل می‌کنند که این پیام‌ها نوع تفکر و نگاه هنرمند را بیان می‌کنند. در کارهای صفایی این پیام‌ها جنبه‌ای کاملا نمادین به خود می‌گیرند که در آثار او حضوری ثابت دارد. نگاهی نمادین و کلی به موضوعات. او در «به تهران» با انداختن نامه درون صندوق پستی به تهرانی که نه چشمی برای دیدن و خواندن دارد و نه دستی برای پاسخ دادن ما را به یاد ربان پاره کردن وزیر برای افتتاح پروژه‌ای شهری می‌اندازد. نگاهی که ایجاد کنش و فعالیتی برای موضوع مورد علاقه‌اش یعنی جنسیت -موضوعی که به واسطه‌ی ماهیتش نمی‌تواند خنثی و تک‌گو باشد- نمی‌کند.  نمایشگاه «روایت های کف خیابان» که داعیه‌ی نمایشی با دغدغه‌های شهری و تعاملی با شهروندان را دارد در دو سمت خود از جمله اشیا و اتفاقاتی که درونش حضور دارد و تعاملی که انسان در اینجا “زن” با آن دارد، هر دو یک هدف را دنبال می‌کند و آن «حق به شهر» است.  این هدف تا جایی در نمایش اشیا و ویدیوهای خیابان به بار نشسته اما بخش دیگری از آن درگیر فریاد زدنی می‌شود که توجه و تمرکز را از مخاطب سلب کرده و درگیر شکل و فرمش می‌کند. در این نمایشگاه نشانه‌های آشنا از یک زاویه، بلند بلند به معرفی خود می‌پردازد و بعد از آن در گوشه‌ای می‌ایستد و نظاره می‌کند.

نمایشگاه نسترن صفایی در گالری آران

نقد دیگر به همین قلم را اینجا دنبال کنید:

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

0 comments
سیاوش نقشبندی

یادداشتی پیرامون پروژه‌های کیوریتوریال هفته‌ی هنر تیر

مواجهه تا تفسیر یادداشتی پیرامون پروژه‌های کیوریتوریال هفته‌ی هنر تیر آوام مگ به قلم نویسنده مخاطب: راحله امیربهرامی نخستین هفته‌ی هنر تیر با مشارکت 21 گالری و خلق 57 رویداد هنری در دی ماه امسال برگزار شد. هفته‌ی هنر تیر که دومین رویداد «تیر آرت» بعد از آرت‌فر تیر است به مدیریت مریم مجد و هرمز همتیان اقدامی به جهت «گرد هم آوردن گالری‌ها، مراکز فرهنگی و هنرمندان و برقراری ارتباط میان هنر و زندگی روزمره» است. برنامه‌های این هفته […]

0 comments

نقد نمایشگاه‌های دیگر را اینجا دنبال کنید.

نویسنده