پروندهی درسهایی برای هنربانان | قسمت سوم
مشکلات واقعی هستند
نویسنده: یان فرورت (Jan Verwoert)
با مقدمهی جاوید رمضانی
آوام مگ ترجمه: حمید هاشمی
«مجموعهدرسهایی برای هنربانان»، ترجمهای است از کتاب: هنربانی و گشتار آموزشی (Curating and Educational turn) این مجموعه توسط «پُل اونیل (Paul O’Neill)» گردآوری شده و با ویرایش «مایک ویلسون (Mick Wilson) در انتشارات «اُپن ادیشن» به چاپ رسیده است.
در این مجموعه اُنیل که یکی از نظریهپردازان رویکردهای معاصر هنربانی است، به مبحث آموزش و جایگاه آن در شغل-رشتهی تازهظهوریافته هنربانی میپردازد. این مجموعه بر پایهی مقالاتی بنا شده است که در این حوزه به نگارش درآمدهاند. این مقالات برای اولینبار توسط تیمِ تولید محتوای سایت «آوام مگ» ترجمه شده و در «مجموعه درسهایی برای هنربانان» منتشر خواهد شد.
خوانندگان عزیز توجه داشته باشند مطالبی که در این پرونده منتشر میشود، دارای سازوکار آموزشی است، اما نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که، این جستارها حاصل دغدغهها و تجربههای بیش از چهار نسل حضور هنربانان و فعالیتهایشان در هنر غرب است و برای ما که تازه وارد این عرصه شدهایم، میتواند تازه باشد، زیرا هنربانی در ایران همسو با «هنر مفهومی (کانسپچوال)» در دههی اخیراست؛ همچنین هنربانی در کشور ما، یا در حوزهی تجاری به ثمر رسیده یا توسط هنرمندان کانسپچوال مورد استفاده قرار می گیرد.
هنربانی باید ذیل مکانمندی مخاطب ایرانی مطالعه و بررسی شود.
مشکلات واقعی هستند
در دو قسمت قبلی با اهمیت و لزوم برقراری ارتباط و همچنین مشکلات آن در حوزه هنربانی پرداختیم و گفتیم که رسانهها در این میان چه نقشی بازی میکنند. اینک ماجرا را از مقاله یان فرورت پی میگیریم:
مشکلاتی که از آن سخن گفتیم واقعی است، و اگر این طور نبود قطعا مشکلات حوزه هنربانی تا به امروز حل شده بود ولی چرا هنوز این مشکلات سر جای خود باقی مانده و حل نمیشود؟ طبعا دلیل آن این نیست که مردم از سازوکارهایی که بر اصول ارتباطات اجتماعی در جهان هنر حاکم است ناآگاه هستند، و نمیدانند در زمینه تبلیغ برای کارهای هنری و شناساندن چه کارهایی لازم است بکنند. اتفاقاً مردم امروز بیشتر از هر وقت دیگری نسبت به اینها آگاه هستند. همین آگاهی بیش از حد مردم نسبت به این ساز و کارها است که باعث شده برای مشارکت فعال در حوزه اجتماعی هنر، قبل از هر چیز سعی کنند اینها را بشناسند و بر اساس اقتضائات آن عمل کنند. به نظر من نمیتوان آنها را بابت این تصور متهم کرد، چون تصورشان دلیل دارد. امروز واقعا یکی از شرطهای نامبارک تولید هنر در فضای فرهنگی، همین است که افراد بتوانند در نمایش آثار خود موفق ظاهر شوند.
معلوم نیست این تصور واقعیت دارد یا فقط ساخته ذهن آنهاست، ولی اغلب معتقدند باید یک ضیافت شام ترتیب دهند یا در آن شرکت کنند و حسب موقعیت، کاری کنند که افرادی که در آنجا هستند آنها را بشناسند و بفهمند مشغول چه کاری هستند تا یا آنها را به انجام کاری که از دستشان برمیآید تشویق کنند یا از آنها حمایت مالی کنند. بدین ترتیب موقعیت مشارکت حرفهای در هنر برای هنرمندان به وجود میآید. این وضعیت برای هنرمندان و نویسندهها بسیار دلسرد کننده است. هنربانان از این موقعیت، شاید حتی بیشتر از هنرمندان و نویسندگان، ناراحت هستند، چون نقش آنها همیشه این بوده است که یا هنرمندان را به رخدادهای هنری دعوت کنند یا کاری کنند تا خودشان به این رخدادها دعوت شوند. هر کس بسته به روشی که برای فعالیت در فضای هنر دارد، گاهی خود را در این موقعیتها در شرایط کمدی، و گاهی اوقات در شرایط تراژدی میبیند؛ گاهی آن را با صبر و تحمل میپذیرد و گاهی اوقات از نتایج آن ناراحت میشود و این ناراحتی را بیان میکند.
در عین حال باید دانست برقراری ارتباط در فضای هنر، محدود به کسب شناخت و عمل کردن براساس اصول تراکنشهای شغلی محدود نمیشود. این را نیز باید دانست که چطور و کجا زمینه و زمانِی برای برقراری ارتباط و پیشبرد هنر فراهم میشود که صنعتی نیست و صنعتی هم نمیشود، تا هنرمند بتواند اندیشهها، احساسات، تجربهها و حرفهای خودش را با هر سرعتی که مایل است و به شکلی که صلاح میداند بیان کند. محتوایی که در فضای هنر مطرح میشود، باید از این چیزها تشکیل بشود. چون حتی اگر ضرورت های تحمیلی که از آن صحبت کردیم، چه واقعی و چه تخیلی، محقق شود، هنرمندان و نویسندگان همیشه حق دارند صحنه ارتباطات را ترک کنند و برای تمدد و تمرکز به آتلیه یا اتاق مطالعه خود پناه ببرند. دیدهایم که همیشه فرهنگ عامه برای هنرمندها موقعیتهای خاصی قائل است و هنرمندها چه احساس خوبی از این اقبال داشته باشد و چه احساس بدی، در مواردی از پاسخ دادن به این درخواستها و ایمیلها خودداری میکنند. هنربانان عمدتا از این امتیاز محرومند که بتوانند کمی گوشهگیری کنند، چون همیشه از آنها انتظار میرود در دسترس باشند و اگر کسی پیامی اضطراری برایشان داشته باشد باید بتواند با آنها تماس بگیرد. اگر این طور نباشد و آنها به هر دلیلی از دسترس دور باشند به اعتبارشان خدشه جدی وارد میشود. از دیدگاه یک فرد بیرونی، موقعیت خلاقانه هنربان، با این ضرورتهای نهادی پیوند نزدیک دارد و کسی مایل نیست ببیند هنربانان لحظهای از برقراری ارتباط و ایجاد قدرت نهادی غافل است و اگر چنین چیزی ببینند هیچ وقت تصور نمیکنند مشغول کار مثبتی هستید، چون هیچ کاری به غیر از این کار را برای شما مجاز نمیشمارند. در حالی که هنربان هم به خلوتگزینی و تحقیق و مطالعه و ایجاد انگیزه برای خود نیاز دارد. اغلب افراد چنین چیزی را نمیدانند و معتقد نیستند هنربان اجازه دارد چنین کاری بکند. ما اگر این امتیاز را برای هنربانان مسلم کنیم، میتوانیم بخش مهمی از کار حرفه ایشان را که کسی از آن خبر ندارد نمایش بدهیم و کمکم ممکن است آنها هم بتوانند موقعیتی برای استراحت به دست بیاورند و با فاصله گرفتن از کار تمام وقت به کارهای مطالعاتی خود مشغول شوند.
قسمت بعدی:
پروندهی درسهایی برای هنربانان | کسی غیر از من در آینه نیست
قسمتهای قبل این پرونده را اینجا دنبال کنید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- پروندهی درسهایی برای هنربانان | ارتباط برقرار میکنم پس هستم
در ارتباط با کیوریتور و کیوریتوری اینجا بیشتر بخوانید: