آغاز عصر طلایی ویدئوآرت دهه‌ی ۹۰

تاریخچه‌ی ویدئوآرت در دهه ۱۹۹۰
بخش چهارم | آغاز عصر طلایی ویدئوآرت

آوام مگ تلخیص: رضا یاسینی و حمیده خالویی


در سه شماره قبل از این پرونده به بررسی تاریخچه ویدئوآرت در دهه ۶۰ تا ۸۰ میلادی پرداختیم. در بخش چهارم آغاز عصر طلایی در دهه‌ی ۹۰ را در ادامه دنبال کنید.

تاریخچه ویدئوآرت
اثری از Pierre Huyghe

با آغاز دهه‌ی ۹۰، عصر طلاییِ ویدئو نیز آغاز شد. در این دهه، هنرمندانِ بسیاری مشغول تولید آثار اینستالیشنِ تعاملی، محیطی و اجرایی با استفاده از تکنولوژی ویدئو بودند. گسترش شبکه‌ی جهانی اینترنت و افزایش توانایی کامپیوترهای خانگی در تولید آثارِ چندرسانه‌ای نیز، ویدئو را به هنر دیجیتالِ هزاره‌ی جدید پیوند زد و اکنون دیگر نام ویدئو در هیاهوی رسانه‌های نو در حال محوشدن است.

اما اتفاقِ اصلی در ۱۹۹۷ افتاد. گفته می‌شود که ویدئوآرت هر ده سال، همراه با جهش‌های تکنولوژیک دگرگونی‌هایی بنیادین را تجربه کرده است. همان‌طور که پخش تک‌‌کاناله‌ در دهه‌ی ۷۰ و سپس اینستالیشن و پروجکشن در دهه‌ی ۸۰ نقاط عطف در مسیر رشد هنر ویدئو بودند، ابداع ضبط‌کننده‌ی دیجیتال در ۱۹۹۷ نیز نقطه‌ی اوجی در تصاحب تکنولوژی توسط ویدئوآرت بود.

در آن سال شرکت سونی، دوربین DHR-1000 را در آمریکا عرضه کرد که بلافاصله مورد توجه کمپانی Canon قرار گرفت. اما این‌که این دستاوردها چه عواقبی برای دنیای ویدئوآرت داشت، خود بحثی دیگر می‌طلبد. همین‌قدر می‌توان گفت که اکنون مسئله‌ی اصلیِ ویدئو، بازیابیِ مرزها و وجوه ممیزه‌ی خود از سینماست.

هنرمندان بسیاری ضمن استفاده‌ی همزمان از امکانات، قابلیت‌ها و دستاوردهای ویدئو و فیلم به این مسئله پرداخته‌اند، که میتو بارنی یکی از آن‌هاست. او هنرمندی است که آزادانه از ویدئوهای تک‌کاناله تا تلفیق‌های پرجزئیاتِ فیلم و ویدئو تغییر رسانه می‌دهد. بارنی، با استفاده از قابلیت‌های پخشِ Full-Wall ، آثاری ذاتاً تک‌کاناله ولی با ابعاد پرده‌ی سینما خلق می‌کند.

الکساندر سورکوروف، هنرمند روس، نیز با خلق دنیایی که یادآور سنّت تارکوفسکی در فیلم‌سازی است، تعلیقی میان ویدئوآرت و سینما را تجربه می‌کند. Save and Protect (1989) بر اساس رمان مادام بوواری، Whispering Pages (1993) برداشتی آزاد از رمان «جنایت و مکافات» و نیز دو اثر The Second Circle (1990) و Mother and Son (1997) که تأملات شخصیِ هنرمند درباره‌ی مرگ و زندگی محسوب می‌شوند از جمله آثار او هستند.

از طرفی، هنرمندانی نیز هستند که طی دو دهه‌ی گذشته رشد کرده‌اند و انیمیشن و دستکاری‌های الکترونیکی را در کنار امکانات سینما و ویدئواینستالیشن استفاده می‌کنند. Pierre Huyghe هنرمند فرانسوی یکی از کسانی است که ویدئو اینستالیشن‌هایش چنین ویژگی‌ دارند. بسیاری از هنرمندان فیلم‌های موجود را دستکاری می‌کنند، اما این هنرمند آن‌ها را با بازیگران، تکنیک‌ها و ابزارهای خود بازآفرینی می‌کند. از نظر او، فیلمِ اصلی یک بوم نقاشی است که او پاکش می‌کند. بدین ترتیب، عناصر هویت و خاطره که در فیلم پنهانند آشکار می‌‌شوند.

تاریخچه ویدئوآرت
اثری از Pierre Huyghe

پیتر کالاس (متولد ۱۹۵۲) نیز از جلوه‌های گرافیک کامپیوتری در آثارش استفاده می‌کند. تصاویر او بازتاب علاقه‌ی وافرش به کشف هویت فردی و فرهنگیِ انسان معاصر در جهان تکنولوژیکِ اکنون است.

شیرین نشاط، هنرمند ایرانی (متولد ۱۹۵۷) هم با اینستالیشن‌های سمبلیک و شاعرانه‌اش طی مدتی کوتاه از دهه‌ی ۹۰ به‌عنوانِ هنرمندی برآمده از دنیای کشورهای پیرامونی مورد توجه قرار گرفت. او اغلبِ آثار خود را فیلم‌برداری می‌کند و سپس برای پخش به فرمت‌های دیجیتال تبدیل می‌کند. Passage (2001) از معروف‌ترین آثار اوست. رویکرد سیاسی و نگرش‌های شاعرانه‌اش از او چهره‌ای مهم در میان زنان ویدئوآرتیستِ امروز ساخته است.

تاریخچه ویدئوآرت
اثری از شیرین نشاط

رشد ویدئوآرت بسیار مدیون جشنواره‌ها، نمایشگاه‌ها، مدیران، منتقدان و مجموعه‌دارانی است که، طی بیش از چهار دهه حمایت، سرمایه‌‌گذاری و حتی حذف و تعدیلِ جریان‌ها و رویکردهای متفاوتِ ویدئو، این رسانه‌ی نوظهور را به هنرهای دیجیتالِ امروزین پیوند زده‌اند. این مسئله را می‌توان از خیلِ جشنواره‌هایی که امروزه در زمینه‌ی رسانه‌های نو تشکیل می‌‌شوند دریافت.

تا پیش از ابداع دوربین ویدئوییِ دیجیتالِ سونی در ۱۹۹۷ و رواج انواع جدیدِ ویدئوهای دیجیتال که کارکردی بسیار حرفه‌ای دارند، سخن بر سر پایان عمر ویدئو بود، اما اکنون این بحث به فراموشی سپرده شده است. شاید ویدئوآرت در هزاره‌ی نو نیازمند نام‌هایی تازه‌ باشد؛ شاید اصطلاحات جدیدِ ویدئوی دیجیتال تئوری‌هایی تازه در پی داشته باشند؛ و شاید بر عهده‌ی ماست که ویدئوآرت را تنها با ساختنِ ویدئوآرت تعریف کنیم.

این پرونده ادامه دارد…

قسمت‌های قبل از این پرونده را اینجا دنبال کنید: