پروندهی درسهایی برای هنربانان | قسمت دهم
همیشه حق با مخاطب است!
نویسنده: مجموعهی رسانهای رقص Raqs Media Collective
با مقدمهی جاوید رمضانی
آوام مگ ترجمه: حمید هاشمی
عدم قطعیت شگفتانگیز
مجموعهی رسانهای رقص Raqs Media Collective
در قسمت پیشینِ این مقاله، بر عملکرد عمومی و سحرآمیز هنر اشاره شد که چگونه بر مخاطب تأثیر میگذارد و او را مشتاق هنر میسازد. در ادامه، گروه «رقص»، نگاه ویژهی خود را نسبت به اهمیت مخاطب در یک رویداد هنری یادآوری میکند.
انتقام شبگرد بیسواد
چقدر جالب میشد اگر کسانی میتوانستند مانند «سانچو پانزا» پاسخ مخاطبان را دریافت کرده و به گوش هنرمندان برسانند و این پاسخها به اندازهی ماهیت ارتباطات هنری، چندسویه و چندمنظوره میبود. هنرمند هم مانند یک عاشق واقعی و وفادار، یا زمینی که تشنهی باران است، میپذیرد که ضمن مواجههی مخاطب با اثر هنریاش متحول شود؛ همانطور که مخاطب میپذیرد در رویارویی با اثر هنری تغییر یابد.
به این ترتیب اثر هنری به دروازهای تبدیل میشود که هنرمند و مخاطب از آن میگذرند تا به یکدیگر دست یابند و از مرزهای وجود و اعمال هر روزهشان فراتر روند. در این فرآیند قرار نیست خودمان یا چیز دیگری را شفاف و خوانا سازیم؛ بلکه ارزش تعبیری حاشیهی خطاها، رخدادها و پژواکهای ناآشنا را در مییابیم و از لایههای نظری قطعیت و کرختیای که در آن است فاصله میگیریم.
برنامههای آموزشی، در نمایشگاههای بزرگ، اهمیت دارند؛ اما اهمیت هنرمندان همواره فراتر است؛ که باعث ایجاد سلسله مراتب خواهد شد. باید غرضورزی شخص هنرمند را نادیده گرفته و بافت نمایشگاه دوباره اهمیت یابد. صاحبان آثار و گنجینههای هنری هیچکدام نمیتوانند مواجههی مخاطب با اثر را از پیش تعیین کنند.
باید عامدانه باعث طولانیشدن رویارویی مخاطب، منتقد و اثر هنری با آثار شد و پردازش سریع اطلاعات ازپیشآمادهشده را کنار گذاشت. باید شگفتی و تأمل مخاطب در مقابل اثر هنری به طول بیانجامد که این زمینهی تحققِ دانشِ خلاقانه است. این روش مواجههی جدید با اثر هنری، با کسب سریع مجموعهای از اطلاعات از یک اثر هنری و حرکت به سمت اثر هنری دیگر (مانند آنچه در یک نمایشگاه عادی رخ می دهد) فرق دارد. کسیکه از مواجههی یک اثر هنری شگفتزده میشود، قرار نیست قدرت تکلم خود را از دست بدهد. مخاطبان میتوانند مدتزمان بیشتری را اختیار داشته باشند تا در مورد امکانها و عدم اطمینان در تعبیر یک اثر هنری گفتوگو کنند.
در سال ۱۹۳۶ یکی از کمیتههایی که برای بررسی وضعیت موزهها در هند تشکیل شده بود، طی گزارشی، بزرگترین مشکل موزهها در هند را مخاطبان بیسواد دانست که برای یادگری به موزه نمیآیند و هدفشان تها شگفتی و لذتبردن است[۱]. واژهای که در زبان هندی برای اشاره به موزه استفاده میشود، «عجایب غار» یا «سرزمین شگفتیها»ست. در پایان این گزارش آمده بود، برای بهبود وضعیت موزهها و بازدید مخاطبان و توجه به هنر و فرهنگ در هند، افراد را به حضور در موزهها کمتر تشویق کنیم و موزه را به فضایی تبدیل سازیم که فقط سوژههای مدرن به آن رفتوآمد داشته باشند؛ از آن روز به بعد موزههای هند به گورستان تبدیل شدند. نفَس زندهی بازدیدکنندگان بینظم، کماطلاع و سرگردان که به گالریها رفتوآمد داشتند، دیگر کاری به نظامهای ازپیشتعیینشدهی علمی نداشته، جای خود را به گالریها و سالنهای خالی دادهاند. وقتی سعی میکنیم در گفتار آموزشی در هنر معاصر تجدید نظر کنیم، باید امیدوار باشیم که باران حیاتبخشی بر ما ببارد و قطعیتهای ما را بشوید. امروز بیشتر از هر وقت دیگری به خیسشدن نیاز داریم.
پی نوشت:
*تصاویر مربوط به اجرای (Empty Museum در (Kunsthal) وین است.
Museums of India (the first report on Indian Museums) prepared by S.F. Markham (Empire Secretary of the Museum Association) and H. Hargreaves (Director General, Archaeological Survey of India). The report was published in 1936. For an interesting discussion and citation of Markham and Hargreaves’ report, see Vidya Shivdas, “National Gallery of Modern Art: Museums and the Making of National Art”, in Shivaji Panikkar, Parul Dave Mukherji and Deeptha Achar (eds.), Towards a New Art History: Studies in Indian Art. DK Prient World. 2004
قسمت بعدی:
درسهایی برای هنربانان | هنر معاصر در میانهی رویکرد آموزشی و تخصصزدایی
قسمتهای قبل این پرونده را اینجا دنبال کنید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- پروندهی درسهایی برای هنربانان | ارتباط برقرار میکنم پس هستم
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- پروندهی درسهایی برای هنربانان | مشکلات واقعی هستند
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- پروندهی درسهایی برای هنربانان | کسی غیر از من در آینه نیست
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- درسهایی برای هنربانان | آیا دانشگاه جایی برای تجربه و اکتشاف است؟
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- درسهایی برای هنربانان | وضعیت اضطرار ــ وضعیت جدیت
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- درسهایی برای هنربانان | موقعیتی برای تولید و بیان حقیقت
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- درسهایی برای هنربانان | هنر، بارانی که بر روح میبارد
در ارتباط با کیوریتور و کیوریتوری اینجا بیشتر بخوانید: