بازیابیِ ارزشِ عکاسیشدن
نقدی بر نمایشگاه «بهاریه»ی یحیی دهقانپور | گالری پروژههای آران
آوام مگ: به قلم مریم روشنفکر
عکاسیِ هنری در ایران تاریخی سردرگم و ناشناخته دارد که تاکنون سامانی به آن داده نشده است، اما از میان نامهایی که بیشک در روند شکلگیری و بالیدن آن مؤثر بودهاند، یحیی دهقانپور یکی از مؤثرترین افراد است. او معلمی متفاوت است و نسلهای متمادیِ عکاسان ایران از کلاسهای او بیرون آمدهاند که تعداد اسامی شناختهشده در میانشان بسیار زیاد است.
دهقانپور، با سابقهای که در تحصیل ادبیات و علاقه به زبانشناسی دارد، عکاسی را بهمثابهِ زبانی قدرتمند و جهانشمول کشف میکند و از همین روست که زاویهی ورود او به عکاسی خارج از حوزهی فنورزی و شیفتگی به تکنولوژی در عکاسی است.
او از ابتدا عکس را وسیلهی انتقال عواطف و احساسات میداند. تأثیرپذیریِ او در عکاسی از عکاسان خیابانی آمریکا، که فرم بصری را به عکاسیِ لحظه افزودند، نیز بهواسطهی تحصیل انکارناپذیر است و مؤیّد تأکید او بر اصالت انتقال پیام از طریق ابزار عکاسی است.
بههمینجهت نیز آثار او دارای ویژگیهای فرمالِ قوی در صورت و دلالتهای ضمنی در معنا هستند.
دهقانپور، در مجموعهی اخیرش که با عنوان «بهاریه» در گالری پروژههای آران به تماشا گذاشته شده، مجموعهای از عکسهای گذشتهی خود، مربوط به دههی شصتِ شمسی، را بازخوانی کرده است. برخی از آثارِ این نمایشگاه پیشتر در کتابی با عنوان کوهپایههای تهران به چاپ رسیده بود. این مجموعه شامل عکسهایی است از مناطق کوهستانی شمال تهران مانند درکه و دربند؛ شامل تصاویری از نقاشیهای دیواری و تابلوها و اعلانها که قطعات پراکندهی هویتِ این مکانها را به همراه دارند.
علاقهی دهقانپور به حذف پرسپکتیو و تختکردن، که شاید در دههی شصت که این عکسها گرفته شدند از موارد مذمومِ عکاسی شمرده میشد، در این مجموعه بازخوانی شده و تطبیق آن با لحن امروزینِ عکاسی جذاب و لذتبخش است. او عکسها را بهمثابهِ نشانههای تصویری به کار میگیرد و از قطعات موجود در تصویر برای ایراد بیانیهای زبانی بهره میبرد؛ بهعنوانِ مثال، استفادهی سمبلیک از رنگهای پرچم در بساط توتفروشی یا ثبت سادهی یک نقاشی دیواری که مکان گرمابه را نشان داده و تصویر حمامکردن را نیز کنار آن کشیده است. او برای نشاندادنِ کوهپایههای تهران، ابتدا خوانشِ خود از این مکانها را به قطعات کوچکِ تصویری شکسته است؛ یعنی با ثبت جزئیاتِ مختلف، بدون تعلق به پرسپکتیو یا لزوم نمایش گستردهی مکان، آنها را از بسترِ خود جدا کرده و سپس با کنار هم قراردادنشان از نو روایت خود را ارائه داده است. او از این طریق توانسته، علاوه بر نشاندادنِ یک مکان، به آن مفهومی بیشتر نیز بدهد. در واقع، دهقانپور با ارائهی برداشتِ خود از مکان، آن را تفسیر کرده است؛ مثلاً ستایشش از خامدستی صادقانهی رستورانداران در نقاشیِ «کباب» یا مرد آشپزِ سینیبهدست، وجوه اعتمادبرانگیز و ذوقورزانهی مردمانِ ساکن در این مکان را مشخص میکند، که مفهوم سادگی، صمیمیت و بیپیرایگی را به همراه دارد. در واقع، او ثبت جلوههای فرهنگ عامه را در این مجموعه تصاویر به نشاندادنِ مکانها برتری داده و از این طریق برای آن مکان یک هویت فرهنگی تعریف کرده است که، علیرغم عدم حضور انسان در تصاویر، دارای وجوه جامعهشناسانهی قوی است.
درک دهقانپور از محیط، که با مشاهدهی دقیق و چشم تیزبین روی داده است، بهکمکِ عکاسی، به تبیین رابطهی انسان و محیط زندگیاش پرداخته که اینک پس از گذشتِ سه دهه بازخوانیِ آن موجب میشود عکاسی از رویدادهای سادهای که پیشتر صرفاً ثبت شدهاند به اَسنادی جدی برای مطالعهی یک فرهنگِ مشخص منجر شود.
در این مجموعه، ارزشگذاشتنِ او برای جزئیات قابلِتوجه است، گوشهوکنارهایی که با دوربین او به رنگ و شکل تبدیل شدهاند و از درونِ سادهشدن به گفتوگو تبدیل گشتهاند، گفتوگویی که در سکوت میان فرهنگِ گذشته و حال شکل گرفته اما کلامِ آن به قدرِ کفایت نافذ هست تا آنچه را از دست رفته به یادمان بیاورد.
نقدهای دیگر به این قلم را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
یادداشتی بر نمایشگاه آرش بهرامی در گالری اعتماد نگارستان
یادداشتی بر نمایشگاه آرش بهرامی در گالری اعتماد نگارستان هنر سیلوئت بدوی آوام مگ: به قلم مریم روشنفکر در اولین هفتهی آغاز به کار گالریها در سال جدید، سالن گالری اعتماد در باغموزهی نگارستانِ تهران میزبان آثار آرش بهرامی است، هنرمندی که زیستگرایی و زیستهراسی را نقطهی عزیمتِ فکریِ نمایشگاهِ خود قرار داده است. این نمایشگاه با عنوان «چهلویک» دربرگیرندهی آثار نقاشی اوست که بهطور کلی به چهار بخش تقسیم میشود و روایتگر داستانِ سفر و جستوجوست. این مجموعه داستان […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
پرونده نقد نمایشگاههای سال ۹۷ به قلم مریم روشنفکر
پرونده نقد نمایشگاههای سال ۹۷ به قلم مریم روشنفکر در این پرونده مروری داریم بر نقد نمایشگاههایی که مریم روشنفکر در سال ۹۷ نگاشته است که مشتمل بر ۲۶ نقد است که قریب به اتفاق آن در حیطهی عکاسی، نقاشی و چیدمان نوشته شده است. مریم روشنفکر از منتقدان برنامهی هنرنامه، پر مخاطبترین رویداد تخصصی هنرهای تجسمی است که چهارمین سال خود را سپری میکند و هرهفته جمعهها از شبکه ۴ سیما پخش میشود. لیست زیر به لحاظ زمانی از […]
اسم این نوشته به هم ریخته و فاقد انسجام که پر از کلمات و واژه های کاملا بی ربط به آثار استاد شبیه نقد نیست.
این بخش از نوشته خودتان را یک بار بخوانید :«علاقهی دهقانپور به حذف پرسپکتیو و تختکردن، که شاید در دههی شصت که این عکسها گرفته شدند از موارد مذمومِ عکاسی شمرده میشد»
حذف پرسپکتیو بر اساس چه منبعی از موارد مذموم بوده ؟ اضافه کردن «شاید» یعنی حتا نویسنده هم اطمینان به روایت خود ندارد.
یا این نوشته : «تأثیرپذیریِ او در عکاسی از عکاسان خیابانی آمریکا، که فرم بصری را به عکاسیِ لحظه افزودند، نیز بهواسطهی تحصیل انکارناپذیر است و مؤیّد تأکید او بر اصالت انتقال پیام از طریق ابزار عکاسی است.»
چه چیزی به واسطه تحصیل انکار ناپذیر است؟ تاثیر پذیری دهقانپور از عکاسان خیابانی؟ ایشان بر مبنای چه تحصیلاتی پیام در عکاسی را ارجح بر فرم میدانند؟ این را باید برای خواننده مشخص کنید.
خواهشمندم به جای سر هم کردن واژههای غیر متقن و نام نقد به آن گذاشتن ،با اصول نقد عکاسی در جهان آشنا شوید .
با احترام
با سلام
ممنون از شما و توجه با دقت تان نسبت به این متن. البته که این متن نیازمند توضیحات بیشتری است که سعی شده بخشی از آن در این مجال کم باز شود،
به عقیده نگارنده آقای دهقانپور نگاهی ویژه به عکاسان خیابانی امریکا مانند وینو گراند و رابرت فرانک داشتهاند، شاید این امر به دلیل اهمیت و تاثیرگذاری این گروه از عکاسان امریکایی در تاریخ عکاسی است که البته سابقه تحصیل ایشان در امریکا در تاثیرپذیری از این عکاسان قابل توجه است و اینکه ایشان جزء اولین مدرسینی هستند که این نوع عکاسی را به جامعه عکاسی ایران معرفی نمودند. اما برداشت شخصی من از مجموعه آثار ایشان که تا این لحظه دیدهام این است که آقای دهقانپور به واسطه سابقه تحصیلی این بار در رشته ادبیات فارسی و سپس زبانشناسی در برخورد با عکاسی به جای گرایش صرف به سمت فن و تکنیک و همچنین جریانات عکاسی مستند اجتماعی که در آن وجه استنادی سوژه عکاسی شده و همچنین کشف و بازنمایی لحظه قطعی اهمیت مییابد، در آثار خود به دنبال «بیان» به معنای زبانی آن است یعنی برقرار کننده رابطه نشانهای در نظام زبانی(فرستنده-پیام-گیرنده)، یعنی جستجوی رابطه فرم و سوژه عکاسی.
و همچنین در مورد موضوع تخت بودن و حذف پرسپکتیو اشاره متن به سنتهای کلاسیک عکاسی در ارجاع تصویر به بیرون از قاب عکاسی است. اما اهمیت این مجموعه از آثار در ثبت آرشیوی جزئیات فرهنگی است که در زمان عکاسی شدن (دهه شصت شمسی) جزء علاقهمندیهای حوزه عکاسی ایران محسوب نمیشده که ایشان خودش یکی از بزرگان و مدرسین این حوزه بودهاست.