یادداشتی بر امپراطوری زنبوران سرخ | محسن جمالی نیک
گالری دانژهی سمنان
آوام مگ به قلم طیبه رحمانی
محسن جمالی نیک در نقاشیهای ارائهشده در گالری دانژه، پرده از تنِ پارهپارهی حافظهی تاریخیِ ایران برمیدارد؛ طرحهای نامشخص و پنهانشده، دریغشده، منقطع و مقطّعِ دیروزی و امروزی؛ و به یک کلام، نقاش تاریخ ایران را به رنجی که تجربه کردهایم ترسیم کرده است.
در آثار جمالی نیک، ردپای هنرهای شاخص ایرانی از جمله نگارگری و خوشنویسی و منبع الهام آنها یعنی ادبیات دیده میشود. کلمات و اشعار در دو حالت محتوایی و ظاهری، جویدهجویده، گاه بهصورتِ خوشنویسی و گاه به حالت نوشتارِ بیحوصلهی امروزی، مورد استفادهی نقاش قرار گرفته است. کلماتی چون حکم، درد مشترک، خروش خشم را بهوضوح میتوان خواند. تصاویر نیز تنی پارهپارهاند: اسبی بیقرار بهشیوهی نگارگری که زیر لایههای رنگ پنهان و پیدا میشود، چهرههایی خشمگین و فریادزننده که گاه از ازدحام خطوط و رنگها به بیرون پرتاب شدهاند، گلهای سرخِ خمیدهی نازک که گویی سر از برف درآورده-اند. ترکیببندی و خطکشیهای برخی تابلوها مُلهَم از نگارگری و کتابآرایی است. حضور خرگوش سفید و اغلب زخمی در چند تابلو جلب توجه میکند؛ خرگوش یادآور ترسی معصومانه است و این رنگ سرخ که در اکثر تابلوها حضور دارد و برق خنجری ناگهانی که پرچمدارِ خیانت است، همه و همه از داغها و زخمهایی میگویند که این سرزمین از سر گذرانیده است. (درد مردم زمانه است / مردمی که چین پوستینشان/ مردمی که رنگ روی آستینشان/ مردمی که نامهایشان/ جلد کهنهی شناسنامههایشان درد میکند)[۱]
اما بیتحرکنشستن و نگاه بر جهانی متلاشیشده و نوشیدن از جام، در یکی از تابلوها بهوضوح یادآور مسلک صوفیانهی ایرانیان است که در ادبیات ما نیز حضوری پررنگ دارد.
«امپراطوری زنبوران سرخ»، برخلاف نام پرطمطراقش، بیشتر یادآور یک قلمروی ویرانشده است. حضور روانیِ زنبوران سرخ در تشنّجِ تصویریِ پیشِ رو بیش از حضور فیزیکیِ آنهاست. گنگی و سراسیمگی و قلمخوردگی در جایجایِ تاریخِ مکتوب و نامکتوبِ ما ایرانیان پای ثابتِ حوادث بوده است. نقاش در جایی با پاشیدن و مالیدنِ رنگ و پنهانکردنِ برخی نقوش، در جایی دیگر با استفاده از کلماتِ هشداردهنده و حروف تکافتاده و حضور نمادینِ رنگ سرخ، سعی داشته تا آنچه را خود در بیانیه آورده، یعنی جهالت بشر و ایدئولوژیهای تندرو و امیدهای واهی انسان به آینده، به تصویر بکشد. چنین برخورد انتقادی با پیشینهی تاریخی و فرهنگیِ ایران در آثار چند نقاش معاصر دیگر نیز مشاهده میشود، اما در مواجهه با چنین موضوع خطیری در برخی تابلوها، بهویژه در آثاری که در آنها تنها از کلمات استفادهشده، احتمالِ تزئینیشدن و سهولت انتقالِ پیام وجود دارد، که باید با هوشمندیِ بیشتری مورد استفاده قرار گیرد.
پی نوشت:
[۱] شعری از قیصر امینپور
نقد نمایشگاههای دیگر به همین قلم را اینجا بخوانید: